نویسندگان
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME

اولین مدرسه یا دبستان درویزنه

 برای مشاهده عکس در اندازه کامل روی عکس کلیک کنید

 

درهمان سال (۱۳۴۶)تیمساردیلمی به بازارویزنه آمد مردم بااحترام بسیاربه پیشوازش آمدند جهت تبلیغات بود میخواست سناتور بشود درجلوی دبستان باتابلوی مشخص وزنگ بزرگ که ازدورنمایان بوددو اطاقه گلی باپنجره شیشه شکسته بادری که با گیره ونخ بسته بودندسخنرانی کردوضع مردم ومدرسه را دید ومردم گله ها کردند ،اصلا لااقل این تیمساردیلمی که خودفارسی ویکی دونفرتالشی صحبت کردندوخواسته هایی برای محل داشتند وایشان هم تقریبا قولهایی دادند وبعد با همراهانش رفت خانه مرحوم حسام الدین خان جهت صرف چای وغیره وبعداین هم رفت جوابی هم ازاین نیامد(برای دومین بار بعداز چندسال آمدوبازهم همانطور مورد احترام شدید مردم ویزنه قرار گرفت)حتی یک نفرازشوق دیدن تیمسار یاسناتور گریه کرد.
جشن های تاجگذاری شاه مخلوع درآبان ماه همین سال بودمردم مجبوربه تزئین وطاق بندی جاده جلوی بازارتادبستان عارف شدند تقریبا هزارمترمی شد وجزامورات تحمیلی به مردم بود مردم ویزنه صدها درخت ودرختچه جهت پایه باارتفاع بلند ازجنگل یا حیاط خودقطع کردند وکنارجاده چاله هایی کندند وپایه هاراچال کردند وچندین طاق بلندزدندعده ای دربقعه ها وقبرستان ها ویا.. درختچه های شمشاد قطع کردندحتی احترامات بقعه وقبرستان را ازبین بردند هرچه شمشادبود بردند ودرجاده که چندین طاق زده بودندتزئین کردند وهرکس فرش وکناره وکبه وحتی گلیم داشتند آوردند ازطاق ها آویزان کردندوازمغاذه های پارچه فروشی پارچه های رنگی رابردند بدورطاق های پیچیدندوباشاخه های شمشادتزئین کردند این تزئین جاده طاق بندی ،خرید پرچم وشیرینی،وازبین رفتن پارچه مغاذه ها وغیره جهت تاجگذاری شاه مخلوع هزینه سنگینی دست مردم ویزنه گذاشت حتی چندین پرچم وفرش یکی ودو نفررا با آنکه نگهبان شبانه داشت وتاروز این نگهبانها درهمانجا قدم می زدند وبالصطلاع پاس می دادند که پرچم ها وپارچه ها وفرش ها یا چیزهای دیگررا ندزدندولی دزدیدند هنوز هم هنوزه مشخص نشد پارچه ها وپرچم ها وفرش ها راکی بردیکی از فرش ها متعلق به عموی بزرگ ما بود که از ترس برده داده بود که خیابان را تزئین بکنندکه مبادا بشوند که فلانی درخانه اش فرش داشته جهت تاجگذاری شاه نداده تا خیابان را جهت تاج گذاری شاه تزئین کنندوحتی نتوانست آشکارکند که فرش مراهم دزدیده اند شایدهم مردم متوجه شدند که کاربردن یادزدیدن این اموال مردم کی بود ولی آشکارنکردند.
بعدازتاجگذاری شاه درآبان ماه درهمان ماه دکترمحمدسام استانداروقت گیلان باتیمساراطمیشتی وتیمسار صفاری وعمواوغلی معاون استاندارازرشت به ویزنه آمدند،درموقع آمدن استاندارمردم محترم وشریف ویزنه ساختمان پنج اطاقه نیمه کاره دبستان عارف رابطور باشکوهی تزئین کرده بودندشیرینی ومیوه بوفورخریده وروی میز چیده بودند،عده ای از صبح در دبستان عارف ویزنه منتظروروداستاندارمحترم بودند ،پدرم مرحوم حاج وهاب هزاری ،قربانعلی درویشی،مرحوم حاج میرحسین هاشمی، وتعدادی دیگر ، قبل از استاندار فرماندارآمد،وقتی فرماندار از ماشینش پیاده شد فردی قدبلند وسرش تاس بود،عده ای سلام دادند جواب سلام را ندادبا صدای بلند گفت پس مردم کو مگر مردم مرده اند(بخدا قسم من که نوجوانی بیش نبودم هنوزهم که هنوز است وقتی بیادمی آورم از این برخودارناشایست ونابایست این فرماندار ناراحتم ومعذب میشوم این چه برخوردی بودکه بامردم داشت )، که نوعی توهین محسوب می شد که جهت خودنمایی وقدرت نمایی بیان کرد ، که دریادم نمانده است که کی بود با صدای آهسته وبسیار با احترام گفت ،همه مردم الان می آیند،که فرماندار دیگرحرفی نزد، طولی نکشید مردم ویزنه آمدند ومردم در حیاط وبیرون دبستان عارف ویزنه جمع شدند،وفرمانداروقت هم ساختمان نیمه کاره دبستان را دیدانگاراصلا مسئله ای نبودحتماًدبستان