امروز از دور دیدمش یک نیمه اش هنوز مانده بود و نیمه دیگرش تخریب شده بود نزدیکتر که شدم ایستادم و فقط نگاهش کردم به یاد آن روزها نوک انگشتم را برپیکره پیرش نهادم و بر رویش راه رفتم تا از ابتدا تا انتهایش را لمس کنم به مانند او به انتها رسیدم . اما فرق به انتها رسیدن او با من، این بود که تا چند ماه دیگر و یا حداکثر تا یکسال دیگر تخریب می شود به مانند نیمه ی دیگرش .
می نویسم از پل عراق رشت که در زبان گیلکی به آن پورد عراق می گویند پلی که بنای اصلی اش در عهد ناصرالدین شاه قاجار ساخته شده بود، پلی که برای گذشتگانمان اهمیت ویژه ای داشته است و پلی که نمادی از قدمت تاریخی شهرم بود .
دلیل تخریبش این بود که پلی دیگر با وسعت و پهنای بیشتری جایگزینش شود .
در این سال ها، شاهد افزایش جمعیت در شهر رشت بوده ایم شاید یکی از دلایلش آب و هوای معتدل آن باشد و میدانیم که توسعه شهری مستلزم سازه هایی ست که نقل و انتقال در آن به سرعت انجام گیرد اما در کدام فرهنگ ، توسعه شهری به معنای تخریب میراث گذشتگان است حفظ کردن پل عراق فقط نیازمند اندیشیدن بود، آیا نمی شد پلی که اکنون ساخته می شود در کنار این پل قدیمی ساخته شود؟ تا هم پل عراق، نماد قدمت تاریخی شهر رشت، بماند و هم توسعه شهری سرانجام گیرد شک ندارم که با کمی اندیشیدن می شد پل عراق همچنان برایمان پورد عراق ، بماند
پل عراق هم تخریب شد و چه سخت است که اینگونه آسان، از تخریب نمادی از هویت سرزمینم بنویسم
از او دور شدم در امتدادش که بودم برای آخرین بار برگشتم تا نگاهش کنم
با خود گفتم : تو هم به خاطره ها پیوستی به مانند زلال بودن رودخانه ی زرجوب ات …
منبع:وبلاگ اله تی تی گیلان
ببخشید ولی خیلی احمقانه است که پل که در عین اینکه هویت شهر شما رو حفظ می کنه شما رو به گذشته و نیاکانتون می بره و احمقانه اش اینکه شما فقط حسرت می خورید و به زلالی اب تشبیه اش می کنید.برید و قرص و محکم وایسید و بگید خرابش نکنند.ده نفر توی اون شهر که هست برن و اعتراض کنند.به روزنامه بگید.فقط آه نکشید اونم به بدترین وجه اش.دلم می سوزه که اینجور می گم.من کرمانشاه هستم.