من لای دیوار خودم جا مانده دستم
دستی ندارم تا بیارم باز بالا
بس کن نگاه کنجکاوت را نلغزان
با من نچرخ این لحظه های خستگی را
#
من لای من، من لای تو، من لای هر دو
هی می تنم شب لرزهای کال خود را
درد غلیظی توی بطن من ورم کرد
از من بکش بیرون هوای حال خود را
#
این تکه های تب زده تابوت می خواست
تا دست های یخ زده گرما بگیرد
تا تکه تکه ، تخته تخته ، پاره پاره
تابوت بی مرده کنار من بمیرد
#
بالاتر از من لای جیغ مرده از تو
با سردی من داغ مردی برف خوردم
دستت فشار سرخ روی گور من بود
از برف های گرمت آویزان شده ام
#
این ماهی هرجایی گودال دیده
از این نفس های فشرده فلس می ریخت
هی باد می کرد آب می شد باد می کرد
از روزهای در تو مرده فلس می ریخت
#
گرمای گورستان خود را دور کن دور
من سردی برف خودم را دوست دارم
من را کنار مرده ای دیگر بیاویز.
#
ارسالی : خانم اسماء میرزایی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی