۱۱ آذر که می رسد چهره میرزا دوباره از پس پرده ذهنم نمودار می شود . میرزا کوچک جنگلی که خسته ولی نه درمانده از مبارزه با ستم در ۱۱ آذر ، ۹۰ سال پیش در تلاش برای گریختن از کمین دشمن در سرمای گزنده کوهستانهای گیلان جان خود را از دست داد.
با اینحال او هنوز زنده است ، زنده تر از بسیاری از ما زندگان . او نه تنها در حافظه تاریخی مردم این دیار سرسبز که در قلب و ذهن همه ایرانیان ماندگار شده .
میرزا معصوم و مبرا از اشتباه نبود . او انسان بود و طبیعتا در گوشه هایی از مبارزاتش تصمیمات نادرستی نیز گرفت . اما آنچه او را در خاطره ها نگه داشته عزم و اراده قوی او برای نبرد علیه بی داد بود . میرزای چشم آبی و دریا دل ما امن و آسایش خود را فدای آزادی و سربلندی این ملت کرد.
هر بار که می خواهم از میرزا بنویسم به یاد این ابیات شاعر بزرگ گیلان شیون فومنی می افتم که می گوید ” موزار داوسته دانه میرزا مرد میدان بو ، نه من نه تو کی امی خانه سبزه میدان بود” (کسی که اسلحه به کمر بسته می داند که میرزا مرد میدان بود / نه من و تو که خانه مان در سبزه میدان بود ( منظور زندگی در امن و آسایش است ) و می مانم که آیا لایق نوشتن از او هستم .
آری مرا در این امن و آسایش چه که در مورد میرزای بزرگ بنویسم . او که اسلحه به کمر بست و به جنگل زد تا از مردمش در برابر ظالمان داخلی و متجاوزان خارجی حمایت کند.
با اینحال نمی توانم که از او ننویسم . مردی که نماد آزادگی ظلم ستیزی و شجاعت و استواری این ملت است .
او میرزا بود ُ، معلمی بزرگ . آموزگاری که به جای نشستن در مکتب به میدان آمد به قلب حادثه زد تا تاریخ را بسازد و اینگونه بود که ماندگار شد .
پس میرزای عزیز ” تی شالا می کمر داود ” (شالت را به کمر من ببند ) شاید که به یمن آن ، روح بزرگ آزاده ات در وجود ما نیز حلول کند
خبرنگار: خانم گیتی بابایی
منبع مطلب و عکس: وبلاگ انزلی نیوز
گردآورنده: سایت کرکان بندرانزلی
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
خدا رحمت کند میرزا کوچک خان را و ایشان را همسفره ی خوان کرم آقا امام حسین بن علی (ع) نماید و خوشا به سعادتش که در مقابل بیگانگان از کشور عزیزمان دفاع کرد و در راه حفظ ناموس و خاک وطن از جان خود گذشت و به مقام رفیع شهادت نائل آمد و خدا لعنت کند خیانتکارانی را که او را تعقیب کردند و در سختی نهادند و سر مبارکش را همانند امام غریبش حضرت امام حسین (ع) از تن جدا کردند و به این عمل ننگین افتخار کردند.
خدا میرزا کوچک خان را رحمت کند و او را غریق رحمت گرداند .
الهی آمین