اینجوری میشده،مردم وفرماندار درانتظار بودند ،که بعد از ساعتی دکتر محمد سام استاندارگیلان با همراهانش آمدند ودوشیزه مجیدی آخرین فرزند حسام الدین خان مرحوم ، که دختربچه ای بیش نبود دسته گلی به استاندار تقدیم نمودند، که استاندار هم ازاو تشکروسخنرانی کرد وضع ساختمان دبستان را هم دید انگارنه انگاروفردا یش اخباررادیو رشت درساعت ۱۲ظهراعلام نمود که استاندار به ویزنه رفته وسخنرانی کرده ودوشیزه مجیدی دسته گلی به ایشان تقدیم نموده است ،اصلاً آقای استانداربرای چه آمد وچه دردی درروستا برای روستاوبرای مردم حل کرد،واستانداروهیئت همراه دربالای پله دبستان مخروبه ونیمه کاره ماندند سخن رانی کرد ومردم هم زودزود دست می زدند وزنده بادزنده باد میگفتند مادانش آموزان که نوجوان بودیم درصف مانده وتکان نمی خوردیم بعضی موقع فقط هورا میکشیدیم زنده بادزنده باد میگفتیم، استاندار وتیمسار ها ومعاون محترمش وفرماندارمغرورطوالش آیا ساختمان نیمه کاره دبستان عارف یکی از قدیمی ترین دبستان های تالش را ندیدند ( والبته این اولین وآخرین سفر یک استانداربه ویزنه روستای ماست واین هم معلوم نشد چرا آمد وبرای چه ویزنه کجااستاندار کجا آمدهزینه ای دست عده ای گذاشت رفت،والان که ۴۷سال می گذرد،وسی وپنج سال فقط ازانقلاب وجمهوری اسلامی می گذرد،شاید یک فرماندار هم به ویزنه نیامده باشدالبته این سفر برای خود استاندار وقت گیلان بسیارعالی و خوش یمن بود ،چون بعدازمدتی رفت، وزیر کشور شد.)
بعدازمدتی قدم مبارک استاندار ولطف سفرش به ویزنه باعث اهدای قرآنی بنام قرآن آریامهریاپهلوی به دبستان عارف بود که شرح مفصلی داردودرنشریات دیگر مفصلا نوشته ام درمورداین قرآن که همه جا صدتومان داده بودند به ویزنه به مردم ویزنه ویا دبستان ویزنه دادند دویست تومان ،واین مبلغ را دونفرمعلمهای دبستان که ذکرشد که بودندآنها گرفتند،گفتند برای قرآن می دهند این صدتومان را چرا تحمیل کردنداضافه گرفتند نمی دانم ومردم هم صدایشان را درنیاوردندوالبته نمی توانستنددربیاورند چون شوخی نبودقرآن شاه بودهدیه ای بزرگ ازجانب شاهنشاه آریامهربه ویزنه وازطرفی ترس ازمامورین دولت مخصوصاساواک ،بالاخره باتشریفات خاصی پیاده مردم به استقبال قرآن چندکیلومتررفتند وقرآن را آوردند،وهمان سال هم قرآن گم شد یا چه شد هنوزهم که هنوزاست بارها خودم جسارت بخرج داده وپیگیراین موضوع شده ام که پول بی زبان اولیای دانش آموزان را آنسال بزورگرفتند وقرآن چه شدالبته مشخص شد کی برده برای چه وچراوکجاست (خودم آنموقع دانش آموزکلاس پنجم بودم).
مردم ویزنه آنسال دروضع بدی بودند بارندگی نشد ومزارع برنج زارشان ازبی آبی سوخت واصلاًبایدبگویم نیمه قحطی شد عده ای که شدیداًمتضررشده بود ندازروی ناچاری بامیرآب املاک ویزنه درگیری پیداکردند وازاوشکایتها کردند ،وهمه رضایت دادند جز یک نفرکه معتمدین وریش سفیدان محل هرچقدرتلاش کردنداز این شاکی رضایت بگیرندآخرنشد میرآب نیک نام که از معتمدین وریش سفیدان محل هم بود به زندان دادند وتاوان سنگینی به شاکی داد وحتی جریمه هم کردند واز میرآبی اخراجش کردند شخص دیگری را جایگزین اوکردند درصورتیکه همه مردم متوجه بودند که خشک سالی وبی آبی باعث شد بیشترمزارع مردم بسوزد، میرآب مظلوم ومحترم محل مقصرنبود ولی چه فایده شایدامتحان الهی بود وحتی عده ای از اهالی بیاددارند که مرحوم پدرم برنج چمپا ازرشت می آورد وبین عده ای تقسیم میکرد.
