مصاحبه با قهرمان دوران کودکی،حال و هوای خاصی دارد، به گذشته های دور و دوران نوجوانی می روی، به روزگاری که تلویزیون پخش مستقیم نداشت و ما بچه ها ی انزلی در کوچه ها فوتبال بازی می کردیم و هر کدام در زمین، یکی از بازیکنان ملوان می شدیم.آن دوران مساوی در انزلی برایمان حکم باخت را داشت و زندگی با همه ی کمبودها، طعم دیگری داشت… اما چه ناگهان زود دیر شد و ما نرسیدیم در زندگی به آن چه که می باید می رسیدیم.از رضا آبای گروهی عزیز، که بی لطف او انجام این مصاحبه مقدور نبود، نهایت تشکر را دارم، امیدوارم این گفت و گو، مورد قبول شما عزیزان واقع شود، گفت وگویی که در آن آقای حسین قنبرنژاد، ازشهر لیدز کشور انگلستان، به صورت کامل گیلکی صحبت کرد ومن هم، هم زمان آن رابه فارسی ترجمه کرده و در کاغذ نگاشتم.
سوال :سلام آقای قنبرنژاد،تاریخ تولد شما چه زمانی است؟
با عرض سلام به شما و همه ی هواداران ملوان،من پنجم دی ماه ۱۳۴۱ در بندر انزلی،به دنیا آمده ام.
سوال :فوتبال را از کجا شروع کردید؟
برای اولین بار در کوچه های انزلی پا به توپ شدم.من فوتبالم را مدیون آقای فرخ احمدیان هستم که الان در امریکا زندگی می کند.در سال ۱۳۵۸،ایشان به من گفتندآقای صالح نیا قرار است تیم جوانان انزلی را تشکیل بدهند،بدوشناسنامه ات را بیاور و فردا برواستادیوم،توبازیکن با استعدادی هستی،بهمن خان تورا انتخاب می کند.من گفتم آقا فرخ من کفش ورزشی ندارم،آقای احمدیان خیلی لطف کردند،تمام لوازم ورزشی مورد نیاز من را تهیه نمودند.فردای آن روز،ساعت ۴ بعدازظهردراستادیوم انزلی بودم.به محض ورود به استادیوم شوکه شدم،۷۰ نفر برای تست آمده بودند!من با خودم گفتم چه طوری باید بین این بچه هایی که برای تست آمده اند،خودم را نشان بدهم؟
آقای صالح نیا به من گفت:توپ را روی سرخودت بگذارو ۵۰ متر راه بیا،خوشبختانه من همیشه این تمرین را به صورت اختصاصی انجام می دادم.آن روز من برای تیم جوانان انزلی انتخاب شدم.
سوال :آیا درآن تیم جوانان انزلی،بازیکنانی حضور داشتند که بعدها به تیم بزرگسالان ملوان بپیوندند؟
بله.محمد حبیبی،فرهاد پورغلامی ونادرعزت اللهی که با من در تیم جوانان انزلی همبازی بودند،بعدها جزو تیم بزرگسالان ملوان شدند.
سوال :ازبازی های تیم جوانان انزلی سال ۱۳۵۸،خاطره ای دارید؟
دربازی که با تیم جوانان رشت داشتیم،موفق شدیم دو برصفر این تیم را شکست بدهیم وقهرمان استان گیلان شویم.گل دوم این بازی را من به ثمر رساندم.
سوال :از ملوان اوایل دهه ی ۶۰ برایمان بگویید.
ملوان اوایل دهه ی ۶۰ بسیار قدرتمند بود،طوری که بدون اغراق،غیرازتیم اصلی که درزمین بازی می کرد،یک تیم کامل وهم طرازتیم اصلی نیزروی سکوها نشسته بود.خود من در سال های ابتدایی دهه ی۶۰ ،توپ جمع کن ملوان بودم.
سوال :چه سالی عضو تیم بزرگسالان ملوان شدید؟
سال ۱۳۶۲٫
سوال :درچه پست هایی در ملوان بازی کرده اید؟
پست اصلی من درملوان،هافبک دفاعی بود.اما تازمانی که غلام محمدوند به ملوان نیامده بود،در پست گوش راست هم بازی می کردم.
