میل به نوشتن
این روزها بیش از هرزمانی میل به نوشتن دارم . دلیلش را نمیدانم از هر فرصتی برای نوشتن استفاده کرده و افکارم را برروی کاغذ- کاغذ که نه بر صفحه نرم افزار ورد در رایانه – می اورم.
امروز سوم خرداد ۱۳۹۱است با ورود به اداره و هنگام ثبت ورود به اداره با اطلاعیه ای که بر بالای دستگاه ثبت ورود و خروج نصب شده روبرو میشوم . این اطلاعیه از پذیرایی پرسنل با شیرینی و شربت به مناسبت روز تاریخی سوم خرداد یعنی روز فتح و آزاد سازی خرمشهر میدهد. و من باز هم بدون اختیار رشته افکارم به سالها قبل وصل میشود. همانطور که به طرف جایگاه پذیرایی( ایستگاه صلواتی) میروم حوادث این روز همانند فرمهای یک فیلم جلوی چشمهایم مرور میشود.
…. دیشب تا صبح که سرهم شاید حدود ۲۰دقیقه تا نیم ساعت خوابیده باشم . از حول و حوش دو ساعت مانده به صبح که اصلا” امکان خوابیدن نبود . از موقعی که متوجه شدیم دشمن بعثی مطمئن از عدم امکان حفظ خرمشهر اقدام به خروج نیروهای خود از خرمشهر کرده و از هر امکانی برای فرار از راههای باقیمانده میکرد. با روشن شدن هوا متوجه شدیم یگان های زرهی دشمن از راه باریک باقیمانده در حد فاصل جنوب جاده خرمشهر به شلمچه و اروند و در میان نخلستانهای حاشیه ” نهر جاسم ” در حال فرار میباشند . در اولین ساعات صبح زمانیکه هنوز خورشید بطور کامل بر گستره زمین نور افشانی نکرده بود صحنه های زیبایی خلق میشد . تعقیب و گریز سربازان و تانکهای عراقی به واقع دیدنی بود . تصور این صحنه که سربازان آرپی جی به دوش و با پای پیاده تانکها را تعقیب و به شکار آنها می پرداختند واقعا” غرور آفرین و شادی بخش بود .
در حالیکه این تعقیب و گریز یگان زرهی دشمن ادامه داشت. دستور رسید با گردش به چپ متوجه خرمشهر شده و خود را به ورودی پل نو(واقع در دروازه غربی خرمشهر) برسانیم. در حالیکه برخی از نیروها مشغول شکار تانکها و دیگر ادوات زرهی دشمن بودند ما به سوی خرمشهر به حرکت درآمدیم(حول و حوش ۶.۵صبح) و….
درحالی که به سمت خرمشهر در حرکت بودیم آتش درگیریها هر لحظه بیشتر میشد . با روشن شدن کامل هوا و طلوع خورشید هواپیما و هلیکوپترهای طرفین به صحنه آمدند. دشمن برای فرار امرا و فرماندهان خود از خرمشهر به هلی کوپتر روی آورده بود و به دنبال آن جنگنده های دو طرف نقاط مورد نظر را به شدت بمباران میکردند. حول وحوش ساعت ۹ صبح خبر رسید رزمندگان لشکر۷۷خراسان از سمت شرق و آبادان به خرمشهر نزدیک شده و عنقریب وارد خرمشهر میشوند.
… اینک به حدود چند صد متری پل نو رسیده بودیم و مقاومت بعثیها کماکان ادامه داشت اما توان واشتیاق وصف ناپذیر نیروهای ایرانی چیزی نبود که این مقاومتها خللی در آن ایجاد کند.
و بالاخره حدود ساعت ۱۰صبح اولین نفرات از نیروهای ما پا به خرمشهر گذاشتند….
….ادامه دارد

نویسنده: نادر وطن خواه تربه بر
منبع: سایت کرکان بندرانزلی