عزیز طویلی ۷۷سال دارد و بازنشسته ارتش است. میگوید حتی در دوران خدمتش زیاد مرخصی نمیرفت. اگر با او بنشینی و به حرفهایش گوش بدهی (کمی انصاف هم اگر داشته باشی) احساس میکنی در مقابل او خیلی کم کار و خیلی کوچک هستی. آدمی که کلی کتاب بنویسد (۵۴عنوان کتاب) و حدود ۱۰۰هزار بیت شعر هم بگوید و تازه داستانهای پلیسی، عاشقانه و مردمی هم بنویسد، باید خیلی پرکار و پرانرژی باشد و در عین حال دانش خوبی هم داشته باشد که کتابهایش را خواندنی کند. اینها را بگذارید کنار ۹عنوان کتاب یا ۹جلد کتاب جامع تاریخ انزلی(حدود ۱۹هزار صفحه) که از جنگهای این شهر تا هنرمندان، بازیها و ضربالمثلهای انزلی را دربرمیگیرد. شاید خیلی از کسانی که بچه گیلان یا انزلی هستند، این مرد را نشناسند. این عیب البته نه تقصیر آنهاست و نه تقصیر خود نویسنده؛ بلکه تقصیر کسانی است که همه امکانات مالی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در ید قدرتشان است، بیآنکه کمی- فقط کمی- دغدغه فرهنگ شهر و استانشان را داشته باشند و بخواهند آن را اشاعه و یا حداقل حفظ کنند. شاید مجموع پولی که بتوان برای کتابهای این نویسنده خرج کرد، قیمت ماشین آخرین سیستم مدیران رده بالای استان هم نشود، ولی چه میشود کرد، شاید آنها فکر میکنند روی کتاب که نمیشود سوار شد و راه رفت، ماشین راه میرود و سواری میدهد. ولی یک چیز را شاید باور نکنند که کتاب در تاریخ میماند و ماشینهای سواری مدل بالا ماندنی نیستند و قدرت هم در کنارش.
خانه عزیز طویلی بیشتر به یک کتابخانه، یا حتی انبار کتاب شبیه است. خیلی از کتابهایش گویی نمیخواهند از نویسندهاش دل بکنند و کنار دستش ماندند. اما نویسنده منتظر است تا مسئولان فرهنگی دلی بسوزانند و بخشی از کتابهایش را بخرند تا بار سنگین بدهکاری را از دوش او بردارند. میگوید کار او روز و شب نوشتن بود، اما الآن سنش بالا رفت و حافظهاش بهدلیل بیماری کمکش نمیکند. او گرچه دل پر دردی دارد، اما در عین حال امیدوار است، امید به اینکه مسئولان فرهنگی متوجه کار بزرگ و سترگ او شوند. وقتی که پای صحبتش مینشینی، هم از گستره دانشش تعجب میکنی و هم از پشتکارش و هم از… بگذریم، عزیز طویلی بچه انزلی است، به انزلی عشق میورزد. میگوید فرماندار انزلی به خانهاش آمد و با او در باره چاپ کتابهایش صحبت کرد. از آقای طویلی پرسیدم:کی پیش شما آمدند؟
گفت: دو سال پیش. آمدند اینجا. به ایشان گفتم کتابهایم دارند خاک میخورند. گفت چرا چاپ نمیکنید. گفتم کی باید چاپ کند؟ کسی نیست به داد من برسد. فرماندار ناراحت شد و قرار شد که همه را چاپ کنند. به شورای شهر گفتند و شورا قرار شد که کتابهایم را چاپ کند. البته ابتدا جلد دوم تاریخ انزلی را. آنها متأسفانه کار چاپ را به گردن من انداختند و حدود ۹میلیون تومان بدهکار شدم. کتاب ۱۱۲۰صفحه شد و با قیمت پشت جلد ۷هزارتومان. وقتی کتاب چاپ شد همه در رفتند و من و ماندم با سرانجام ۱۷میلیون تمام بدهکاری. الآن ۲۴۰۰ نسخه کتاب روی دستم مانده است. قرار بود آقای فرماندار ۹جلدش را چاپ کنند. ۹جلد که چاپ نشد، هیچ؛ جلد دوم روی دستم ماند و کلی غم و غصه بدهکاری. آدمی که با پاکی و درستی عمل میکند، ظاهراً باید از هر سمت چوب بخورد. به هر حال اشکالی ندارد؛ توکلم به خداست. حالا که عمری از من گذشته است، متأسفانه آن توانایی، علاوه بر آن روحیه سابق را ندارم که بتوانم روزی ۱۵-۱۶ساعت کار کنم. با وجود این، کمکم کار میکنم و مینویسم تا ببینم خدا چه میخواهد.
