این لامصب با این موهای ژولی پولی اش چه مزه ای هستش،هر چی بود ته وارد شهرمان شده بودو کنجگاوی باعث میشد بونه زیر اون شکل و شمایلش چه خبره و مزه اش چه جوریه خلاصه توی اون سن و سال نوجوانی این جور چیزا برا آدم تازگی داشت.
با خواهرم و مادربزرگم و دختر عمه ام بودیم،برای اینکه هر روز از روستایمان به شهر برای مدرسه رفتن در راه نباشیم پدرم یک اتاق اجاره کرده بود و مادربزرگم هم آمده بود هم برایمان غذا درست کند هم اینکه تنها نباشیم دخترعمه ام سال آخر دبیرستان بود و فقط شش ماه اول تحصیلی را با ما بود.
تصمیم خرید نارگیل را به اونا گفتم ،کمی مردد بودند گفتم هر کدام سهمی می گذاریم مادر بزرگ هم مهمان ما سه تا.باید ببینم این میوه نارگیل که شبیه میمون هست طعمش چه جوریه ،قبول کردند.
بلند شدم رفتم بیرون و یه دونه اشو خریدم و با ذوق و شوق راه افتادم طرف خانه،چقده هم ذوق می کردم. ای خدا چه دنیای کوچکی داشتیم که یک نارگیل اینقدر خوشحالمان می کرد.
رسیدم خانه ،گفته بودند شیر هم دارد.گفتم بچه ها این شیر هم دارد بهتره یک قابلمه بیارید تا شیرش را داخل آن بریزیم.مادر بزرگم تا چشمش به نارگیل افتادگفت اوه این چیه اگه این منو بخوره من نمی خورمش ،گفتم مادربزرگ به این قیافه اش نگاه نکن اینجوریه خوشمزه است پرسید مگه تا آلان خوردی گفتم نه نخوردم اما مطمئنم باید خوشمزه باشه ،به زور کچلش کردیم موهاشو کندیم بعد شروع کردیم پوست سختش را بشکنیم خیلی سفت بود چاقو آوردیم و بعد با چکش زدیم روش تا بالاخره در دو نقطه که شبیه چشم بود سوراخ شد قابلمه را هم گرفته بودیم زیرش ،حدود دوسوم لیوان شیر ازش اومد همش همینقدر چقدر کم ،با هر زحمتی بود خردش کردیم داخلش دیگه شیر نبود قسمتش کردیم مادر بزرگ هم دید که ابهت نارگیل از بین رفته تکه ای گرفت وخورد پس اینجوریه مزه اش ،خوشمزه بود اما شیرش کم بود .
ارسالی : آقای رحیم احمدجوی کپورچالی
ایمیل نویسنده : rak40ea@yahoo.com
منبع: سایت کرکان بندرانزلی (www.karkan.ir)