قطعه ای از بهشت
(هدیه به روح تمامی درگذشتگان روستای کرکان،اشترکان ،تالش محله)
تاباحال وصف بهشت را شنیده ای!
ولی من قطعه ای ازبهشت را دیده ام!
مگرنمی گویندبهشت جایی ست سبزین و رنگین
ایاتابه حال به نگاره نگریسته ای ارامگاه رفتگان آراممان را
که در فصل زیستن دوباره زندگی(فصل بهار)در میانه ی زمرد زمین
ونیلگون اسمان چه زیباست!
مگر نمی گویندبهشت مملو ازحورالعین است
مگر رفتگان این دیار دلیرکمترازفرشتگان اسمانی اند!
مگرنمی گویندبهشت زیر پای مادران است
مگراین خاک متبرک به وجود مادران نیست؟
مگربهشت ملکوت و ملکوت همان بهشت نیست؟
من بهشت ملکوتیان رادر این جا دیده ام!
من قطعه ای از بهشت رادراین جادیده ام!
(برای شادی تمامی در گذشتگان روستای کرکان و هدیه به روح پاک انها فاتحه و صلوات.)

(زادگاه من)
زادگاهم روستایی است
که در ان دست شهیدان خدا
خاکش رابه عرش فلک متصل بافته است
زادگاهم روستایی است
که در ان حریم حرمت عشق
به زلالی چشمه ی زمزم پاک نگه داشته است
زادگاهم روستایی است
که در ان بذرمحبت به سرانگشت
صداقت به زمین کاشته است
زادگاهم روستایی است
که در ان شیرینی قصه غصه عشق
خاطرات بر دلها نشانده است
زادگاهم روستایی است
که در ان غیرت و مجد سرو قامتانش
سر به فلک تافته است
زادگاهم روستایی است
که سرار نور است
زادگاهم روستایی است
که تو می دانی کرکان است.
(زنده باد کرکان و کرکانی)

تقدیم به همه کسایی که حاضر نیستن هویتشون رو با هیچ چیزی تعویض کنن! 
ای روستای جاوید
ای کرکانم
دلم از تنهایی تو
حتی یک نفس جدا نیست
گله سر کن که می دونم
گله هات یکی دوتا نیست
ای کرکان ای ریشه من
عشق من اندیشه من
گور من گهواره من
قلب پاره پاره من
بگو از اونا که رفتن
تو رو بی صدا شکستن
بگو از اونا که موندن
دلتو اینجا شکستن
با همه عذاب دیروز
دل به فردای تو بستن
توی این روزای خوب هم
میبینی که با تو هستن
اما من نه اهل سودام
نه به فکر ترک اینجام
اهل تو از ریشه تو
خاک تو خون تو رگهام

—

ارسالی : آقای روح الله

منبع: سایت کرکان بندرانزلی