ان الذینَ قالو رَبنا الله ثم استقامو تتنزل علیهم الملئکه إلا تخافو و لا تحزنو و أبشرو با الجنه التی کنتم توعدون نَحن اولیاؤکم فی الحیوه الدنیا و فی الآخره ولکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها تدعون.
آنان که گفتند پروردگار ما خدا است و آنگاه بر آن استقامت کردند ، برایشان فرشتگان رحمت فرود می آیند ، (وقت مرگ) و به آنان می گویند : مترسید و اندوه بخود راه ندهید و مژده تان باد به آن بهشتی که بشما وعده میدادند.
« فصلت ، آیات ۳۰ و۳۱ »
· خدایا : هنگامی این نوشته را به عنوان وصیت می نویسم که بار سنگین گناه بر قلبم سنگینی می کند ، می دانم که من شایسته شهادت « یعنی راه سرخ مردان پاک و مجاهدان جانباز » نیستم ، اما به لطف و عظمت بی کرانت و بخشایش بی اندازه ات امیدوارم.
· خدایا : من می دانم که نمی دانم اما لا اقل این را می دانم که فضای رختخواب برایم تنگ و مردن در آن بسی ننگ آور برایم خواهد بود.
· خدایا : خودت گفتی هر کس مرا بخواهد پیدا می کند و هر که پیدایم کرد عاشقم میشود و هر که عاشقم شد عاشقش می شوم و هر که را عاشق شدم او را می کشم و هر که را کشتم خون من میشود و هر که خون من شد ، خونبهایش می شوم.
· ای خدای بزرگ : زمانی به دنبالت گشتم ، پیدایت کردم ، عاشقت شدم ، آیا لیاقت اینکه خون تو باشم و تو خونبهایم را دارم؟
· خدایا : می دانم که غبار سیاه گناهان گذشته ام مانع از رسیدن این درد دلم با تو می شود ، اما باز امیدوارم ، قطره ای از دریای بیکران الطافت بر ما بریز.
· و اکنون شمای ای دریای خروشان ملتها : امروز چشم دشمنان داخلی و خارجی به شماست ، شیاطین تمام امکانات برای بر انداختن این جمهوری اسلا می به کار گرفته اند ، امروز چشم انقلابیون جهان از اریتره تا فلسطین و فیلیپین ، افغانستان ، لیبی و الجزایر و مصر و عراق ، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی و … و حتی رنگین پوستان آمریکا و غیر مسلمانان ایرلندی به شماست. شما و ما در وفور نعمت بوده وهستیم و خود نمی فهمیم و در دریا بدنبال آب می گردیم.
امروز پس از هزارو چهارصد سال رهبری نصیبمان شده که قدرت و عظمتی شگرف و ایمان و خلوصی عظیم در او جمع است ، اگر قدر این نعمت را ندانیم دچار غضب خدائی خواهیم شد.
مملکتی که در طول بیش از ۵۰ سال خراب کرده اند انتظار درست شدن فی الفور را نداشته باشید گرچه در عرض این سه سال به اندازه پنجاه سال کار شده است. این انقلاب را فقط خدا حفظ کرده است ، با این همه مشکلات کمتر کشوری در وضع عادی خواهد توانست خود را نگه دارد ، امروز این تحول را در جوانان ببینید که برای شهادت صف بسته اند و عاشقانه گریه می کنند ، در دنیای کفر و بی دینی که انسان در اسارت ماشین به سر میبرد و جهل و فساد پر زرق و برق آنان را درخود غرق کرده است ، در دوره ای که جوانان سایر کشورها در تریاها و سالنهای حشیش کشی و در دانسینگها لول می خورند اینجا صف ایثار بسته شده است و بنیان مرصوص عاشقان الله را می بینیم که رجعت به فطرت خویش کرده و حماسه های خون و شرف را رقم می زنند که در تاریخ ثبت خواهد گردید.
· و شما ای مردم : اگر از دشمنان اسلام نیستید از دوستان احمق نباشید ، از دسته بازیها و گروه بازیها بپرهیزید و برای هر مسئله جارو جنجال راه نیاندازید که جان شیران وسگان از هم جداست ، متحد جانهای خداست.
· و شما خواهران : که با تحول بنیادی زیر سنگر پر صلابت حجاب قرار گرفته اید این اسلحه را که شرف و عصمت و سلاح و صلاح تان است به هیچ قیمتی از دست ندهید. سر منشا اصلاح جامعه انسان است ، پس خود را بسازید و مبارزه را از درون با نفس خود شروع کنید که دشوارترین مبارزاتی ست که هر کس از آن سر بلند بیرون آید پیروز خواهد بود.
· و اما پدر و مادر : که با از دست دادن یک فرزند وپدرم یک فرزند وبرادرش غم سنگینی بر چهره شان نشست ، میگویم که برایم گریه نکنید ، چون گریه برای آنانی ست که به مرگ طبیعی مرده اند ، اما شهادت برای انسان تحول است. هر چند غروب است از یک نشئه اما طلوعی درخشنده در نشستی دیگر را به همراه دارد ، اگر با گریه سبک می شوید بگریید اما مبادا که از ناله تان دشمنان اسلام شاد گردند.
· ای اجتماعات : می دانم که بعد از چند ماه من از خاطرتان خواهم رفت من نوعی مهم نیستم اما اسلام و راه و آن آئینی را که ما برای آن به شهادت رسیده ایم فراموش نکنید.
و بدانید که ما راه سهل را در پیش گرفتیم ، دشواری راه برای شما مانده است که در نبرد و جهاد اکبر ستیز کنید.
· و باز هم مادرم را می گویم : که من امانتی بودم از جانب خدا که به وی پیوستم و به یاد خدا باشید که قلبها را آرامش می بخشد.« الا بذکر الله تطمئن القلوب »
« متن نوشته شده ساعت حدود ۱۰ شب در یکی از مقرهای سپاه پاسداران در شهر تازه آزاد شده بوکان که صدای تیر اندازی از بالای ساختمان طبق معمول هر شب شنیده می شود »
۲۹/۸/۱۳۶۰
قطره ای از دریای بیکران شهیدان راه حق و حقیقت : حسن طلوعی
جسم و تن و روان ما بر باد رفتنیست این رسم و راه ماست که بر یاد ما ندنیست
منبع: وبلاگ شهید طلوعی کلویر