«واژهنامهی طب سنتی گیلان (گیله تجربه)» حاصل تلاش سالیان دراز دکتر تائب در یادداشتبرداری از توضیح بیماران دربارهی بیماری، علایم و درمان آن بههمراه نام اندامهای مختلف بدن به زبان گیلکی و تالشی است که اخیراً از طرف انتشارات «فرهنگ ایلیا» در رشت چاپ شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
این یادداشتها، آنگونه که مولف یادآور میشود، قرار بود پیش از انقلاب توسط انتشارات «سازمان مرکزی نظام پزشکی ایران» تحت عنوان «فرهنگ عامهی پزشکی» چاپ شود که با تحولات انقلاب ایران همزمان شد و به سرانجامی نرسید و تا به امروز بهتاخیر افتاد.
ویراستار کتاب دربارهی این یاداشتها میگوید:
نوشتههای مولف با نظم خاصی با ماشین تایپ قدیمی حروفنگاری شده بود. مدخلهای هر حرفی در پوشهای کاغذی با گیرهی هشت سانتی از حروف دیگر جدا شده بود. برخی از گیرهها زنگ زده بودند و اطراف خود را سیاه کرده بودند. در لابهلای برگهها گاه تصاویری مربوط به مدخلها قرار داشتند. حجم نوشتهها شاید سه برابر کتاب حاضر بود. بیگمان از دل نوشتههای دکتر تائب میتوان موضوعات دیگری را مشخص کرد و فرهنگهای کمحجمتری ترتیب داد.
واژهها و اصطلاحات آمده در این فرهنگ بخشی از فرهنگ عامه است و مربوط به طب سنتی مردم گیلان که به آن «گیله تجربه» میگویند.
کتاب از تجربهی زیستی مردم این سرزمین دربارهی خواص درمانی گیاهان و خوردنیها و از باورهای مردم این دیار دربارهی علل بیماری و راه حلهای سنتی علاج آن حکایت دارد که نسل به نسل و سینه به سینه از روزگاران گذشته تا به امروز رسیده است.
اصطلاحات گیلکی- تالشی و توضیحات پیرامون آنها، منبع پرارزشی برای کارهای پژوهشی در حوزهی پژوهشهای جامعهشناختی، باورشناختی، زبانشناختی و… است.
کتاب از مناظر مختلف واجد ارزش است. میشود از منظر زبانشناسی تاریخی و اجتماعی به واکاوی آن نشست. میشود از منظر تحول فکر نیز به آن نگاه کرد و مفاهیم پزشکی سنتی را مورد بررسی قرار داد و نشان داد پیش و پس از پزشکی جدید چه تفاوتهایی با هم دارند و گذر زمان را در خود چگونه انباشتهاند.
مثلاً از واکاوی واژهی «سبج» (شپش) و «سبج کوشی» (کشتن شپش) به داروی «د. د. ت» رسید و یا از «آبله» به «مایهی آبلهکوبی»، و پیدا کرد نشانههای تاریخی رویدادهایی را که «تحول»ساز بودهاند. میشود از آن به تاریخ نقب زد و گوشههایی از تاریخ سرزمین گیلان را که پر از مصیبت «وبا»، «طاعون»، «آبله» و… بوده است، دوباره خواند و به مفاهیمی دیگر در بررسیهای تاریخی رسید.
میشود از منظر جامعهشناسی به آن نگاه کرد و دید که فرهنگ سنتی با چه نیرویی خود را در عصر جدید جامعهی ایرانی تا نزدیکای همین امروز سرپا نگه داشته و زیستی همزمان با عناصر تاریخی ناهمزمان را دامن زده است، و از این رهگذر متنهای «سنت و مدرنیته» را دوباره خواند.
این متن قابلیت خواندن از مناظر مختلف را در درون خود تعبیه کرده و بهقول طرفداران ادبیات مدرنیستی «خواننده محور» است.
یکی از مناظر دیگری که این متن بهروی خواننده بازمیگشاید منظر زبانشناسی است.
زبان رسمی (زبان فارسی امروز) در بسیاری زمینهها برای بیان مطلب یا نامیدن «چیز»ها از واژههای دخیل و غیرایرانی بهره میبرد. زبانهای گیلکی و تالشی بهمثابه بخشی از فرهنگ ایرانزمین بهدلیل موقعیت جغرافیایی گیلان کمتر تحت تاثیر آمیختگی زبانی قرار گرفته و تا حدود زیادی از میدان نفوذ زبانهای بیگانه در امان ماندهاند و بههمین خاطر یادگارهای فراوانی از زبانهای کهن ایرانی را در خود حفظ کردهاند. میتوان با اصطلاحات گیلکی و تالشی علاوه بر اینکه نکاتی از ابهامات متون کهن فارسی را روشن کرد، آنها را جایگزین مناسبی برای واژگان دخیل دانست و به غنای واژگان پزشکی افزود. نمونههای فراوانی از این اصطلاحات در این فرهنگ گرد آورده شده است که به ذکر چند مورد آن میپردازیم:
اَبیر: بیماری اگزمای قارچی پوست
بوند: یبوست
پتا: از انواع عوارض اشکال تکلم
پیچ: قولنج رودهای
توشکوتا: کورکهایی که با عوارض پوستی دیگر همراه باشد
جونبشگا: مفصل بهطور اعم و مفصل لگن خاصره بهطور خاص
چی سوجان: بیماری پوستی که از گزش حشرهای بهنام دراکولا پیدا میشود.
میشود از متن به مولف متن رسید، به پزشک شریفی که در عرصهی فرهنگی و پژوهشی تلاش خستگیناپذیر دارد و در بسیاری از حرکتهای فرهنگی رشت نقش و حضوری موثر. یادگاری از نسل تحصیلکردههای مردمدوستی که گوش به آوازی دیگر دارند.
به احترامش کلاه از سر برمیدارم و برایش عمری طولانی آرزو میکنم.
نویسنده:مسعود پورهادی