مفهوم شهر و روستا و شهری و روستایی چیست ؟
ده واژه ای است پارسی که از دهیو حاصل آمده است و دهیو به معنای سرزمین و کشور است و معنای آن مرکز تجمع انسانی است که واحدی جغرافیایی بوده و شخصیتی اقتصادی و اجتماعی قائم به ذات داشته باشد . در فرهنگ های فارسی از این واژه تعاریف و معناهای مختلف و گاه نزدیک به هم آمده است ولی این مفاهیم جملگی نارسانا بوده اند . نقطه مشترک این تعاریف آن اسن که در همه واژه ده رامقابل شهر گرفته اند و یا در ملعنای خارج شهر که تعریف اول صحیح و تعبیر دوم مبهم است . در تعریف و معنای ده نیز در همه جا به وابستگی آن به کشاورزی اشاره شده است و این نشانه قائم به ذات بودن آن است چون بدون کشاورزی این صفت را نمی یافته است .
کلمه روستا را بعضی از منابع از ریشه رستن و روییدن و در ظاهر در معنای رستنگاه در نظر گرفته اند . اگر چنین باشد نشانی است از تکیه بر اقتصاد کشاورزی ده و اثری چغرافیایی است از فلات ایران زیرا در نواحی غیر نیمه خشک نمی توان هر رستنگاهی را آبادی و هر آبادی را رستنگاه دانست .
واژه روستا که صورت های معرب آن رستاک ، رسداق و رزداق و رستاق است همه جا به معنی زمین مزروع و مسکون خارج از شهر آمده است و جای معینی به نسبت ده دارد که امروز هم بسیار با معنای علمی مورد استفاده قرار می گیرد.
رابطه شهر و روستا چگونه است ؟
ملاک های زیادی برای تشخیص ده در نظر گرفته شده است که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از :
-جمعیت همواره یکی از شاخصه های مورد نظر برای تشخیص شهر از ده بوده است و معمولاً حد نصابی که برای ده معین کرده اند رقم ۵۰۰۰ نفر است که از نظر علمی بسیار نارسااست چرا که بسیارند مراکز جمعیتی که عدد سکنه شان بالاتر از این رقم است و لکن هرکز شهر نبوده و نیستند و همچنین چه بسیار مراکز جمعیتی که عدد ساکنین آن کم تر از حد نصاب است و نقش شهری و مقام شهری را دارند اما نام روستا روی آنها است .
-زراعت : ملاک دیگری که برای ده تعیین می کنند زراعت یعنی بهره کشی از خاک است و سست ترین ضابطه ای است که در مورد تامیز شهر و گاهی ده به کار می رود .
شهر جایی است که دارای تاسیسات شهری و شهرداری باشد .
با توجه به مطالب بالا می توان گفت که :
ده قبل از هر چیز واحدی است طبیعی ، جغرافیایی و انسانی و صورتی است که از استقرار انسان برسطح زمین که قادر است تمام مایحتاج سال خود را از درون خود تهیه کند . روستا و مناطق روستایی همان جایی است که بیشتر مردم جهان در آنجا زندگی می کنند .
روستایی به کسانی گفته می شود که در ده زندگی می کنند و امرار معاش آنها از طریق زراعت ، باغ داری، جنگل داری و … است و به قولی وابسته به زمین هستند . روستایی متعصب به خانه و زمین خود در روستا افتخار می کند و تا هنگام مرگ بر روی آن کار می کند و دوره بازنشستگی ندارد.
شهر نشین کیست ؟ و شهرچیست ؟
شهر کانون همه ی جاذبه های اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی است . این مکان انسان را از بربریت به اوج تمدن رسانیده و آگاهی های او را جلال و شکوه بخشیده است . محققین ، متفکرین و طبقات مختلف شهری هر یک به نحوی در مورد زندگی شهری به داوری نشسته اند . عده ای عقیده دارند که شهر به مثابه یک ، دوزخ واقعی است . شهر کانون همه بی رحمی ها و محرومیت ها است ، شهر به صورت یک تله است ، شهر کلکسیون همه تیره بختی ها و سیه روزی های جامعه بشری است . شهر به مثابه خانه اموات می ماند . شهر منشاء سقوط تمدنی است که خود پرورش داده است و ..