*فرمودید که ۵۴ عنوان کتاب نوشتید، همه این کتابها چاپ شد؟
-نخیر، حدود ۱۸عنوان چاپ شد که آنها هم برای خود داستانی دارند. برخی از این کتابها را ناشران بردند چاپ کنند و بعد چیزی به عنوان حق تألیف بپردازند که یا پول نداشتند یا به آینده موکول کردند. ولی اشکال ندارد، من به چاپ کتاب هم راضی بودم. کتابی نوشتم به نام «به دنبال روشنایی» که درباره تاریخ ایران است. تاریخ ایران را براساس مدارک و مستندات به صدهزار سال رساندم. این کتاب و نوشتن و تحقیق در زمینه ایران برای خود من خیلی جالب بود. هموطنان زرتشتی ما آن را چاپ کردند که فقط به من ۵جلد کتاب دادند. بابت این کتاب پولی به من ندادند. کتاب جلد اول و دوم «تاریخ جامع انزلی» که آن هم یک مقداری در انبارم مانده است. برای چاپ این کتابها از بانک وام گرفتم و قرض کردم.
جالب است که برخی از هموطنان و همشهریانم متن کتابهایم را در گوشهوکنار در سایتها گذاشتند و یا دست به دست میشود.
۷عنوان کتاب هم برای استانداری گیلان نوشتم. کتاب ریشهیابی شهرهای گیلان و روستاهایشان، شامل طالش، بندرانزلی، رشت، فومن، شفت، صومعهسرا و لنگرود است و روی اسامی محلی شهرستانهای گیلان و روستاهای آن تحقیق زیادی کردم و سعیام این بود که مبنای ریشهها و نامهای روستاها را براساس اسلوب علمی و زبانشناسی معرفی کنم.
* برای یک اثر تاریخی طبیعتاً هم نیاز به وقت فراوان دارد و هم کشف و پیدا کردن اسناد و مدارکی که بتواند از اتقان محکمی برخوردار باشد، شما این منابع را از کجا پیدا کردید. از کسی هم کمک گرفتید؟
– از کسی کمک نگرفتم؛ زحمت خودم بود. همه منابع محکم و درست است. برای مطالعه و یا دیدن این اسناد بیش از ۲۰کتابخانه بزرگ ایران را رفتم و دیدم. آنجاها عزلت کشیدم و نتبرداری کردم. فقط ۴ماه به طور مرتب در کتابخانه مجلس نشستم و همه اسناد را درآوردم. آن موقع حال من هم خوب و خوب کار میکردم.
هر کتابی که چاپ میکردم، داستان و مشکلاتش از خود تهیه کتاب بیشتر بود. کتابی که مثلا قرار بود شورای شهر برایم چاپ کند و یا حداقل از من بخرد، چنان فشار و مشکلاتی را برایم بهوجود آورد که مچ دست راست تا پشتم دچار مشکل شد، بهگونهای که ناچار شدم با دست چپ بنویسم. به هر حال عیبی ندارد. همیشه توکلم به خداست. من جز خدا هیچ کس را ندارم.
*کتابهای دیگری که نوشتید چی بود؟
– اولین کتابم را سال۱۳۵۰ چاپ کردم که شامل ۲۸۵ مخمس از سرودههای خودم بود.
از سال ۱۳۶۹ به عضویت هیئت رئیسه انجمن شعر و ادب ساحل درآمدم که بعداً به شیدا تغییر نام داد. از سال ۱۳۷۶مسئولیت انجمن را عهدهدار شدم که در این انجمن بیش از ۸۵نفر عضویت داشتند و در بهمن ۷۸از انجمن کنارهگیری کردم.
از سال ۱۳۴۰ به نوشتن نمایشنامههای زیادی پرداختم که «عبرت» در سهپرده، دهقان آزاد، عشق مقدس، حکیمباشی بغداد، لقمه گلوگیر، همت بلند، کوروش(در سهپرده)، دیروز و امروز، رستاخیز مازیار(در سهپرده)، راز حقیقت(که متنی عرفانی است)، برخی از این آثار اجرا شده است.
کتابهای دیگری که نوشتم، اگر حافظهام یاری کند به ترتیب سال عرض میکنم:۱۳۶۵: به دنبال روشنایی(تاریخ صدهزارساله ایران)،۱۳۷۰:جلد اول تاریخ انزلی در ۱۱۲۰صفحه منتشر شد، ضمنا همین کتاب سال ۱۳۸۳ در ۵هزار نسخه مجدداً چاپ شد، که الان نیمی از نسخههایش هنوز فروخته نشد. ۱۳۷۲:جلد دوم تاریخ انزلی در ۱۲۰۰صفحه، البته همه نسخههایش فروخته شد. ۱۳۷۲:گشتای ایران، خلاصهای از تاریخ انزلی است که حدود ۳۰هزار جلد چاپ شد، هنوز ۷هزار جلد آن پیش من است؛ همچنین رمان بازگشت. ۱۳۷۳:طلاییهداران نورامید، ۷۳:شهرهای شمالی ایران به زیر آب میروند؟ دراین کتاب با دلایل علمی و با مدارک مستند و بر اساس نظر اندیشمندان ثابت کردم که چنین چیزی صحت ندارد.۱۳۷۴:عبرت(داستان)، کلید(داستان). ۱۳۷۵:رازی که هرگز فاش نشد(داستانی-پلیسی). جنگهای پیلهداربن(زیر درخت بزرگ) در باره جنگهای ایران و روس در سال ۱۲۷۰است.
