نویسندگان
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME

 

آیا می دانید معلمان و دانش آموزان و مدارس قدیم چه فرقی با امروزی ها دارند ؟ نقش و جایگاه آنان در گذشته و حال چه بوده است ؟ برای اینکه بحث را در فرم و شکل وبلاگی درآورم که هم حوصله ی شما سر نرود و هم من پرگویی نکرده باشم ، خاطرات پراکنده ای از دوره ی دبستانم را ذکر می نمایم .
مدرسه ی ما “فیروز بخشی معاف ” نام داشت روستایی از توابع شهرستان بندر انزلی ،از آن ! این مدرسه تنها مدرسه ی محله ی ما بود و در هر پایه ی آن یک کلاس مملو از بچه های قد و نیم قد وجود داشت . من که به کلاس اول پا گذاشتم ،خبری از کلاس ششمی های قدیم در مدرسه نبود ولی بزگان ما می گفتند که این نظام قبلا بوده است .و الان که با شما سخن می گویم قرار است همان کلاس ششمی ها دوباره برگردند ، بازگشت به چهل سال پیش ! فرقش این است که آن رژیم سراپا تقصیر ! همین جوری و بدون کار کارشناسی عمل می کرد و الان این اقدام در نتیجه ی سال ها کار کارشناسی و صدها سند پایین دستی و بالا دستی و تحول بنیادی ! در آموزش و پرورش و تراوشات فکری کارشناسان صاحب نام و دانشمند آن صورت گرفته است ! و چقدر کارها امروزه سخت شده است ، قبلاً همین کار بدون بودجه و سرو صدا انجام می شد و الان باید برایش کلی بودجه و امکانات و تبلیغات صرف نمود !

در آن سال ها اصل بر این بود که دانش آموز باید درسش را بخواند و اگر نمی خواند و یا قوانین موجود ، بخصوص انضباط را رعایت نمی کرد ، به شدت تنبیه می شد . تنبیهات هم شکل های مختلفی داشت که به دو شکل اصلی کتک و تحقیر بود . این کارها هم به صورت فردی و هم به صورت جمعی انجام می گرفت . مثلاً اگر حدود نیمی از بچه ها انشاء نمی نوشتند ، آن وقت همه را در آبدارخانه ی کوچک و تاریک زندانی می نمودند و وانمود می کردند که ما را ول کرده و به خانه رفته اند ! یا فقط کسانی که املایشان بیست بود از تنبیه معاف بودند ، در غیر این صورت نمره ی نوزده ، سزایش یک ضربه به کف دست ، هیجده دو ضربه ، … ، دوازده هشت ضربه و الی آخر ! اگر هم موقع کتک خوردن کسی دستش را عقب می کشید ، آن وقت معلم قرمز و عصبانی و خیط می شد و سزای آن فرد دوبرابر شدن تعداد ضربه ها به کف دستش بود و یا این که معلم خیط شده ، از زیر به پشت دست بچه می کوبید که ظاهراً خیلی درد داشت .

اسامی بچه های تنبل را می خواندند و روی سرشان کلاه کاغذی بزرگی می گذاشتند و در مراسم صبحگاه از جلوی مدعوین و شخصیت ها عبور می دادند و بقیه را وادار می کردند که آنان را هو کنند و برای خرد کردن بیشتر شخصیتشان به همراه یکی از بچه های زرنگ سال پایین تر مدرسه ، صف تنبل ها را به بازار محل می بردند ، تا همه ی اهالی از دیدن این عتیقه ها مشعوف شوند و حالی ببرند و خستگی ناشی از کسادی بازار هم از تنشان در برود ! یک بار معلم کلاس پنجم ، دانش آموز درشت اندامی را که حاصل جمع دو و سه را نمی دانست ، وادار کرد که به کلاس اول برود و شاگرد اول آن کلاس را با خود بیاورد و آن بچه ی کوچک هم با مهارت تمام روبروی آن عبارت ریاضی عدد پنج را نوشت و تشویق شد و برای تکمیل شرمندگی ، همان پروفسور درشت هیکل ! را مجبور کرد که بچه ی کوچک را کول کند و به داخل تک تک کلاس ها ببرد و بگرداند و نیمچه آبروی مانده اش را هم بریزد !

