از اون زمونهای دور دور تو منطقه تالش (تاجاییکه من دیدم و شنیدم)یکی از تفریحات مردم منطقه ما شکار بوده و هست. هر کسی با هر سلاحی که تونسته فراهم کنه از انواع و اقسام تفنگهای شکاری گرفته تا تفنگهای بادی و دامگزاری و بالاخره وسیلهای دستساز بنام سنگانداز برای شکار پرندگان و حیوانات جنگلی استفاده میکنه. تهیه سنگ انداز بسیار ساده است. یک چوب دوشاخه محکم که میشه از بهم چسبوندن دو چوب نسبتا کوچک مجزا هم تهیه کرد و مقداری از تیکههای تیوپ ماشین به اضافه گلوله مورد نیاز که سنگهای ریز و تقریبا گرد هستند تمام موادی است که لازم داریم. مورد استفاده این سلاح بیشتر برای سنین نوجوانی مرسومه که گاهی هم بجای شکار برای اذیت کردن و مسابقه پرتاب گذاشتن به درد میخوره. ولی کسانی را میشناختم که در استفاده از سنگانداز بسیار حرفهای بودند و در فاصلههای زیاد هم میتونستند پرندگان کوچیک را شکار کنند. مخصوصا در زمستان و برف که گنجشکها به جاهای غیر برفی پناه میبرن، همیشه یه عده از بچهها در کمین اونها نشستند و خلاصه خودشون سرگرم میکنن. این عکس که دیدم یاد اون دوران افتادم و گفتم بد نیست یه مروری داشته باشم. همه اونایی که اونجا بوده و هستند حتما میتونن حس کنن که چی گفتم … .
منبع: nasirmahaleh.persianblog.ir
منوی اصلی
نویسندگان
- مدیر سایت (1788)
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME
بازدید:3,207بار , ارسال شده در : 15ام تیر, 1393; ساعت : 6:00 ق.ظ
تعداد نظرات : ۱
دسته : شفت، گالری استان و شهرستانها
مطالب مرتبط
با تشکر از نویسنده مطلب و مدیریت سایت کرکان که آن را باز نشر داده اند.
وسیلۀ شکاری که ذکر شد در منطقۀ ما به “رازینگ سنگ” مشهور است ، رازینگ به همان بخش لاستیکی گفته می شود که معمولا” از تیوپ ماشین تهیه می شود ولی چندان مرغوب نیست.
در دورۀ نوجوانی ما (۴۵ سال پیش) که هنوز کفش ها به شکل امروزی متداول نبود و پاپوش مردم گالش بود ، رازینگ های مرغوب از کناره های لاستیک گالش سازی به رنگ قرمز ساخته می شد و بویژه اگر اوستا کمی دقت بخرج می داد و لبه های نوار باریک لاستیکی را صاف می برید و اصطلاحا” بدون ” زده ” در می آورد.
چنین رازینگی می توانست بیشتر کش بیاید و شکارچی با انرژی بیشتر سنگ را بطرف هدف شلیک می کرد و سنگ های رها شده از این نوع رازینک اولا” تا فاصله بیشتری مستقیم حرکت می کرد و در نتیجه به شکارچی کمک می کرد که هدف گیری دقیق تری داشته باشد و ثانیا” سنگ های رها شده از رازینگ سنگ های مرغوب دارای قدرت بیشتری بودند و این قدرت در شکار پرندگان بزرگتر کاربرد بیشتری داشت.
وسیلۀ مورد بحث نه تنها برای نوجوانان جنبه سرگرمی داشت بلکه ابزاری بود در دست بزرگسالان شکارچی که قدرت خرید تفنگ نداشتند.
در آن دوره که مهاجرت پرندگان به تالاب انزلی بسیار بیشتر و تعداد شکارچی تفنگ به دست کمتر از امروز بود ، تعدادی از چنگرها و مرغابیان مجروح شده با تفنگ ساچمه ای قدرت پرواز خود را از دست می دادند و در سطح آب باقی می ماندند ولی امکان گرفتن با دست هم وجود نداشت و اینگونه پرندگان نگون بخت مورد تعقیب افرادی قرار می گرفتند که یک نفر مسئول راندن قایق پارویی بود و نفر دیگر رازینگ سنگ در دست داشت و در نهایت پرندگان مجروح تسلیم نیاز شکارچیان می شدند ، این نوع شکار را ” لکنده گیری ” می گفتد ، لکنده یعنی بیمار و درمانده.
خدایا ما را ببخش و بیامرز ، چه بلاها با رازینگ سنگ بر سر موجودات کنار مرداب نمی آوردیم ، از قورباغه و مار گرفته تا پرندگان زیبا مثل کولی خوار و چیری و ….
یک بار در کنار ساحل نظاره گر پرواز و آواز چند آب کاکایی و چیری بودم و رازینگ سنگ و تعدادی سنگ به همراه داشتم و وقتی نشستن یکی از آن ها بر روی آب راکد مرداب امواج دایره شکل تو در تو ایجاد کرد ، منظره ای بی بدیل ایجاد کرد و شکارچی بی رحم (خودم) را به وسوسه انداخت ولی فاصله به اندازه ای بود که امکان پرتاب مستقیم سنگ وجود نداشت و ناچار با تخمین فاصله و قدرت رازینگ سنگ تصمیم گرفتم سنگ را بصورت یک خط منحنی و از بالای سر بر پرنده فرو بریزم ، بد کردار سنگ درست بر هدف خورد!
وقتی پرنده را به منزل بردم ، مرحوم پدر خیلی غمگین شد و خطاب به من گفت : مگر تو جانسونی؟
این واقعه همزمان بود با جنگ آمریکا و ویتنام که پرزیدنت لیندن جانسون، رئیس جمهور وقت آمریکا بود و روزنامه ها هر روز اخبار بمباران ویتنام توسط هواپیماهای آمریکا را منعکس می کردند و به همین دلیل در آن لحظه پدر که هر روز روزنامه می خواند مرا در جنایتی که مرتکب شده بودم ، با جانسون مقایسه کرد !
با عرض معذرت از پرگویی و بیان خاطرۀ غمگین