مطلبی که در زیر می خوانید نقد طنزگونه ای است بر وضعیت خیابان شهید ” فلاح فعال” نمونه ای از برخی خیابانهای شهرمان انزلی که توسط خانم ” مریم ساحلی ” مدیر مسئول محترم نشریه پیک باران نوشته شده .
آورده اند در شهری که آرمیده بودی کنار خزر، خیابانکی نفس کشیدی پر چاله چوله و خاکی که صعب العبورشدی، هر زمان که آسمان سخت بگریستی .پس مردمانی که در این خیابان زیست همی کردندی ،گرفتار بودندی. و نقل است که آبراهی عمیق که بیگانگان کانال می نامندش وظیفه دشوار هدایت آبهای سطحی را در این خیابان برعهده داشتی و چون زمانی چند بگذشتی و آبراه بگرفتی ، آب سر ریز شدی و لاک پشتان و موشان و قورباغگانی چند قدم براین خیابان نهادندی و مردمان دیدندی که با فوکا هم نمی شود از این خیابان گذر کردندی و لابد شما می دانید که فوکا پوششی است از البسه خاص صیادان . آری ،آمدو شد که بر اایشان بسیار دشوارآمدی، پس عریضه بنگاشتندی و به مسئولینی چند رجوع نمودندی.
کارشناسی در بلدیه که البته امروز روز دیگر آنجا نیست فرمایش نمودی : همی بروید و خدا را شکر بسیار بجای آورید که آن خیابان در گذشته بجار بوده است اما ما خیابانش کرده ایم و البته اندرون کمانک قابل به نقل است که منظور از بجار مزرعه برنج باشدی. مردمان سر بزیر بازگشتندی با این خیال که نکند دوباره خیابانکشان تغییر کاربری دهد به بجاریا شاید هم استخر پرورش آبزیان.
پس سکوت اختیار نمودندی و صبر پیشه ساختندی و با هجوم آب های سطحی و غیر سطحی سازش نمودندی .زمانی باز بگذشتی و آبادگران لوله هایی بزرگ آوردندی تا کانال را لوله گذاری کنند ی .مردمان دیدند که نام خیابانشان در راس طرح های آبادانی بر صفحاتی عظیم حک شدی و در انظار دید عموم نصب شدی ،پس بر خود بسی بالیدندی. هرچند لوله گذاری نیمه کاره به حال خود رها شدی و گیر و گور آبراه افزون شدی و توانش در انتقال آبهای سطحی باز کاهش یافتی .
سالی بشد و در خزان یک هزار و سیصدو نود هجری شمسی، در صبحگاهی فرخنده اهالی چشمشان به جمال کارگرانی چند روشن شدی و زمزمه خوش آسفالت خیابانشان هرچند بی اگو با گوش جان نیوش شدی. پس چشم روشن باد به یکدیگر همی گفتندی وکاسه های نقل و نبات با رخساری خندان ، تعارف کردندی . پس قرار شدی تا آبادگران در سمتی از کوچه جویی کندندی و سنگ جدول کار گذارندی وباران امان نمی دادی . آسمان بغض های خویش پی در پی ترکاندی چنان که در سی سال اخیر کسی سراغ نداشتی. وچون پس از هر چند روز بارش، آسمان نفس تازه همی کردی و آفتاب رخ می نمودی ،کارگرانی کمتر از تعداد انگشتان یک دست چند ساعتی حاضر شدندی تا کار کنندی . قابل به عرض است که این اواخر بسیار روزها که آفتاب همی تابیدی از کارگران هیچ خبر نبودی. پس امورات بس به کندی پیش می رفتی و مردمان در آرزوی آسفالت تحمل پیشه نمودندی و خودرو هایشان را به سبب جوی های کنده به توقفگاههای شخصی نبردندی و زیر باران رها کردندی و خود از سر جویها پریدندی وروزگار سپری نمودندی و…
فصل نخست از “متحیر فی ما وقع ” نوشته مدیر مسئول جریده پیک باران

.
منبع: وبلاگ انزلی نیوز
گردآورنده: سایت کرکان بندرانزلی