توهم های تکراری، عزاداری، عزاداری
عزای زنده بودن های توخالی
چه مرگت شد؟ چگونه؟ با چه جرات؟
به دنیای مخدر روز شد سالی؟
همه پرپر، همه خاکستری، ای وای، رنگی نیست
در این آتش نشد رحمی به گل های سفید و قرمز قالی
به گور لحظه های نشئگی هایت، بیا با من
رها شو از توهم های پوشالی
.
خیال من،
دوباره با تصور نبودنت،
عرصه ی جنگ می شود.
برای پای لنگ دل،
تمام راه های تو،
اجیر سنگ می شود.
به نیت حضور تو،
دلم برای حافظ و
خطوط فال قهوه و
جواب استخاره ها،
خرافه های بی اساس،
عجیب، تنگ می شود.
تو می روی،
ستاره های تاج من
خمار چشم تیره ات،
رخت سپید بخت من،
سیاه رنگ می شود.
می گذری،
ساده تر از فصل بهار
بدون تو
برای من
مثال موسم خزان،
حیات ننگ می شود.
.
شاعره: خانم منیر فحیانی
منبع: سایت کرکان بندرانزلی (www.karkan.ir)
قشنگ و زیبا.موفق باشید