سوال :چه کسانی در طول دوران بازیگری تان،مربی شما بودند؟
آقایان محمد رضا مرادی،بهمن صالح نیا،غفور جهانی وعباس رجبیه فرد.
سوال :با ملوان چه افتخاراتی را کسب کرده اید؟
قهرمان جام حذفی ایران در سال های ۶۹ و ۱۳۶۵،نایب قهرمان جام حذفی ایران در سال های ۶۸و۶۷ ،۱۳۶۶وقهرمانی دور مقدماتی جام باشگاهای آسیا در سال ۱۳۶۵٫
سوال :شما عضو تیم فوتبال منتخب استان گیلان نیز بودید.
بله و با تیم فوتبال منتخب استان گیلان به مربیگری غفورجهانی،در سال ۱۳۶۸به مقام دوم ایران دست یافتیم.
سوال :آسیا آسیا ما داریم می آییم…مردادماه ۱۳۶۵،بازی با تام اصفهان،گل ۳۰ متری عزت اللهی به عابد زاده،فینال امجدیه و ۲۰۰۰۰گیلانی که یک صدا ازتمام نقاط استان سرسبزگیلان،ملوان راتشویق می کردند.گل های سیروس وممی به خیبرخرم آباد،قهرمانی جام حذفی سال ۱۳۶۵وقهرمانی دردورمقدماتی جام باشگاهای آسیا وتیمی که به دورنهایی فرستاده نشد،ملوانی که در سال ۱۹۸۶،یکی از بخت های اصلی قهرمانی آسیا بود.
من همیشه با خاطرات ملوان زندگی می کنم.درجام باشگاههای آسیای سال ۱۹۸۶،با مالدیو بازی داشتیم.در بازی دیگر،بانک پاکستان وساندرزسری لانکا به مصاف یکدیگرمی رفتند.با توجه به این که احتمال تیانی این دو تیم می رفت،آقای صالح نیا به ماگفته بودند،زیاد گل بزنیم.هنگامی که هشت برصفر جلو بودیم به بهمن خان،گیلکی گفتم،مگر آن ها چه قدر می خواهند تبانی کنند؟آن روز،تیم مالدیو را ۱۲ بر صفر بردیم.
سوال : ورزشگاه امجدیه وبازی تاریخی ملوان با استقلال تهران درنیمه نهایی جام حذفی سال ۱۳۶۶٫
هنگامی که باگل ثانیه ی ۳۰ممی از استقلال تهران پیش افتادیم.ازمحمد قدیربحری پرسیدم بازی چند چند می شود؟محمد گفت،آقا من خواب دیده ام،ملوان نیمه ی اول یک بر صفربرنده می شود.اما نیمه ی دوم را از خواب بلند شدم ونمی دانم درپایان،بازی چند چند می شود. بازی خیلی سختی بود،انزلی چی های زیادی با پول توجیبی خود،به امجدیه آمده بودند،به عشق آنان وهمه ی مردم انزلی تا آن جایی که در بدن توان داشتیم،دویدیم و تلاش کردیم. بازی را یک برصفر بردیم،درراه برگشت به انزلی،هواداران،کارناوال شادی به راه انداخته بودند.
سوال :واسطوره ی سفید بندرکه سال ها درکنارشما بازی کرد ودوست صمیمی تان بود:سیروس قایقران…
سیروس خیلی خاکی ومردمی بود.وی ازمحرومیت مردم انزلی خیلی ناراحت بودوازمسوولان انتظار داشت به وضعیت انزلی رسیدگی کنند.سیروس آبای از نظر فنی نیزبازیکن بی نظیری بودکه گره گشای ملوان وتیم ملی درلحظات نفس گیربازی ها بود.سیروس اختلاف بین مربی وبازیکن را بی ارزش می دانست وهمواره در صدد حل آن برمی آمد.
