حسن امیدزاده معلم کلاس پنجم ابتدایی روستای بیجار سرشفت در زمستان۷۶ با به خطر انداختن جان خود، جان ۳۰دانش آموز را از مرگ نجات داد. حسن امیدزاده معلم فداکار شفتی ، ۲۹ تیرماه شب پنج شنبه در سن ۵۸ سالگی درگذشت. این معلم فداکار سال ۵۹ وارد آموزش و پرورش شفت شد و پس از ۱۷ سال تلاش در عرصه تعلیم و تربیت در بهمن سال ۷۶ در سانحه آتش سوزی مدرسه خونین شهر بیجارسر این شهرستان بعد از نجات ۳۰ دانش آموز از شعلههای آتش به شدت از ناحیه سر ، صورت و دست سوخت. گوشههایی از فداکاری زنده یاد حسن امیدزاده در کتاب سال سوم ابتدایی چاپ شده. وی پس از سالها رنج و تحمل ناشی از سوختگی شب پنج شنبه در بیمارستان فومن جان به جان آفرین تسلیم کرد.
مصاحبه حسن امیدزاده در مورد چگونگی وقوع حادثه :
” در ۱۸بهمن۷۶ ساعت ۱۱صبح بر اثر وزش باد شدید و طوفانی بودن هوا بخاری کلاس دوم آتش گرفت و منجر به آتش سوزی کلاس شد بر اثر داد و فریاد بچه ها متوجه این موضوع شدم. بچه ها را یکی یکی به همراه معلم دیگری از کلاس بیرون آوردم که در این مدت آتش تمام کلاس را فراگرفته بود، وقتی خواستم بیرون بیایم در بسته شد و به دلیل اینکه در کلاس از درون دستگیره نداشت در داخل کلاس گیر افتادم. وی اضافه کرد: هر چه سعی کردم نتوانستم بیرون بیایم و زبانه های آتش نیز در حدی بود که تمام بدنم سوخته بودند و به دلیل سوختگی و درد زیاد نیز نتوانستم از پنجره کلاس بیرون بیایم. پس از سوختگی و آتش گرفتن کلاس بود که مسؤولان آموزش و پرورش شهرستان، آقای حسینی رییس آموزش و پرورش وقت شفت و آقای بهرامی مسؤول سابق روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان به مدرسه آمدند و مرا به بیمارستان منتقل کردند. در آن شرایط که سوختگی بسیار شدیدی به من دست داده بود هیچ کس حاضر نبود همراه من در داخل آمبولانس بنشیند ولی آقای بهرامی این کار را کرد بطوری که تمام اضافه های گوشت سوخته من وخون بدنم به لباسهایش چسبیده بود.
گردآورنده:fanos90.mihanblog.com
حافظه تاریخ جایگاهی امن و با وفا برای خدمتگزارات به خلق الله است . امید که بیاموزیم قدردانی و سپاسگزاری را ا ز تاریخ!
من هم از طرف خود و همکاران فرهنگیم(از جمله آقایان: بهروز حبیب نجف آباد و مهدی نوروزیان ) این مصیبت را به جامعه فرهنگی و خانواده محترمشان تسلیت عرض مینماییم.روحش شاد و یادش گرامی باد. ((سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز ))
با عرض درود و سلام به خانواده محترم این شهید فداکار..و آرزوی امرزش و رحمت از سوی پروردکار و تصلی خاطر و دعای صبر به خانواده این نعلم عزیز سر تعظیم جلوی این استاد فداکار فرود میاورم..ود قبال زحمات و فداکاریشون مخلصانه احساس شرمندکی میکنیم که حتی رسانه های تصویری ما از فداکاری این عزیز بزرگوار چیزی نگفتنه اند..و صدبار احساس شرمندگی از فداکاری این بزرگوار..وارزوی صبر به خانواده این بزرگوار عزیز..و رحمت اط سوی پروردگار..روحت شاد استاد فداکاررر..