نویسندگان
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME

منصور صارمی

منصور صارمی سال ۱۳۱۳ در شهر زیبا و سرسبز رشت متولد شد و در ۲سالگی پدرش را از دست داد و تحت توجهات و سرپرستی برادرش روزگار را سپری کرد.وی پس از چندی همچون بهمن رجبی همراه خانواده به تهران رفت ودر دوران کودکی به شنیدن سنتور از رادیو علاقه مند شد و هرگاه برادرش ابوالقاسم صارمی سنتور می نواخت به وی نگاه می‌کرد. همین که برادرش از خانه بیرون می‌رفت، منصور ساز او را برمی‌داشت و تمرین می‌کرد و به ساز زدن می‌پرداخت. همین علاقه و پشتکار و تمرین های مکرر موجب شد که پیشرفتی قابل تحسین در نواختن این ساز بنماید به طوری که برادرش در نواختن از او عقب می ماند . برادر منصور صارمی نزد شخصی بنام مش سیف الله که در همدان ، هم ساز می ساخت و هم سنتور را به طور سینه به سینه آموخته بود تعلیم می گرفت اما وقتی استعداد شگرف و علاقه برادرش را در نواختن این ساز مشاهده کرد ، سنتور خود را به او بخشید و وی را جهت شاگردی و تعلیم نزد مش سیف الله برد.
منصور صارمی به مدت ۴ سال نزد این شخص به فرا گرفتن و نواختن سنتور ادامه می دهد . چندی بعد با احمد ابراهیمی ، که شاگرد استاد غلامحسین بنان بود و در فرهنگ و هنر به هنر آموزان تعلیم آواز می داد آشنا گردید و نواختن ردیف های آواز موسیقی ایرانی را نزد وی آموخت . دیری نگذشت که احمد ابراهیمی ، صارمی را به استاد “مرتضی خان محجوبی” معرفی کرد و چند سال زیرنظر این استاد کار کرد و با صلاحدید و نظر استاد محجوبی ، سنتور را طوری کوک می کرد که با پیانو پس از این کوک روی سنتور پیاده می شد که در این خصوص می توان از چهار مضراب ها و ضربی ها نام برد .
منصور صارمی چندی بعد با استاد نورعلی خان برومند آشنا شد و مدت ۴ سال نیز از محضراین استاد بهره مند گردید و در منزل وی چهار مضراب های مرحوم حبیب سماعی را به خوبی آموخت ولی دنبال نت نرفت مگر چند صباحی که در ارکستر ابراهیم منصوری همکاری داشت . منصور صارمی مدتی نیز تکنواز برنامه های کارگران بود و پس از مدتی توسط رهی معیری ، شاعر و ترانه سرای معروف که درآن زمان مسئول برنامه ” گلهای جاویدان ” بود ، برای شرکت در این برنامه و سایر برنامه های مشابه ، دعوت شد و شروع به همکاری نمود . اولین برنامه یی که در ” گلهای جاویدان ” اجرا کرد با استاد “حبیب الله بدیعی “بود. صارمی به مدت ۱۰ سال و به طور مستمردربرنامه ” گلها ” بخصوص “گل های تازه “با سایر هنرمندان این برنامه همکاری داشت .
یاد استاد ( به مناسبت هشتمین سالگرد درگذشت استاد منصور صارمی – نوازنده سنتور ) / بامداد فتوحی
خبرش تمام وجودم را لرزاند . استاد منصور صارمی رفت ٬ آن مرشد و استاد موسیقی رفت ٬ آن پدر نیکوکار و مهربان رفت ٬ آن نوازنده ی چیره دست و توانا رفت ٬ آن که نفسش موسیقی بود رفت ٬ آن که مضرابش…بله رفت . این ها همه جملاتی بود که با خود زمزمه می کردم و سعی می کردم که مرگ این استاد موسیقی را تحمل کنم ٬ گرچه تلخ و رنج آور بود . صارمی انسانی آزاده بود . هرچه از او به یاد دارم همه نیکی و مهربانی است . به تمام شاگردان کلاس از کوچک تا بزرگ احترام می گذاشت و با همه یکسان رفتار می کرد . با تشویق هایش روحیه دهنده ای به تمام معنا بود و با راهنمایی های خود استادی بزرگ و باوقار بود . با شوخی هایش فضای کلاس و کنسرت بچه ها را مملو از نشاط و شادی می کرد و خنده را بر چهره ی تک تک شاگردان به وجود می آورد . وقتی ساز می نواخت مثل عاشقی با معشوق رفتار می کرد ٬آن چنان مضراب ها را بالا و پایین می برد که گویی حرفی عاشقانه دارد . چهره اش هنگام نواختن ساز مثل همیشه لطیف و مهربان بود و صدای سازش مانند خودش تک و بهترین بود . چهره ی استاد بیانگر واقعیاتی تلخ و شیرین بود . صورتی شکسته ٬ چینهایی بر پیشانی ٬ مویی سفید و دستی لاغر ولی توانا سال ها رنج و تلاش را نشان می داد . به راستی استاد عاشقانه در راه موسیقی این مرز و بوم تلاش کرده بود و همه ی سختی ها و ناملایمتی ها را با جان و دل پذیرفته بود . نگاه استاد نگاه غریبی بود . نگاه او به دست و مضراب بچه ها خیلی عمیق بود . در پاره ای از اوقات آن چنان تند و خشمگین نگاه می کرد که گویی گله ای از زمانه دارد و در جایی دیگر آن چنان ظریف و مهربانانه نگاه می کرد که گویی از معشوق خود راضی است . عکس استاد را قبل از فوتش در یکی از بیمارستان های تهران روزنامه ای چاپ کرده بود . وقتی روزنامه را خریدم و عکس استاد را دیدم با آن که خیلی غمگین شدم ولی او را مثل همیشه استاد منصور صارمی دیدم . در عکس نگاه غریبی داشت . عکس او تا صبح فردای آن روز با من حرف ها زد . از سختی روزگار ٬ از دردی مخلصانه و…ولی در عین حال مانند همیشه زیبا و مهربان بود . استاد با آن که لباس بیمارستان بر تن کرده بود ولی جوراب ها و کفش های همیشه قشنگش را پوشیده بود و دستانش را با صلابت خاصی روی زانوهایش گذاشته بود . در هر حال استاد دیگر جسمش در میان ما نیست ولی روحش ٬ سازش ٬ نگاهش و همه ی وجودش تا … جاودانه است . صدای ساز صارمی در برنامه ی گلها با بزرگانی چون حبیب ا… بدیعی ٬ جهانگیر ملک ٬ امیرناصر افتتاح ٬ شجریان ٬ احمد عبادی و … همیشه زنده است . استادی او در آلبوم ” همایون مثنوی ” شجریان بر همگان ثابت شده است . در این آلبوم او به تنهایی با سنتور خود هنرآفرینی کرده است . جواب آواز ٬ قطعات ضربی و … همه را به بهترین شکل ممکن نواخته است . صدای ساز او بیانگر موسیقی اصیل ایرانی است و هنرش قابل ستایش و قدردانی است . جای خالی استاد را با دسته گلی پر می کنیم ٬ تا شاید آرامش بخش قلب و روحمان باشد.
منبع : نت
گردآوری : ژاله گیتی نژاد

بازدید:2,870بار , ارسال شده در : 13ام خرداد, 1394; ساعت : 6:00 ق.ظ
تعداد نظرات : ۰
آرشیو مطالب
ارسال نظر جديد
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی یا گیلکی تایپ کنید.
  • نظرات در ارتباط با همین مطلب باشد در غیر اینصورت از « فرم تماس با مدیریت » استفاده کنید.
  • «مدیر سایت» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور یم.
  • نظرات پس از تأیید مدیریت سایت منتشر می‌شود.



جستجو
مدیریت
سایت کرکان بندرانزلی با دامنه
www.kargan.ir
نیز در دسترس می باشد.
مرحوم تقی کرکانی خان قدیم کرکان

روستای کرکان در منطقه جلگه ای و در کنار جاده کپورچال-آبکنار واقع شده دارای نسق 85 ساله (تاتاریخ 1363 شمسی)بوده و از نظر ثبتی جزء بخش 7 حومه انزلی و سنگ شماره 6 میباشد و مسافتش تا کپورچال 7 کیلومتر و تا انزلی 27 کیلومتر است . . .

تبلیغات
HTML
محبوب ترین مطالب
بازدید از سایت