تابستان ۱۳۸۵
تهیه و تنظیم :رضا قربانی ریک
این متن خلاصه ای از پژو هش مردم شناختی در مورد، فرهنگ، آداب و رسوم، سنن و … در بخش رودبنه از توابع شهرستان لاهیجان می باشد. برخی اطلاعات جمعیتی و آماری در این پژوهش وجود ندارد که به دلیل عدم همکاری شهرداری رودبنه ناقص مانده است.
۱- قلمرو مکانی روستا
– جغرافیای سیاسی
بخش رودبنه در پنج کیلومتری شهرستان لاهیجان قرار دارد.این بخش از دو دهستان رود بنه /Rud bane / و شیرجوپشت / Sheir ju posht / تشکیل شده است. مساحت این بخش ۱۵۳/۱۷۲کیلومتر مربع است.
مساحت دهستان رود بنه km311/58 و دارای ۱۹ آبادی ودهستان شیرجوپشت m k /۱۱۳ و دارای ۳ آبادی است .
درسالهای ۱۳۳۷-۱۳۳۵هجری قمری این شهر مرکز فرماندهی کل قوای شرقی جنگل درشرق گیلان بود در شاهد حوادثی از پیکارهای نامنظم بوده که در کوهستانهایش از جمله دیلمان روی داد .
– جغرافیای طبیعی
از نظر جغرافیای طبیعی شهرستان لاهیجان در شرق گیلان واقع شده است و از شمال به دریای خزر، از جنوب بهشهرستانهای لنگرود و سیاهکل، از شرق به شهرستان لنگرود و از غرب به شهرستان آستانهاشرفیه محدود میشود.
مساحت این شهرستان معادل ۳/۵۸۴ کیلومتر مربع است. این میزانحدود ۴ درصد از مساحت استان گیلان و ۳۵% درصد از مساحت ایران است.
این شهرستان درمحدوده ۳۷ درجه و۳۵ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۲۴ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۴۵ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۱۴ دقیقه طول شرقی واقع شده است.
وضع توپوگرافی زمین در ناحیه لاهیجان به گونهایست که هر چه از شمال ناحیه به طرفجنوب پیش برویم بر ارتفاع افزوده میگردد، به طوری که ارتفاع ناحیه از ۲۷ – متر تا حدود ۸۰۰متر در نوسان است.
خاکهای موجود در شهرستان لاهیجان عموماً حاصل جلگههای آبرفتیرودخانهای و رسوبی میباشد و از لحاظ کشاورزی دارای ارزش بالایی است.
اراضی پست و شورنزدیک به سواحل دریا با بافت سنگین و بسیار سنگین در شمال شرقی شهرستان لاهیجان واقعشده که از استعداد کمی برای کشاورزی برخوردارند.
.. فاصله این روستا از رودبنه تقریباً ۱۰ کیلومتر است.
آب و هوای این روستا معتدل و مرطوب و بارش باران زیاد استمیانگین سالانه باران شهر لاهیجان ۱۴۰۰ میلیمتر میانگین سالانه دمای آن ۴/۱۶ درجهسانتیگراد و میانگین رطوبت نسبی سالانه ۸۰ درصد است باد غالب سالانه اول در این شهرستاناز مهر تا پایان فروردین از جهت غرب و شمال غربی و باد غالب سالانه دوم از اردیبهشت تا پایانشهریور از شمال شرقی میوزد.
در طول تابستان نیز هواشرجی و مرطوب است
منزل مورد مطالعه در میان محله رودبنه واقع شده است که میان محله در طول جغرافیایی ۵۰ درجه و۱ د قیقه و۴۵ ثانیه و عرض جغرافیایی ۳۷ درجه و ۱۵د قیقه و ۵۰ ثانیه قرار دارد.
اقلیم آن شبیه به لاهیجان و بسیار مناسب برای کشت برنج است، منبع اقتصادی مردم منطقه برنج است.
رودبنه کاملا درمنطقه جلگه ای مرکزی واقع شده است که حاصل رسوبات به جا مانده ا ز رودهای گیلان می باشد.