(درگاراژشیشه رشت که یک مکان قدیمی بودفردی بنام مرحوم حاج کریم زاده فکرمیکنم آستارایی بود من اورا دیده بودم ،که حجره داشت،ودواتوبوس آستاراورشت کار میکردندیکی اسمش کریم آقا بود ودیگری مشهدی قربان هردوفوت کرده اند خدا بیامرزدشان ،من نمی دانم کجایی بودند بزوریادم می آید کریم آقا تالشی هم صحبت میکرد،ولی مشهدی قربان گیلک زبان بود وترکی هم میداشت روزانه یکی از این اتوبوس ها صبح ازآستارا طرف رشت می رفت ویکی صبح از رشت حرکت وغروب به آستارا می رسید، واین جاده را یک روزه طی میکردند نه دوساعته ،ازآستارا واطراف تا ….هرمغاذه دار یا کسانی دیگری بارونامه یا چیزی داشتند بااین دو اتوبوس میفرستادندوبعدبااین دواتوبوس ازرشت می آوردند،پدرم نامه می داد به یکی از این اتوبوس ها وبرنج چمپارا مرحوم کریم زاده بوسیله این دو اتوبوس میفرستاد وپدر هم بین عده ای تقسیم یا می فروخت پول هم مثل امروزه نبودحقیقت هم نبود اکثربه نسیه می رفت تا پائیز،هنوزعده ای بیاددارند وبعضی ها از برنج چمپا آنموقع که از رشت آورده می شد بیاددارندکه چه نوع برنجی بود حتی مثل است که می گویندبرنج فلانی مثل برنج چمپای رشته که حاج وهاب ازرشت می آورد )
وضع فلاکت بارمردم ویزنه سوختن مزارع برنجزاروتاج گذاری شاه مخلوع وسفراستاندارباهمراهانش وتحمیل قرآن آنهم به آن قیمت واقعا ظلم شد،وچندمورددیگرواقعاًبرای مردم ویزنه مخصوصاًاولیای دانش آموزان قابل تحمل نبود بسیارسخت بود،ومردم هم ناچاربودند چه می توانستند بکنند،هیچ دردی برای مردم ومخصوصادبستان حل نشد ساختمان دبستان همانطورماند.
سال بعددیگرکلاس پنجم را ثبت نام نکردندبازهم دانش آموزان درمخمصه قرارگرفتند عده ای ترک تحصیل کردند وعده ای به لوندویل وآستارارفتند ،
پس ازیکسال وقفه بازهم درسال ۱۳۴۸دانش آموزان پنجم را ثبت نام وعده ای که از سال قبلش مانده بودندثبت نام کردند درس دادند،ومدیرومعلم های قبلی منتقل ومدیر ومعلم های دیگری دادند وبعد ساختمان دبستان را بتدریج با زحمات زیاد ونزدیک به پانزده سال طول کشید تااین ساختمان دبستان پنج کلاسه بی قواره آنموقع هیچ بدون هیچگونه تجملاتی بدون کمک دولت واداره باحمایت وکمک مردم ویزنه ساخته شد حتی میز وصندلی هاتوسط نجاران ویزنه ساخته شد وهزینه اش رامردم ویزنه دادندوبعدکلاس ششم ابتدائی راهم ثبت نام ودرس دادند،ودانش آموزان همه به این ساختمان آمدندوبعدراهنمائی شدودبستان هم تا کلاس پنجم درس می دادند.(راهنمایی که حذف کرده اند دبستان عارف الان دوشیفته ودبستان و دبیرستان میباشد)
ساختمان مدرسه راهنمائی هم درداخل محله ویزنه درپانصدمتری جاده اصلی درزمینی که متعلق به مرحوم مجید شیخی یا کی بود خریدندودرسال ۱۳۵۳بازهم ساختمانی با شش اطاق باهمیاری وهمکاری اداره آموزش وپرورش ساختند ساختمانی بی قواره وبدون اینکه کوچکترین تجملات ونماینده وقت طوالش آقای هلاکو رامبدآمد افتتاح کردومردم بسیارراضی وخوشنودازداشتن وساختن این مدرسه راهنمایی بودند،تقریبا مشکلات برطرف شد،بیشتر دانش اموزان نمی توانستند به لوندویل یا آستارا بروند وترک تحصیل می کردند.
ویزنه الان دارای چندین دبستان ومدارس راهنمائی ودبیرستاندخترانه وپسرانه در حاج رستم وبازار وآخرمحله اروجه محله کنارجاده اتوبان وشمالی ترین نقطه تالش ورکوع وشلقون دارد،که همه این مدارس ها بعدازانقلاب وازلطف دولت جمهوری اسلامی بوده که این مدارس را درویزنه ساخته اند وگر نه امکان نداشت ویزنه مدرسهای جز همان دبستان عارف داشته باشد که ده ها سال طول کشید که فقط ساختمان بی قواره وغیراصولی آن دبستان را ساختندومدارس ویزنه عبارت است ازدبستان ومدرسه راهنمایی عارف ویزنه که فعلا تبدیل به دبیرستان شده ،ودبستان ومدرسه راهنمایی غزالی ودبیرستان دخترانه محدثه که هشت کلاسه ودرشمالی ترین نقطه شهرستان تالش ودرصدمتری ورودی به شهرستان آستارا از طرف تالش (جنوب)ویک دبستان دررکوع ویک مدرسه با ساختمانی بزرگ که دبیرستان نیزمیباشد درشلقون بنام هاتف شلقون،که همه مدارس فوق با ساختمانهای مجهز ونوسازدرچندطبقه میباشدکه ازلطف دولت مفخم جمهوری اسلامی است.
عکس زیر دانش آموزان دبستان عارف ویزنه درسال ۱۳۴۴ میباشد باآمدن این معلم که مرحوم مسعود سیف اللهیان ازآستارا بود به این دبستان مختصری وضع دانش آموزان بهتر شد وبالاصطلاح بایدبگویم وضع در س ومدرسه ر و به بهبودی ر فت وگرنه همان بود که در شرح این موضوع بطور مفصل نوشته ام..

