در باره وجه تسمیه کدخدا در فرهنگ و لغت چنین آمده است : (کد+ خدا) کد : جز پیشین از کلمه مرکب، به معنای خانه مانند (کد بانو، کدخدا) خدای ” ی ” به معنای خداوندگار خانه، صاحب خانه، مردخانه ….
کدخدا: آنکه بخاطر کاردانی ها و شایستگی هایش در میان مردم مورد قبول و مورد احترام است، شخص معتبر، بزرگ طایفه، رئیس محله، مباشر، پیشکار، صاحب اختیار، وزیر، داماد و پادشاه هم گفته اند.
در دوران ایران باستان مسئول امور ده را کدخدا و مسئول امور هر ایل را شاه و رئیس قبایل و بزرگترین مقام مملکت را شاهنشاه یا شاه شاهان میگفتند. بعد از تشکیل امپراطوری هخامنشیان، مدیریت تحت قوانین سلسله مراتب نژادی (اغلب خونی و ارثی) قرار داشت. برای اولین بار توسط کوروش کبیر و فرزندش بردیا در اصلاح و بهبود وضع زارعین اقدامات قابل توجهی به عمل آمد. بعد از روی کار آمدن داریوش و شروع جنگهای متعدد ایران و یونان، با اجرای قانون مدیریت ایلات و عشایر، زارعین و مالکین کانون های اخذ مالیات و سرباز (سوار) در آمدند.
قانون وظایف بسیار زیادی به کلانتر یا کدخدا داده بود که نظارت بر حدود اراضی، وصول مالیات، حفظ امنیت اموال، رسیدگی و بررسی روستا اعم از امور امامزاده ها و مساجد، مکتب خانه ها، جنگل ها، حمام ها، اجرای قراردادهای اقتصادی و تجاری، اجرای قرار دادهای فی مابین دهقانان و مالکین و دیگر افراد، نظارت بر علائم حدود راه ها، نظارت بر دفاتر نفوس و دفاتر عقد و ازدواج ارائه این دفاتر به جای لازم، نظارت بر اموال ده و انبار غله و نحوه استفاده صحیح آن، مراقبت در صحت راه ها و معابر و کوچه ها و جاده ها و پل های ده، مواظبت در وصول مالیاتها و دیگر عوارض همکاری لازم در روستا به ماموران دولتی در امر جلوگیری از امراض مسری و حوادث غیره مترقبه، مطلع نمودن مامورین ضبطیه محلی از وقوع حوادث و اتفاقات فوق العاده، و ……… در روستا از آن دسته است.
از دوران صفویه تا قاجار، کدخداها به القاب دیگری چون؛ بیگ – کیخا – خواجه – خان – کلانتر و آقا (بزرگ طایفه) نیز شناخته می شدند. این القاب نیز در کنار لقب کدخدایی مرسوم بوده است. وظیفه اصلی ایشان برقراری نظم و جمع آوری مالیات بوده است.
انتخاب کدخداها ازسوی کلانترهای هر ناحیه بوده است، ولی در آغازحکومت قاجار کدخداها ازسوی مالکان بزرگ، خوانین و یا کلانتران هرمنطقه انتخاب می شدند. درعهد پهلوی اول، کدخدایان توسط حاکمین ولایات مشخص در مصدر کار قرارمی گرفتند.
در دوره پهلوی دوم توسط بخشداران و با مشارکت مردم و ریش سفیدان هر قصبه منصوب می شدند.
کدخداها معمولا عنصر محافظه کاری بودند چرا که رابط بین مردم روستا و حاکمین محسوب می شدند. از یکطرف نظرمردم روستا را به خود جلب می کردند و از سوی دیگر خود را به عناصرحاکمیت نزدیک می کردند. تا بتواند ازاین طریق صاحب امتیازات برتری باشند.
ازدیگر خصوصیات اخلاقی آنها، حمایت ازافراد خودی و نیز افراد بانفوذ ده بوده است و همین امر باعث شده که بارها درقضاوت خود دچارمشکل شوند. دربعضی مواقع نیز رای را به نفع حامیان و نزدیکان خود صادر می کردند. این عامل موجبات بروز تفرقه و دو دستگی اهالی روستا می شده است. اگرچه درنهایت به خاطر نفوذ آنها برعوامل حکومتی رای حاکمان همان رای کدخداها بوده است.
پاکار: نمایندۀ کدخدا در روستا پاکار بود که کلیه دستورات کدخدا را اجرا می کرد.
وظایف کلی و عمومی کدخداها:
۱٫مامور جمع آوری مالیات برای حاکمان در روستاها
۲٫اعزام سرباز و مشمولین برای حکومت مرکزی
۳٫همکاری درخلع سلاح کردن و جمع آوری اسلحه با مامورین حکام
۴٫رسیدگی به دعاوی و اختلافات موجود بین روستاییان با کمک ریش سفیدان روستا
۵٫مامور حفظ امنیت روستا
۶٫رسیدگی به شکایات مربوط به تقسیم اراضی کشاورزی – چراگاه ها – مزارع -باغات و …..
۷٫رسیدگی به مشکلات خانوادگی مردم اعم از ازدواج و طلاق با استفاده از موازین شرع
۸٫رسیدگی و بررسی زیرساخت های اساسی روستا اعم از مکتب خانه، حمام، امور امامزادها، مساجد، راه ها، جنگل ها و جاده ها
کرمانج عمارلو رودبار
.
جمع آوری و تنظیم: عاکف معززلسکو
عکس: علیرضا داسکار کرکان