معلم کلاس سوم ما خیلی عصبانی و تنبیهاتش هم در حد تیم ملی بود . تا یادم نرفته بگویم که چوب مخصوص تنبیه هم استاندارد خاصی داشت ، طول آن حدوداً هشتاد سانتی متر و به قطر ده میلی متر که توسط خود بچه ها تهیه می شد ! برای تحویل چوب مناسب ، میان محصلین رقابتی سخت درمی گرفت و هر کس سعی می کرد طوری عمل کند که معلم از چوب او استفاده نماید و برای این کار حتی آن را تزیین می کردند ، مثلاً پوست آن را می کندند و یا آن را یک خط در میان با پوست و بدون پوست تزیین می کردند ! جنس چوب هم مهم بود ، چوب درخت به و انار و توت به ترتیب بهترین بودند ! چه بسا اولین نفری که با آن چوب تر تنبیه می شد ، خالق همان چوب بود ! معلم کلاس سوم با همین چوب ها به فرق سر اطفال بی گناه می کوبید ، جوری که صدای بی مغزی دانش آموزان تنبل در کلاس می پیچید و آقا معلم هم با گوش کردن می گفت : ” گوش کنید تن صدا را ، پوک و تو خالی است! ” جنس کله ی یکی از همکلاسی های ما ، طوری بود که بلافاصله پس از ضربه ، مثل شخصیت های کارتونی ، قلمبه می شد ! این جا بود که آقا معلم با کف دستش شروع به مالیدن موضع قلمبیده ! می کرد تا شاید بتواند باد آن را بخواباند ! و وقتی خودش خسته می شد ، فرد مضروب را وادار می کرد که به مالیدن ادامه بدهد ، تا احیاناً بچه با همین شکل و شمایل به خانه نرود که صدای اعتراض خانواده بلند شود و باعث دردسر گردد ! همین آقا معلم ، مهدی درشت هیکل و درس نخوان را از دو گوشش بلند می کرد و سرش را به بالای تخته سیاه می کوبید و از همان بالا مثل گوسفند ولش می کرد و بعد با پس گردنی و اردنگی به خارج از کلاس هدایت می فرمود !(چون کلاس های ما مختلط بود)

تحت همین فضای تنبیه و تحقیر بود که روز اول مدرسه بسیاری از کلاس اولی ها ، گریان و نالان و به ضرب و زور در مدرسه حاضر می شدند و بعضی ها چندین بار فرار می کردند و دوباره دستگیر شده و به مدرسه تحویلانده می شدند !

و البته اتفاقات دیگری هم رخ می داد که قابل گفتن نیست ! چون این جا خانواده نشسته ! دانش آموزان قدیمی تر از ما تعریف می کردند که یکی از بچه ها تخصصش این بود که دست را در حلق خود فرو برد و استفراغ کند ! وقتی که درس سختی داشتند و احتمال کتک خوردن در آن ساعت زیاد بود ، او دست مبارکش ! را در حلقوم نامبارکش ! فرو می کرد و هنگام استفراغ کردن سرش را صد و هشتاد درجه ای می چرخاند و علاوه برخودش چند نفر دیگر را کثیف و آلوده می کرد و آنگاه همگی به خانه فرستاده می شدند ! و برای همنشینی بر سر آن نیمکت و در کنار او ، رقابتی دیدنی بین دوستانش برپا بود ! و الان همان بچه کاسب بازار است و خیلی هم مواظب و مراقب فرزندانش . حالا او به عنوان عضو انجمن اولیاء مدرسه خیلی فعال است و بچه های زرنگی هم پرورش داده است . آخر آن همه تجربه ی پدر که به کار فرزند نیاید ، پس به چه دردی می خورد !

البته این ها اشکالات سیستم آموزشی در سالیان دور بود و نمی توان زحمات و تلاش های معلمان دلسوز را نادیده گرفت که بسیار بیش از نقایص آن دوره است . در مطلب بعدی می خواهم از وضعیت امروز آموزش و پرورش و آن هم از زاویه ی دید خودم بگویم و آن وقت قضاوت با شما خواهد بود که آیا با گذشت این همه سال و تغییرات عمده در دنیا ، تعلیم و تربیت ما هم عوض شده است ، یا این که همان تنبیه و تحقیر به شکل های دیگری خود را بازتولید کرده است ؟ شما دوستان خوبم هم می توانید خاطرات خود را در بخش نظرات ، برای من و دیگران به یادگار بگذارید …(البته باید بگویم من هیچ وقت تنبیه نشدم چون تعریف نباشد از بچه در سخون های مدر سه بودم تا خاطره ای دیگر خدانگهدارتان
.
منبع: fanos90.mihanblog.com
گردآورنده: سایت کرکان بندرانزلی

بازدید:7,377بار , ارسال شده در : 19ام آبان, 1391; ساعت : 6:24 ق.ظ
تعداد نظرات : ۰
آرشیو مطالب
ارسال نظر جديد
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی یا گیلکی تایپ کنید.
  • نظرات در ارتباط با همین مطلب باشد در غیر اینصورت از « فرم تماس با مدیریت » استفاده کنید.
  • «مدیر سایت» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور یم.
  • نظرات پس از تأیید مدیریت سایت منتشر می‌شود.



جستجو
مدیریت
سایت کرکان بندرانزلی با دامنه
www.kargan.ir
نیز در دسترس می باشد.
مرحوم تقی کرکانی خان قدیم کرکان

روستای کرکان در منطقه جلگه ای و در کنار جاده کپورچال-آبکنار واقع شده دارای نسق 85 ساله (تاتاریخ 1363 شمسی)بوده و از نظر ثبتی جزء بخش 7 حومه انزلی و سنگ شماره 6 میباشد و مسافتش تا کپورچال 7 کیلومتر و تا انزلی 27 کیلومتر است . . .

تبلیغات
HTML
محبوب ترین مطالب
بازدید از سایت