* آقای طویلی، ظاهراً کتابهای زیادی هم نوشتید که در انتظار چاپ هستند، میتوانید بفرمایید که این کتابها در چه زمینهای است؟
-جلد سوم تاریخ انزلی(هجوم بیش از ۴۰۰سال خارجیها شامل روسها، انگلیسیها، وقایع جنگل، شورویها، جنگهای اول و دوم جهانی تا سال ۱۳۲۵ شمسی به انزلی) که بیش از ۳هزار صفحه است. جلد چهارم تاریخ انزلی در باره شعرای قدیم و جدید؛ جلد پنجم شامل هنرمندان تئاتر، سینما، نقاشی، خطاطی، نوازندگی، خوانندگی و…؛ جلد ششم شامل ورزشهای قدیم و جدید در انزلی در بیش از ۴۵۰۰صفحه؛ جلد هفتم گردآوری ضربالمثلها، بازیها، پند و اندرزهای قدیم و جدید انزلی؛ جلد هشتم در باره احزاب سیاسی و مسائل پنهانی آنها از گذشتههای انزلی است، که شاید الآن هم نشود آن را چاپ کرد.
*چرا، مگر مسائل خاصی است که نباید الآن مطرح شود؟
– بله، مسائلی است که به برخی روابط سیاسی افراد این شهر که هنوز هم زنده هستند با احزاب آن زمان میپردازد، شاید افراد کمتری از آنها باخبر باشند. برخی از مسائل فعلاً هم باید پنهان بماند.
*خوب، شما چه طور توانستید از آنها مطلع شوید؟
– کار زیاد سختی نبود، اولا که سن من هم کم نیست، ۷۷سالم است و خودم تاریخ زنده این مملکت و این شهرم. و به این مسائل تسلط داشتم و دارم. از تشکیلات احزابی مثل حزب توده در آن زمان خبر داشتم و یا احزاب کوچک و بزرگی که در انزلی فعالیت داشتند، توانستم برخی از صفحههای تاریخ سیاسی انزلی را بنویسم.
اما جلد نهم تاریخ انزلی در باره بیوگرافی کارهای دانشمندان، مخترعان، نویسندگان و شخصیتهای بزرگ و فوقالعاده انزلی است که این کتاب هم حدود ۱۳۰۰صفحه است. جمع کل این کتابها نزدیک به ۱۹هزار صفحه میشود که همه را با رنج و زحمت تحریر کردم. در حقیقت جوانی و زندگی و الآن پیریام را روی این کتابها گذاشتهام.
اما کتابهای دیگرم؛ قوم مندائیان صابئین در اهواز؛ قتل در تالاب(داستان۹، بنبست زندگی(داستان)؛ تاریخ ۲۰۰هزار ساله ایران(۲۰۰صفحه)؛ زندگینامه خودم(۸۰۰صفحه)؛ عملیات افتخارآمیز(داستان قدیمی ایران)، کتاب شعرمن که ۱۰۰هزار بیت است؛ تاریخ ابریشم انزلی؛ این کتاب را بردند چاپ بکنند که معلوم نشد که چه شد، انشاءالله پیدا میشود؛ خوابهایی که تعبیر شد، فهرست فارسی امروز و فردا، باند نقابداران(پلیسی)، آیا تخت جمشید درست است؟ این کتاب ۱۵۰صفحهای را اگر پهلوی هر کس بگذارید شاید کلاه از سرش بپرد. دریای کاسپین؛ تاریخچه معارف آموزش و پرورش انزلی و… چندتای دیگر که الآن حضور ذهن ندارم.
*آقای طویلی، راستش من فکر میکردم که شما فقط همان ۹جلد کتاب تاریخ انزلی را نوشتید، اما وقتی در مقابل این فهرست بلندبالا قرار گرفتم، به قول شما کلاه از سرم پرید. خوب با این کتابها و در عین حال با این گرانیها که باعث میشود نتوانید کتابهایتان را چاپ کنید چهکار میکنید؟
– اگر مسئولان گوشهچشمی به فرهنگ این استان داشته باشند، میتوان هم بر گرانی فایق آمد و هم کتابهایم، که محصول عمر من است، به دست مردم برسد.
منبع: سایت انزلی چی دات آی آر
سلام خیلی عالی بود لطفا از خانواده ایشان هم مطلب بنویسید.