 

نویسنده: محمدهزاری ویزنه
منبع: سایت کرکان بندرانزلی

بازدید:2,715بار , ارسال شده در : 30ام شهریور, 1393; ساعت : 6:00 ق.ظ
تعداد نظرات : ۰
آرشیو مطالب
ارسال نظر جديد
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی یا گیلکی تایپ کنید.
  • نظرات در ارتباط با همین مطلب باشد در غیر اینصورت از « فرم تماس با مدیریت » استفاده کنید.
  • «مدیر سایت» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور یم.
  • نظرات پس از تأیید مدیریت سایت منتشر می‌شود.



جستجو
مدیریت
سایت کرکان بندرانزلی با دامنه
www.kargan.ir
نیز در دسترس می باشد.
مرحوم تقی کرکانی خان قدیم کرکان

روستای کرکان در منطقه جلگه ای و در کنار جاده کپورچال-آبکنار واقع شده دارای نسق 85 ساله (تاتاریخ 1363 شمسی)بوده و از نظر ثبتی جزء بخش 7 حومه انزلی و سنگ شماره 6 میباشد و مسافتش تا کپورچال 7 کیلومتر و تا انزلی 27 کیلومتر است . . .

تبلیغات
HTML
محبوب ترین مطالب
بازدید از سایت