از جمله وقایعی که در لاهیجان اتفاق افتاده ست ، زمین لرزه ای است که در سال ۱۰۸۸هجری قمری در این شهر واقع شده است ، که قطب الدین لاهیجی مولف کتاب محبوب القلوب بدان نیز اشاره می کند که در روز چهارشنبه عید قربان سال۱۰۸۸ هجری قمری هنگام نماز صبح زمین لرزه ای رخ داد که در حدود ۶ دقیقه طول کشید و تمام مساجد خصوصا مسجد جامع و مناره ها و مقبره ها وظریهایشان و حمامها و پلهای بی شمار ویران شده است .
در سنه ی هزار و دویست وسه (۱۲۰۳هجری قمری ) زلزله ی عظیمی شده و خیلی خرابی به هم رسانید .
اطراف رودبنه مزارع برنج قرار دارد زمینهای زیر کشت این منطقه ۵۵۸ هکتار است.که ۸۷/۸۲ % آنها به کشت برنج ، ۹% به درخت گرد و، ۷۳/۳ % به درخت توت، ۵۳/۳ % به ا نواع درختان مثمر، ۶۹/۰ % به درختان میوه و ۱۸/۰% به کشت چای اختصاص دارد.
– جغرافیای فرهنگی(– زبان و مذهب )
مردم منطقه به گویش گیلکی شرق گیلان تکلم می نمایند و گیلکی خود به چند شاخه تقسیم می شود که هر چه به طرف شرق و جنوب پیش برویم، گویشها با یکدیگر اندک اختلافی پیدا می کنند.
توجه به تحقیقات انجام یافته مردم گیلان همانند دیگر انسانها ابتدا معتقد به وجود خدایان مختلف بوده و پس از طی مراحلی چند به پرستش خدای یگانه پرداخته اند .
بعد از نفوذ اسلام از آیینهای گذشته خود عدول نموده پس از طی مراحلی چند به پرستش خدای یگانه پرداخته اند .و به دین مبین اسلام گرویدند و به فرق مختلف شیعه ، سنی ، زیدی ، باطنی و نقطوی تقسیم شدند که سرانجام اکثریت در ردیف شیعه ۱۲ امامی درآمدند .
تمامی ساکنین دهستان رودبنه مسلمان و شیعه دوا زده امامی هستند.
۲- ساختار اقتصادی
شغل اصلی ساکنین رودبنه کشاورزی است که نوغانداری و کشت سبزیجات نیز درآن مرسوم است. متاسفانه در سالهای اخیر، باغهای توت به مزارع و نقاط مسکونی و گاهی مخروبه تبدیل شده است ودر حال حاضرتا حد زیادی از رونق افتاده است . کشت صیفی جات نیز تا حدودی باعث چرخش اقتصادی این بخش می باشد . بعضی از انواع صیفی جات که در منطقه کشت می شوند عبارتند از: انواع باقلا، ترب، خیار، گوجه فرنگی، بادمجان، فلفل سبز، و سبزیجات مختلف.
لازم به ذکر است که کشت کنف نیز در گذشته در این منطقه رایج بود، ولی کم کم از رونق افتاد و اکنون کمتر کسی حاضر به کشت این محصول کشاورزی می باشد. زیرا برداشتکنف زحمت زیادی دارد وبا توجه به پایین بودن بهای آن، دهقانان رغبتی به کشت آن ندارند.
نگهداری حیوانات خانگی هم تقریبا نقش مهمی در اقتصاد خانواده ها دارد. روستائیان علاوه بر کار کشاورزی ، اقدام به نگهداری تعدادی دام می نمایند که در درجه اول از فراورده های آن استفاده نموده و مازاد آنرا نیز به فروش می رسانند.
زنان در زمینه اقتصاد خانواده پا به پای مردان خود کار می کنند. در کشت برنج که منبع اصلی درآمد ساکنین این روستا است، نقش مهمی را ایفا می کنند و مراحلی از قبیل : نشاء /Nesha / ، وجین /Vejin/ ، و دوباره /Dubare / منحصرا توسط آنها انجام می گرفت و حتی در مراحلی دیگر نیز همراه مردان به فعالیت می پردازند. زنان در گذشته نیز که نو غانداری رواج داشت در کار پرورش کرم ابریشم نقش خاصی را ایفا می کردند.
۳- ساختار اجتماعی
– وجه تسمیه
بنه / bana / به معنای طناب باریک ، درختی از تیره سماقی ها که شبیه پسته معمولی بود ، بارواسباب و رخوت خانه ، اصل، ریشه و همچنین به معنای وسایل خانه مال و دارایی و زمین آمده است . و رودبنه به معنای زمینهای حاشیه رود قابل توجیه است .
