همه روزهای عاشورا درحالیکه تعزیه در حیاط مسجد درحال پایان گرفتن بود کسانی که هر سال قمه میزدند در حیاط یکی از خانه ها که نذر داشت تیغ و قمه زدنهای ابتدائی در خانه او انجام شود در حال تیغ کشیدن بر روی وسط سرشان که به شکل مربع موهایشان تراشیده شده بود بودند و با شروع ریزش خون تحملشان برای ماندن کم می شد و می بایستی می آمدند بیرون.جلوی این گروه که حدوداً ۲۰ نفری می شدند اسبی که کودکی بر روی آن سوار بود که کفنی خونین پوشیده بود و با پوشال برنج بر سرش می زد و گروه قمه زن با قمه های بران در حال زدن بر سرشان و با یا حسین گفتن رعب و وحشتی را در آدم ایجاد می کردند در حالیکه فرشید خونسردانه بر روی اسب نشسته بود و آرام وبر عکس پشت سری ها یا حسین می گفت ،تضاد غریبی را بوجود می آوردند.
احتمالاً پدر و مادر فرشید نذر داشتند که در این روز فرشید بر روی اسبی که با پارچه خونینی پوشانده شده بود جلودار قمه زنان باشد.
مدتهاست که روز عاشورا این صحنه را ندیده ام ،از یک طرف به خاطر ممنوعیت زدن آشکار قمه زنی و از طرف دیگر نمی دانم فرشید تا چه زمانی این نذر را ادا کرد ،اما امسال سال اولی است که فرشید در این روز نیست ،اما جلودار بودن دسته قمه زنان را همیشه با او به یادمان می آید.روحش شاد وقرین رحمت باد
.
ارسالی : آقای رحیم احمدجوی کپورچالی
ایمیل نویسنده : rak40ea@yahoo.com
منبع: سایت کرکان بندرانزلی (www.karkan.ir)
با سلام وخسته نباشید خدمت آقای احمد جو
یاد اوری خاطرات واقعی شما در هر مناسبت تبدیل به تاریخ کپورچال شده.با تشکر