سر کار خانم غضنفری سلام.بدون مقدمه عارضم که انتخاب یک امر نسبی در زندگی بشر است.در بعضی موارد قراردادی است و در بعضی موارد محصول اراده آدمی است.جبر هم یکی از موارد تاثیر گذار در حوزه انتخاب است.حتی اراده آگاه ترین افراد جامعه نیز تحت الشعاع مناسبات اجتماعی قرار گرفته و در بسیاری موارد نوع دید و نگرش آنان علیرغم میلشان با تعدیل مواجه می شود.اینکه می فرمایید پذیرش حالت روحی خوب یا بد به انتخاب ارتباط دارد نظریه ای است بدیع مبتنی بر نادیده گرفتن حقایق زندگی اجتماعی.حقایقی که مدام ایدآل های انسان جستجوگر را قربانی ضرورت پذیرش تحکم قانون یا قراردادهای اجتماعی می سازد.انسان در هیچ حوزه ای مختار به انتخاب مطلق نیست.شرع و عرف و قانون نیز در راستای محدویت انتخاب مطلق نظر دارند.اگر بیشتر توضیح بفرمایید دعاگوی شما خواهم بود.مطالب و آرای شما را هم کم و بیش در سایت آبکنار ما ملاحظه می کنم بیشتر جنبه ارشادی دارد.موفق باشید و سربلند.

با سلام

ممنون از توجه شما.ویلیام گلاسر ،روان پزشک بنیان گذار واقعیت درمانی معتقد است ،مغز انسان مانند یک ترموستات عمل می کند که می خواهد رفتار خود را برای تغییر دادن محیط اطرافش تنظیم کند.و………
اساس واقعیت درمانی بر این اصل استوارست که انسانها همواره رفتار خود را انتخاب می کنند.هر رفتاری که از فرد سر می زند ،انتخاب شده است .قضاوت ارزشی صورت می گیرد و مسئولیت پذیرفته می شود.یک انتخاب مسئولانه بر اساس آگاهی.

موفق باشید.

سلام.نظریه انتخاب گلاسر یک نظریه درونی با محوریت آموزش است نه درمان.او نه تنها توجهی به لزوم تغییر شرایط بیرونی و ضرورت شناخت عوامل آن ندارد بلکه ریشه تمام مشکلات را به فرد نسبت می دهد و به تاثیر پذیری فرد از محیط بیرونی هم باور ندارد.با این استدلال ایشان فقر را نتیجه انتخاب شخص می دانند نه توزیع ناعادلانه ثروت.افسرگی را ناشی از انتخاب شخص می دانند نه ناشی از کاهش میزان سرتونین یا دو پامین در انسان.علت انحراف را ناشی از تاثیر پذیری فرد از پدیده های بیرونی نمی داند بلکه معتقد است خود فرد است که انحراف را انتخاب می کند.بیماری را دروغ می پندارد و می گوید هیچکس بیمار نیست،به تحقیق و باور روانشناسان و حقوقدانان در خصوص عدم مسئولیت بیمار روانی باور ندارد و می گوید انسان برای فرار از مسئولیت،خود را بیمار روانی می شناساند. به نظرم نظریه جناب گلاسر توجیه گر تمام مظالمی است که مسئولیت آن را از دوش حاکمان بر می دارد و سخاوتمندانه بر دوش افراد جوامع،تحت عنوان فریبنده “خودت خواستی که چنین شد”آوار می سازد.موفق باشید.

با سلام

جناب هخامنشی ،به نظر شما وجود یک فرد موفق در خانواده ای نابهنجار و مثلا معتاد بیانگر چیست؟تاثیر محیط،وراثت،جامعه……….
جناب ،شما افراد عادی و کسانی که دچار اختلالات خلقی و منشی و همچنین بیماریهای روانی هستند را به یک چشم می بینید.ما بحث درمانی نمی کنیم بلکه هدف افراد عادی جامعه هستند که می توانند انتخاب کنند.همه بیماران افسرده از کمبود دوپامین در عذاب نیستند.همه افراد نابهنجار در محیط نابهنجار زندگی نکرده اند .همه افراد فقیر جامعه از توزیع ناعادلانه ثروت فقیر نشده اند.من ،شما و سایر دوستان انتخاب کردیم که در این موقعیت شغلی یا خانواده ای که تشکیل داده ایم قرار بگیریم .بله رنگ چشم به انتخاب من نبوده ولی لذت بردن و زیبا دیده به انتخاب من بوده.به نظر واقعیت درمانگران ،انداختن تقصیر مشکلات کنونی به گردن مشکلات و سوئ استفاده های گذشته فقط شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است.

موفق باشید.

سرکار خانم غضنفری سلام.قبل از هر چیز یادآور می شوم که بحث فی مابین توصیفی استفهامی است نه اقتراحی صرف.حال که از توصیف به استفسار نظر روی آورده اید ناگزیرم پارادوکس نهفته در اندیشه شما را در این باب خاص تشریح نمایم.قبل از همه پارادوکس را برایتان معنی می کنم تا نسبت آن با فهم شما از قضیه انتخاب تبیین گردد.پارادوکس به هر گونه مخالفت با هنجارها و مقبولیت های عمومیت یافته از طریق اعمال و رفتار غیر عادی و بدیع گفته می شود.بنابر این وقتی می پرسید” به نظر شما …..بیانگر چیست؟تاثیر فرد از محیط،وراثت،جامعه؟” در حقیقت رویکردی ناگزیر داشته اید به مقبولیت ها و عمومیت یافته ها.اگرنقش این آیتم های بیرونی برای تاثیر پذیری و مشروعیت یا عدم مشروعیت کنش فرد، مورد قبول شما واقع گردد، حکم “شما دو انتخاب دارید” را متزلزل خواهد ساخت.بایدبپذیرید که مبحث انتخاب، یک امرفی الفور و فی نفسه درونی صرف نیست، بلکه محصول مجموع فرایند های بیرونی و درونی است. وقتی صحبت از فرد سالم و ناسالم در میان یک خانواده می کنید در حقیقت به تفاوتهای آموزشی و ژنتیکی آنان اشاره می فرمایید و بازتاب این تفاوتها در محیط و جامعه را تا حد یک انتخاب ارادی تقلیل می دهید و بر خلاف نسبتی که از فهم واحد قضیه به من داده اید خودتان دچار یکسان بینی می شوید.شما می فرمایید “همه بیماران افسرده از کمبود دوپامین در عذاب نیستند”باید بگویم تشکیک شما در چرایی افسردگی و تعمیم آن به دوپامین خود گویای رد نظریه انتخاب است.(دوپامین نوعی پیام رسان عصبی است که کاهش آن در مغز موجبات پرخاشگری انسان را فراهم می سازد)پس یکی از دلایل پرخاشگری می تواند کمبود دوپامین در مغز انسان باشد نه انتخاب انسان.فرموده اید “همه افراد فقیر جامعه از توزیع نا عادلانه ثروت فقیر نشده اند”بله درست است تفاوتهای درونی زیادی در حصول این نتیجه دخیل هستند، ولی فقر آنان را به انتخابشان نسبت دادن و فرآیند های بیرونی را لحاظ نکردن اشتباهی محض است.بهر حال همینکه توزیع نا عادلانه ثروت نیز در ذهن شما به عنوان عاملی از عوامل فقر شناخته شود،تاکید غیر متعارف، بر نظریه “دو انتخاب را “غیر قابل توجیه خواهد ساخت.بله رنگ چشم به انتخاب شما نبوده ولی آیا بسیاری از صفات فطری و ژنتیکی انتخاب شما بوده؟در خصوص نابهنجار نوشته اید.باید بگویم لازم بود اول هنجار را معنی می کردید تا مفهوم نابهنجار بامداقه بیشتری کسب گردد.هنجار به معنی قاعده است،مانند قاعده قانونی یا اخلاقی.ولی بهنجار به امری گفته می شود که تقریبا” با استاندارد اصل مورد نیاز هر جامعه هماهنگ و همگام باشد.در مباحث اجتماعی هنجار ها یک سلسله قضایای انشایی دستوری هستند که انسان را در شناخت کارها و اعمال شایسته و هماهنگ با جامعه یاری می دهد و در اجرا و رعایت آن، هم از بیرون فرد و گروه و هم از درون، الزام و اجبار در کار است.بر همین مبناست که نهادهای اجتماعی از طریق سازمانهای اجتماعی یک سلسله هنجارهایی را بر جامعه انشاء و اجبار می کنند و اعضای جامعه هم ناگزیر به پیروی از آن می باشند.حال شما بفرمایید پذیرش غیر ارادی این هنجارهای انشایی و اجباری،چه نسبتی با “نظریه “دو انتخاب” شما دارد؟اگر همه چیز آنگونه که شما می فرمایید ارادی و محصول انتخاب درونی انسان است؛پس هنجارها و نابهنجارهای غیر ارادی دریافت های بیرونی انسان نزد شما از چه جایگاهی برخوردار است؟اگر پاسخ مثبت است و این موارد غیر ارادی را در تصمیم گیری فرد دخیل می دانید،پس مشروعیت نظریه ثابت “دو انتخاب” شما از چیست؟ در پایان باید بگویم از آنجا که سرکار عالیه بحث توصیفی را به بحث اقتراحی مبدل ساختید،این حقیر نیز در پاسخ به سنت شما اقدام به طرح سوال نمودم،وگرنه تخطی از اصل موضوع کاملا”محرز است.موفق باشید.

باد خواهد وزید

می توانی در مقابلش دیوار بسازی یا آسیاب بادی

تصمیم با توست

سلام.زحمت کشیدید بانو.باد همیشه نمی وزد! عاقل کسی است که در پی ذخیره انرژی باد باشد.دیوار فرو می ریزد و آسیاب بادی نیازمند باد،از کار می افتد.خوش باشید.