سوال :آیا حضور شما ومحمود فکری درکنار سیروس آبای بود که باعث درخشش وی می شد؟
نه. بی اغراق به سوال شما پاسخ می دهم،بی انصافی است که بگوییم ما سیروس را سیروس کردیم.وجود سیروس درکنارما،ازنظر فنی وروحی باعث شارژما می شد.یک مثال بزنم،اگر درملوان امروزی،پژمان نوری حضور نداشته باشد،چه قدربقیه ی بازیکنان دچار افت می شوند؟نبود پژمان درزمین،مانند ریختن آب سردی روی تمام بازیکنان ملوان است.سیروس هم درملوان چنین نقشی داشت.
سوال : بعضی اوقات سیروس،درخط حمله ی ملوان هم بازی می کرد.
بله.درسال ۱۳۶۹که قهرمان جام حذفی ایران شدیم،ملوان آن قدردرخط هافبک،تراکم بازیکن درجه ی یک در سطح اول فوتبال ایران داشت،که بعضی اوقات سیروس،درخط حمله ی ملوان هم بازی می کرد.
سوال :وضعیت محمود فکری،بازیکن بزرگ تاریخ ملوان دراین روزهاناراحت کننده است.
از دست ما که کاری برنمی آید،جز این که افسوس بخوریم.ازمسوولان می خواهم فکری به حال محمود فکری بکنند که روزی روزگاری،قهرمان این شهربوده است.
سوال :مردم انزلی و یک دنیا خاطره.
من عاشق مردم انزلی هستم وبا آنان خیلی خاطره دارم.آن موقع مردم انزلی،خیلی نسبت به ما محبت داشتند و ما هم،همه چیزمان رافدای مردم انزلی می کردیم.وقتی یک بازی رامساوی می کردیم،ازخجالت،یک هفته از خانه بیرون نمی آمدیم.زمان ما،ملوان آهی دربساط نداشت،یادم می آید،آقای صالح نیا درمصاحبه ای دررابطه باوضعیت مالی ملوان ووفاداری بازیکنان نسبت به این تیم گفته بودند،بازیکنان ملوان،یا عاشق اند یا دیوانه.
سوال :یاد زنده یادان منوچهر شهنواز وجمشید طلاکار،بخیر.
خداهردویشان رابیامرزد.شهنواز،یک نظم دهنده ی به تمام معنا دراستادیوم ها برای هواداران ملوان بود و هیچ گاه اجازه نمی دادتا کلمه ی زشتی ازهواداران ملوان شنیده شود.جمشید طلاکار هم یک عاشق ملوان بود که زندگی خود را درراه ملوان فدا نمود.
سوال :در یک بازی در چارچوب قهرمانی لیگ گیلان،پایتان شکست.
بله.در بازی ملوان با تیم فومن درقهرمانی لیگ گیلان پایم بدجوری شکست وچند ماهی ازمیادین به دور بودم.
سوال :حقوق ماهیانه ی شما درهنگام بازیگری درملوان چه قدر بود؟
در اواخردوران بازیگری،ماهی ۱۵۰۰ تومان می گرفتیم.هر وقت به مشکل برمی خوردیم،ازخدا بیامرز جمشید طلاکار،مزایده می گرفتیم.
سوال :بعد از ملوان در کدام تیم به بازی پرداختید؟
بعد ازقهرمانی جام حذفی با ملوان درسال ۱۳۶۹،همراه با سیروس به کشاورزتهران رفتیم. تا سال ۱۳۷۲،در کشاورز بودم.
سوال :فوتبال الان نسبت به گذشته، پیشرفت کرده است یا پسرفت؟
به نظرمن فوتبال الان نسبت به گذشته،پسرفت کرده است.در طول برگزاری مسابقات لیگ برترفوتبال ایران،ما به ندرت می بینیم که بازیکنی شوت بزند.اما در ملوان آن دوره،حمید محمدیان،جواد گروهی،سیروس قایقران،محمودفکری وخیلی ازبچه های دیگر شوت زن بودند.درملوان امروزی،تنها پژمان نوری شوت می زند.
سوال :ملوان امروزی را چگونه ارزیابی می کنید؟
به فرهاد پورغلامی تبریک می گویم که با این امکانات و بودجه،چنین تیم خوبی راساخته وپرداخته است و چاشنی غیرت رابه ملوان اضافه نموده است.ملوان امروزی با آرامش بازی می کند وفوتبال قابل قبولی را از آن،می بینیم.امیدوارم با حمایت مسوولان ازملوان،شاهد تداوم روند موفقیت آمیزاین تیم در آینده باشیم.
سوال :بازی ملوان با استقلال تهران،در نیمه نهایی جام حذفی ایران درسن سیروس انزلی راچگونه می بینید؟
برای دیدن این بازی می خواهم به انزلی بیایم.خیلی به این بازی امیدوارهستم،بازیکنان ملوان اگرهوشیار بازی کرده و تمرکزخود را درتمام لحظه های بازی حفظ کنند،برنده ی این دیدارحساس خواهند بود.نکته ی دیگری که باید بازیکنان ملوان،به آن توجه داشته باشند،حمایت از یارخودی درهنگام ازدست دادن توپ و انجام پوشش لازم می باشد.
سوال : بازی کدام یک از بازیکنان ملوان را می پسندید؟
ازبازی پژمان نوری،خیلی خوشم می آید.پژمان بازیکن خوش فکری است،ملوان،سال های زیادی،چنین بازیکنی را درمیانه ی میدان خودکم داشت.پژمان ازنظر فنی با هر دوپایش می تواندکار کند وپاس های بلندش ،بی نظیر است.در ضمن،مدیریت بسیار بالایی را نیز از اودرهنگام بازی مشاهده می کنیم.
سوال :آقای قنبرنژاد،چند سال است که در خارج از ایران به سرمی برید؟
۱۰ سال.
سوال :در کدام کشورزندگی می کنید و به چه کاری مشغول هستید؟
در شهر لیدزانگلستان زندگی می کنم ودرآن جا کافی شاپ دارم.
سوال :یکی ازشعارهای هواداران ملوان،دردوران بازیگریتان را برای ما می گویید.
(خنده می کند):گوشت تو را می خوریم.
سوال :متاسفانه به تیم های پایه ملوان رسیدگی نمی شود.
این موضوع در کل ورزش ایران دیده می شود.ورزش ایران حرفه ای شده اما تیم های پایه را رها کرده اند.بیشتربازیکنان ملوان،ازخود انزلی یا ازاطراف انزلی هستند.الان تورم بالا است،بازیکن نیاز به پول تو جیبی وامکانات اولیه دارد،اما یک مقداری هم باید سختی بکشد.مگرماها این امکانات را داشتیم؟الان همه ی خانه ها گاز دارند،ما آن موقع چنین امکاناتی رانداشتیم.
سوال :با هواداران ملوان چه صحبتی دارید؟
خیلی دلم برای هواداران ملوان تنگ شده است.سلام گرم من را به همه ی آنان برسانید. ازهواداران خواهش می کنم به هیچ وجه وتحت هیچ شرایطی،ازالفاظ زشت استفاده نکنند.جریمه و بیچارگی توهین،برای باشگاه است.به جای توهین،تشویق کنند،هرگل،هزاران برابر توهین،ارزش دارد.بعد ازبازی ملوان با تراکتورسازی در انزلی که با برد شیرین دو برصفرملوان همراه شد،اگر به فراز کمالوند،چاقو هم می زدند،از شدت ناراحتی،خونش در نمی آمد،چون دو گل را در کیسه اش اندوخته داشت.به نظرمن اختلافات بین هواداران ملوان و تراکتور سازی باید تمام شود ونباید ادامه پیدا کند.
سوال :درغربت،فوتبال هم بازی می کنید؟
بله ،با دوستان هرازگاهی گل کوچک می زنیم.
سوال :صحبت پایانی؟
از مسوولان هیات مدیره ی ملوان خواهش می کنم،هرچه زودتربه مشکلات مالی ملوان رسیدگی کرده وآن را پایان دهند تا کادر فنی ملوان،بتوانند ضمن حفظ بازیکنان مورد نیازخود درترکیب فعلی،موفق شوند با جذب بازیکنان جدید،نقاط ضعف ملوان رابرای فصل آینده نیزترمیم کنند.ازشما،آقا کاوه که زحمت این مصاحبه را کشیدید،تشکر می کنم.
کاوه چلمبری
منبع: کلاب.نت www.Malavanclub.net