چون در گذشته رودبنه در معرض سیلابهای رودخانه سفید رود قرار داشت ولی امروزه به دلیل ایجاد سد منجیل این آسیب پذیری کم شده است.
– جمعیت
جمعیت این بخش ۳۶۰۸۵ نفرمی باشد که از این تعداد،۱۷۶۵۷نفرمرد و۱۸۴۲۸نفرزن می باشند.
جمعیت دهستان رودبنه/Rud bane / ۱۶۵۴۳ نفر وتعداد خانوار این دهستان ۴۶۴ خانوا ر می باشد.
– طبقات اجتماعی
روستائیان این منطقه از گذشته تا کنون دارای قشرهای مختلفی بوده اند که به مرور زمان این قشربندیها دچار تغییرو تحول شده است ، دلایل تغییرات فوق متنوع و وسیع می باشد .
حتی در بین کشاورزان نیز می توان دو گروه کشاورزان مرفه و کشاورزان فقیر را متمایز نمود .
الگوی سکونت رودبنه خطی است و علت آن واقع شدن در کنار جاده می باشد . این جاده عامل مهم ارتباطی مردم منطقه می باشد و باعث شده که افراد در کنار آن به ساخت و ساز و فعالیتهای تجاری ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی روی آوردند .
مزارع در اطراف خانه ها قرار دارد .
۴- ساختارفرهنگی
– خوراک
از غذاهای محلی منطقه می توان به موارد زیر اشاره نمود:
یخ نی / Yakheney / که با پیاز و باقلی و مرغ درست می شد.کدو قالی / Kadogaley / ( کدوی حلوایی را قطعه قطعه کرده وبا برنج می پختند بعد مقداری کره داخل آن ریخته و می گذاشتند تا خوب پخته وله شود وقتی می پخت شیر و نمک را به آن اضافه می کردند وصبر می کردند تا جا بیفتد ، حاضر که می شد داخل بشقاب ریخته و روی آن شکرودارچین می ریختند.)، بی جی کباب / Bejekabab / (سبزی قورمه) ( گوشت+ سبزی « تره ،جعفری ، گشنیز ومقداری هم سبزیجات معطر مثل : خلواش، چوچاق،پونه» + لوبیا قرمز یا لوبیا چشم بلبلی+ آبغوره )،سیراویج/ Seiraveij / ( برگ سیر خردشده و سرخ شده + تخک مرغ + نمک وفلفل ) ، پنیر اویج / Paneiraveij / (پنیر را خرد می کردند و با کره کمی سرخ کرده بعد روی آنها تخم مرغ می زدند.) ، میرزا قاسمی (بادمجان کباب شده و از پوست جدا شده + سیر له شده +گوجه فرنگی + تخم مرغ + نمک و فلفل ) ، تاسی کباب « طاس کباب » ( گوشت + پیاز + سیب زمینی + گوجه فرنگی + سماق ؛ همه مواد را حلقه حلقه کرده و در دیگی به ردیف می چینند و می گذارند درحرارت ملایم بخار پزشود.) ، باقلا قاتق / Bagelagatog / ( باقلای از دو پوست جدا شده + شوید خشک یا تر+ سیر+ تخم مرغ + روغن یا کره + نمک وفلفل و زردچوبه) ، خالوآبی / Khaloabay / ( آلوچه + آرد برنج + نعناع ،خلواش،گشنیز و چوچاق + شکر+ تخم مرغ ، آلوچه ها را می پختند و از هسته و پوست جدا می کردند آرد برنج را در دو لیوان آب حل کرده و به شیره آلوچه اضافه می کردند و می گذاشتند تا خوب پخته شود بعد سبزی ها را سائیده و داخل مواد می ریزند یکی دو جوش که زد شکر را اضافه می کردند، بعد تخم مرغ رابه آن اضافه کرده و سرآخر مقداری هم روغن داخل مواد می ریختند.) و …
نانهای محلی :
نانهای محلی شامل : نان تیمجان / Teimjan / ، نان خلفه / Kholfeh / ( آرد برنج + خلفه دانه یا کشتا دانه « تخم شنبلیله » + نمک وآب و در صورت تمایل مقداری کدوی پخته شده به این ترتیب که تمام مواد را باهم مخلوط می کردند و با دست ورزمی دادند و می گذاشتند تا ۶یا۷ ساعت بماند بعد به اندازه یک مشت برداشته و با دست و روی سینی گرد می کردند وروی ظرف سفالی که توُئِه / toeah / نام دارد و روی آتش گذاشته می شود می پختند ) و …
شیرینیها و مرباها :
شیرینیها و مرباها شامل : حلوا- مربای به- بالنگ- انار پته/ Anarpateh/ (انگور را دانه دانه کرده ودرظرفی می ریختند وروی آتش می گذاشتند تا جوش بیاید، کمی خاکستر را در ظرفی دیگرریخته و مقداری آب انگور به آن اضافه می کردند وهم می زدند و می گذاشتند تا ته نشین شود بعد آنرا داخل دیگ انگور ریخته وروی آتش کم می گذارند تا بپزد وآب انگوراز بین رفته و مواد سفت شود که دراین صورت انار پته حاضراست در صورت تمایل کمی تخم گشنیزهم به آن اضافه می کردند.) دوشاب / Dooshab / ( انگوری که برای پختن دوشاب استفاده می شود به آن سک انگور می گویند چون برای خوردن مناسب نیست ابتدا انگور رادانه دانه کرده و دریک ظرف می ریزند و خاکسترالک شده را روی انگور می پاشند و می گذارند تا یکساعت بماند بعد آنرا له کرده واز الک رد می کنند هسته و پوست آنرا جدا نموده و با ملاقه بلند چوبی تقریبا ً یکساعت آنرا هم می زدند و می گذاشتند تا ته نشین شود آنگاه آب انگور راکه بالای ظرف مانده برداشته و در ظرفی دیگر می ریختند و می گذاشتند روی آتش تا بجوشد و غلیظ گردد که به این شیره انگور دوشاب می گویند. لازم به ذکر است که دوشاب دونوع است : دوشاب انگورو دوشاب اربه « خرمالوی وحشی » که طرزتهیه آن مثل دوشاب انگوراست.) و…
–پوشاک
–آیین ها
شب چله / Chelleh / ( یلدا ) :
دراین شب درظرفی ۷ نوع میوه را می چیدند که شامل انار،خوج / khoj/ ( گلابی وحشی ) ، به ، پرتغال ، آ ب کونوس / Konoos/ ( ازگیل ) ، هندوانه و … بود. مادر خانواده معتقد بود که اگر افراد خانواده در این شب از این میوه ها بخورند در فصل زمستان هرگز دچار سرما خوردگی نمی شوند.
درشب چله / Chelleh / آجیل هم مصرف می کردند.آجیل آنها شامل تخم کدو، تخم هندوانه ، پشم باقله / Pashame bageleh / یا شوشه باقله / Shoshe bageleh / ( سویا ) ، بادوم / Badom / (بادام زمینی ) بود.
دراین شب حافظ می خواندند و افرا د خانواده برای یکدیگر فال می گرفتند یعنی ابتدا سوره حمد را می خواندند بعد نیت می کردند و حافظ را قسم می دادند و سپس کتاب را باز می کردند و فال خود را می خواندند.
عید نوروز:
قبل از تحویل سال نو سفره هفت سین را در تازه درین / Tazehderin / می چیدند ، روی سفره هفت سین سکه ، سیب ، سرکه ، سیر ، سمنو ، سبزه ( گندم سبز شده ) ، ماهی کوچک ( قرمز نبود ) انواع شیرینیها و نقل ، نانهای محلی ، انواع آجیل که شامل : تخم کدو، تخم هندوانه، بادام زمینی و … بود ، آب آلبالو و آب انجیر می گذاشتند. سفره هفت سین تا هفت روز پا بر جا بود و بعد از آن آنرا جمع می کردند.
بعد ازتحویل سال نو اعتقاد داشتند که اولین کسی که به خانه آنها بیاید ، باید سید باشد زیرا او با ورود خود برکت و سلامتی را برای افراد خانواده به ارمغان می آورد. برای دیدار از افراد خانواده پر مهر دوستان و اقوام اکثرا دسته جمعی می آمدند.
آیینها و مراسم عزاداری
آیینها و مراسم عزاداری نیز عبارت بودند از: شب اول ماه, ماه محرم و روز عاشورا, ماه رجب, ,نیمه شعبان, اعتقادات و رسوم ماه رمضان(عید فطر) عید قربان وعید قدیر، مراسم سه، هفت ، چهل و سالگرد یک فرد فوت شده و …
–باورها
اعتقادات یک جامعه ریشه در فرهنگ همان جامعه دارد. در مورد باورهای این روستا می توان به موارد زیر اشاره کرد :
– در داخل کفش فردی که چشمش شور بود ، فلفل می ریختند.
– آدمی را که چشمش شور بود مستقیم در چشمانش نگاه می کردند و با سن / Basen / خودشان را نیشگون می گرفتند که در زبان محلی به آ ن چوم بلوس / Choombooloos / یا پیلسکن / Pilesken / می گفتند.
اگر فرد بد چشمی به کودکی نگاه می کرد از طرف خودشان به بچه نگاه و باسن بچه را نیشگون می گرفتند.
– اول ماه قمری به غریبه ها اجازه ورود به خانه ها یشان را نمی دادند مگر اینکه از خوش قدم بودن اومطمئن شوند و یا اینکه فرد غریبه باید با خود یک جلد قرآن و یک کاسه آب می آورد.
– بچه هایی که متولد روز بودند می توانستند اول ماه قمری به خانه آنها بیایند.
– روزاول ماه قمری اگر هوا بارانی بود ، می گفتند آن ماه تا آخربارندگی است خصوصا اگر از ۲۷ ماه تا اول ماه دیگر بارندگی ادامه می یافت. ( سه روز آخر ماه )
– روزهای ۱۳ و ۲۳ و ۲۷ ماه را معمولا عروسی نمی گرفتند و خوش یمن نمی دانستند
– به هنگام ماه گرفتگی، تشتی از آب را کنار چاه می گذاشتند تا عکس ماه درون آن بیفتد چون معتقد بودند با این کار، ماه گرفتگی زودتر به پایان می رسد.
– درهنگام وزش باد شدید، فرزند بزرگ خانواده چاقو را در زمین فرو می برد تا از شدت وزش باد کاسته شود. درعید قربان، گوسفند قربانی را بین افراد محل تقسیم می کردند و خونش را در گودالی ریخته و به همراه استخوانها خاک می کردند زیرا اعتقاد داشتند که استخوان گوسفند نذری را نباید حیوانات دیگر بخورند.
– بیل و کلنگ را به خانه تکیه نمی دادند چون اعتقاد داشتند، که اگربیل وکلنگ را به خانه تکیه دهند خانه خراب می شود.
– جارو و خاک اندازرا نباید وارونه گذاشت چون از نظرآنها حادثه بدی برای افراد خانه پیش می آمد.
– پوست پیاز و تخم مرغ اگر در جایی می ریخت، نباید کسی از روی آن رد شود چون معتقد بودند که شخص طلسم می شود.
– روی بَراسون /Barason / (زیردَر) نمی گذاشتند کسی بنشیند و اعتقاد داشتند که اگرکسی روی آن بنشیند، مادرش از دنیا می رود.
– کفش را روی کفش نمی گذاشتند چون اگر کفشها روی هم می ماند، می گفتند که صاحب آن دشمن زیاد دارد.
– درعصرچهارشنبه سوری مادرخانواده، شاخه های کیش / Kesh / (شمشاد) را به همراه شکوفه های درخت آلوچه در قسمت چفتِ /Cheft / (کلید) دَرتازه درین و دو طرف بالای آن می گذاشت و بعد سه صلوات می داد وداخل اتاق می رفت وآرزوی سلامتی و سعادت برای افراد خانواده در سال جدید می کرد. شاخه های کیش و آلوچ ه را بخاطربرکت وسرسبزی درکنج و وسط دَرمی گذاشتند.
–بازی ها
دررودبنه صورتهای متفاوتی از نمایش و ورز شهای سنتی وجود داشته و دارد ، که بعضی از آن ها از قبیل : نمایشهای عروسکی؛خیمه شب بازی ، به طوراقتباسی از فرهنگهای همسایه گرفته شده است ،در حالی که نمایشها و ورزشهای سنتی نظیر؛ کشتی گیله مردی و ورزا جنگ و بند بازی که کارهای یالانچی پهلوان دقیقاً جنبه نمایشی داشته، ریشه درفرهنگ این مرزوبوم دارد.
–موسیقی
–طب سنتی
از بیماریهای مسری که در گذشته وجود داشت و اکثرا کشنده بود می توان سل، اُ له/Oleh / (آ بله)، برزخوعه/Barzekhoeh / (سیاه سرفه)، سرخجه، گرم ناخوشی، طاعون و وبا را نام برد.
بیماریهای رایج در آن زمان را توسط گیاهان دارویی، درمان می کردند. مثلا گل گاو زبان برای درمان سرماخوردگی و عفونتهای ناشی ازآن مصرف فراوانی داشت و معتقد بودند که ریه را صاف می کند. برای سرما خوردگی دارچین را درچای می ریختند.عرق کوت کوته/Coot cooteh / (خا لواش /KHALVASH / ) . کوت کوته بصورت خودرو در حیاط خانه و حیاط مسجد وجود داشت.
ریحان را جلوی خانه می کاشتند تا پشه به داخل خانه نیاید.
گل گاو زبان برای درمان سرماخوردگی و عفونتهای ناشی ازآن مصرف فراوانی داشت و معتقد بودند که ریه را صاف می کند. برای سرما خوردگی دارچین را درچای می ریختند.عرق کوت کوته/Coot cooteh / (خا لواش /KHALVASH / ) . کوت کوته بصورت خودرو در حیاط خانه و حیاط مسجد وجود داشت.
ریحان را جلوی خانه می کاشتند تا پشه به داخل خانه نیاید.
– برای درمان سینه پهلو مدفوع مرغ را داغ کرده و در پارچه ای می ریختند و روی سینه شخص بیمار می گذاشتند .
– گزنه را برای قلب و ناراحتی های قلبی مفید می دانستند و قاطی سبزی خورشتی می کردند و می خوردند .
– از گیاه صنعا نیز برای سفتی شکم استفاده می کردند و دم کرده آن کار برد داشت .
– اگر گلوی کسی استخوان ماهی گیر میکرد دست در حلق او فرو برده و با انگشت اشاره استخوان را از گلوی او بیرون می آوردند و به این عمل خاش گیران می گفتند و در سال ۱۲۴۷ هجری قمری طاعون در لاهیجان بروز نمود که اکثر مردم شهر را از بین برد و از جمعیت شهر لاهیجان کاست .
در سال ۱۲۶۱ هجری قمری این شهر مبتلا به وبا گردبد و نفوس بسیاری تلف شدند .سال۱۲۹۷ هجری قمری در بیستو یکم صفر لاهیجان دچار حریق بزرگ دیگری شد و این شهر را از پیش خرابتر نمود .
در سنه ی هزار و دویست و چهل و شش (۱۲۴۶هجری قمری) مجددا ً بلیه ی طاعون در لاهیجان افتاده طاعون این دفعه شدتش بیش از طاعون اول بود و قتل عام نمود و کار به جایی رسید که امکان شستن اموات و دفن نمودن نداشتند .
– مراسم سنتی
جشن عروسی :
جشن عروسی را درحیاط خانه می گرفتند و غذا فسنجان، قیمه و مرغ با برنج درست می کردند. در قدیم درعروسیها برم / Baram / می بردند که نوعی چوب سه شاخه بود.در روزی که عروس را می خواستند به خانه داماد ببرند برم / Baram / را از خانه بستگان داماد می گرفتند. به اندازه یک قواره پیراهنی پارچه می گرفتند و دور چوب می گذاشتند و روی شاخه ها نا رنج[۱] می گذاشتند.
مقداری برنج ، یک عدد مرغ ، مقداری گردو و پیاز داخل مجمعه Mojmah/ / مسی می گذاشتند و روی آنرا با دستمال ابریشمی می پوشاندند و به آن برم / Baram / و شادی می گفتند و با ساز و نقاره / Nagareh / به خانه داماد می بردند و برم /Baram / را به ستون ایوان خانه داماد می بستند.
زمانی که عروس را به خانه داماد می آوردند یک دست عروس را برادر عروس و دست دیگر او را برادر داماد می گرفت و او را تا نزدیک خانه داماد می بردند. داماد یک کله قند را برمی داشت و پرت می کرد. وقتی عروس به داماد می رسید مردم داماد را هل می دادند تا به عروس بخورد اگر بر اثر این بر خورد عروس به زمین می افتاد می گفتند که عروس دست و پا چلفتی است و اگر نمی افتاد می گفتند که عروس زرنگ است.
نوازندگان و خوانندگان محلی را به عروسیهایشان دعوت می کردند و رقاص نیز می آوردند. شخص رقاص مرد بود و سینی چای را روی کف دست و چراغ روشن را روی لب می گذاشت و می رقصید.
مهریه و شیربها برای یک عروس رودبنه ای معمولا ۴۰۰ الی ۵۰۰ تومان بود. و شامل مس ، منقال ، سماور، سینی ، آفتابه و لگن ، گاو ، گوساله ، زمین و سایر موارد بود.
برای اولین بار زیرپای عروس پول می گذاشتند تاعروس روی پول پا بگذارد یا اینکه چیزدیگری به او می دادند، هدیه ای که به عروس هنگام ورود به خانه داماد دادند یک گاو شیری بود ، به این پیش کشی در زبان محلی لنگابد / Lengabad / می گفتند.
وقتی که عروس برای اولین بار وارد خانه همسر می شد یک میخ به او می دادند تا بالای در ورودی بکوبد، عقیده بر آن بود که کوبیدن میخ باعث مستحکم شدن پیوند زناشویی وپایداری درازدواج می شود.همچنین عروس را درفصل نشا / Nesha / یا وجین /Vejin / سر زمین می بردند تا در کار کشاورزی به آنها کمک کند و آنها به او هدیه یا پول می دادند ، باورشان بر این بود که قدم گذاشتن عروس به زمین کشاورزی باعث پربرکت شدن محصول در آن سال می شود.
خوانندگان محلی را به عروسیهایشان دعوت می کردند و رقاص نیز می آوردند. شخص رقاص مرد بود و سینی چای را روی کف دست و چراغ روشن را روی لب می گذاشت و می رقصید.
مهریه و شیربهای خانم پرمهر( همسر ابوالقاسم پرمهر ) در سال ۱۳۳۰ هرکدام ۷۰۰ تومان بود. جهیزیه خانم پر مهر شامل ۷ مَن مس ، منقال ، سماور، سینی ، آفتابه و لگن که ا زجنس برنج بود. همچنین ۷ تا چادرنماز ، ۲۰ پیراهن مردانه ، ۴۰ پیراهن زنانه ، ۱۰ زیر شلواری ، ۷ اشرفی ، ۴ دست رختخواب بود.
وقتی عروس برای اولین باروارد خانه داماد می شد، زیرپای اوپول می گذاشتند تاعروس روی پول پا بگذارد یا اینکه چیزدیگری به او می دادند، هدیه ای که به خانم پر مهر هنگام ورود به خانه داماد دادند یک گاو شیری بود ، به این پیش کشی در زبان محلی لنگابد /Lengabad / می گفتند.
وقتی که عروس برای اولین بار وارد خانه همسر می شد یک میخ به او می دادند تا بالای در ورودی بکوبد، عقیده بر آن بود که کوبیدن میخ باعث مستحکم شدن پیوند زناشویی وپایداری درازدواج می شود
عزاداری
اهالی صداپشته درسه شب قدر یعنی شبهای ۱۹و۲۱و۲۳ رمضان احیاء می گرفتند.
در افطاری از دیگران با غذاهایی مثل شامی ، باقلی مازندرانی، فرنی پذ یرایی می کردند.بعد از پذیرایی از مهمانان همگی به مسجد رفته وعزاداری می کردند.
مردم درماه محرم مراسم مختلفی را برگزار می کردند. در روزدوم ماه محرم مراسم علم بندی / Alam bandy / درمسجد محل بر گزار می شد.
اهالی محل با شور و اشتیاق خاصی در آن شرکت می کردند و عزاداریهای ماه محرم عملا از همین روز شروع می شد.
مراسم علم بندی درمنزل پرمهر نیز دردوم محرم بود و آنها در آن روز مانند دیگر اهالی غذا خیرات می کردند ، دراین ماه، اهالی هر شب دردو مجمعه / Majma / که یکی مسی و دیگری رویی بود ، غذا به مسجد می دادند که اکثرا خورش فسنجان با برنج بود.
باسلام
در خصوص پروزه مردم شناسی در رود بنه کاری داشتم که لاز ماست با شما تماس تلفنی داشته باشم
متشکرم
آقای گلشنی با ایمیلم تماس بگیرید