تقدیم به افسانه زندگیم
گاهاًوقتی انسانها به یک جایگاه و موقعیت و مقامی که می رسند بدون در نظر گرفتن چگونه رسیدن به آن موقعیت گذشته را از یاد می برند.اما ما همیشه در حال شکر گذاری هستیم که زمانی در اوایل ازدواج دو اتاق داشتیم که آشپزخانه اش چند پله می خورد و می رفت بالا و دستشوئی در حیاط با صاحبخانه مشترک و همیشه پر از سوسک و کلید کولر مشترک که صاحبخانه هر وقت (که اغلب همیشگی بود) سردش می شد کولر را خاموش می کرد و ما ازگرما هلاک می شدیم و جیکمان در نمی آمد و بعدها در تهرانسر که یک خانه ویلایی بود و حیاطی که در آن همه چیز می کاشتیم و بعد از چندماه در یک قسمت دیگر تهرانسر با صاحبخانه ای درب و داغان و بالاخره اولین خانه در حوالی کرج را که ۶۰متر بود توانستیم بخریم و کم کم تا حالا .داستان ژیان آقای طاهری که در همین سایت هم گذاشته شد مرا یاد ژیان خودمان انداخت که اولین ماشینمان بود که خدائی اش ژیان یعنی مساوی با خاطره های جالب و ما هم خاطرات زیادی از آن داریم که اغلب خاطرات اش را یاد آوری می کنیم و شکر گزار خداوند هستیم که حالا در این موقعیت هستیم.موقعیتی که هر چی هست برای ما که با کمک و همیاری خودمان بدست آورده ایم دنیایی است بزرگ و خوشحالیم از این داشته ها.
اما اولین ماشین مان که یک ژیان به رنگ سبز کاهوئی بود و ۱۲۰ هزارتومان خریده بودیمدر سال ۶۹.پسر بزرگم عاشق ماشین بود و هست و وقتی سوار اتوبوس بودیم و ماشینهایی که از کنارمان می گذشتند می پرسید این چیه و ما می گفتیم اسم ماشینها را از ژیان ،فولکس و پیکان و شورلت و……همه ماشین هایی که در آن دهه وجود داشت.زمان آن رسیده بود که با توجه به بدنیا آمدن اولین فرزند به فکر یک ماشین باشیم که آن را خریدیم و پسرم آنچنان ذوقی داشت که ّه آن می گفت ژیان بابا یعنی ماشین بابام ادامه دارد…
ارسالی : آقای رحیم احمدجوی کپورچالی
ایمیل نویسنده : rak40ea@yahoo.com
منبع: سایت کرکان بندرانزلی
آقا رحیم
با سلام و دست مریزد
اما افسانه زندگی شما و ما. یک افسانه نیستند بلکه رئالی شیرین و مستدام و صد البته یاوری همیشگی برای ما.
فراموش نکنیم که بدون اغراق بیش از نیمی از آنچه را داریم مدیون همین افسانه ها هستیم!
با سلام و عرض ارادت
فرمایش شما کاملاً صحیح می باشد و بدون هیچ شکی جز این نمی تواند باشد.من چیزی فراتر از مدیون بودن را هستم.خداوند بزرگ حافظ همه شان باشد .