در برابر این طرز تفکر عهده ای دیگری معتقدند که شهر کانون اصلی همه میراث های فرهنگی و عواطف و احساسات بشری است .
شهر به صورت موزه اندیشه ها ، تفکرات ، شیوه نظام های حکومتی و نحوه ی نگرش به عدالت اجتماعی است . شهر تجلی گاه نظام ارزش های انسانی ، اعتقادات ، امید ها و نگرانی هاست . شهر به همه ارزشهای بشری ارج می نهد و اعتبار خاصی قائل است و اگر شهر توقف کند توسعه اجتماعی و اقتصادی جامعه امکان پذیر نخواهد بود . بنابراین زمانی که از شهرسخن به میان می آید نباید تنها به ساخت فیزیکی شهر ، ترافیک سنگین شهر و … فکر کنیم در حالی که هر اجر ، هر ساختمان هرخیابان ، هر میدان شهر یادآور دردها ، رنج ها ، شادی ها و امیدهای جماعات انسانی است . (جغرافیای اجتماعی شهرها ، تالیف دکتر حسین شکویی ) به طور کلی شهر به دلیل شکل و قواره خود و نوع فعالیت های متمرکز در آن از روستا ها متمرکز است و زمانی موجودیت می یابد که تراکم جمعیت و تنوع فعالیت ها در آن به حدی معین برسد و یا رسیده باشد (شهرها و روستاها ، تالیف ژان برنارشاریه ) با توجه به ویژگیهای شهر ازامکانات استفاده می کند . علاوه بر کار کردن به تفریح و گردش نیز نیاز داشته و به آن می پردازد و امکانات کافی برای تحصیل و جمع آوری ثروت و … را دارد .
تفاوت های زیستی و فرهنگی شهرو روستا کدام است ؟
شهر و روستا با وجود این که در بعضی از موارد مشابه دارای وجه اشتراک هستند اما از جهات نظیر مقیاس ، اندازه ، کنش و فونکسیون (نقش و عملکرد ) سیمای فیزیک و …
تفاوت های آشکاری را از خود نشان می دهند . به همین منظور این سکونت گاه دربرابر محیط و عوامل محیطی گاه به طور همسان متاثر گردیده و واکنش تقریباً مشابهی دارند و زمان عکس و العمل و میزان تاثیر پذیری آنها نه تنها متفاوت بلکه متضاد و عکس یک دیگر است .
روستا ها قلمرو جبرند . جاهایی هستند که فرد در استیلای قیود خانوادگی ، همسایگی و گروهی قرار دارد . مواضعی که در آن قوانین مناسب همه جا اعمال می شود در کشورهای جهان سوم این مساله بیش تر مصداق دارد . در این جوامع جوانان زیر سلطه ریش سفیدان خانواده گسترده و کلان قرار دارند که مثلاً گزینش همسر را تحمل می کند بر خلاف روستا ها شهر فضایی آزادبه شمار می آید و فرد در این فضا کم و بیش نا شناس باقی می ماند و جاذبه سنت ها در آن چندان حس نمی شود . در شهر بزرگ روابط اجتماعی متنوع تر است . شهر به علاوه قلمرو ممتاز تجهیزات تجاری ، آموزش ، اجتماعی ، دستیابی به جامعه مصرفی و در کشورهای جهان سوم منبع دسترسی به فن آوری است که در روستاها به آسانی به دست نمی آید . جوانان در روستاها گرفتار کسالت می شوند کسانی که از مهاجرت سرباز زده اند حتی در چشم خود از اعتبارات می افتند و کسانی هم احساس می کنند چنان که باید متجدد و پیشرفته نیستند .
روستا جایی است که در آن انسانها ناگزیرند بدون فوت وقت و بدون استفاده از تعطیلات یکسره کار کنند . روستا عرصه ی صرفه جویی ها و یکنواختی هاست . در مقابل ۴۰ درصد شهر ، محیط کار مردم محسوب می شود اما از نظر یک سوم مردم مفهوم شما با مهفوم سر در گمی و آزادی در آمیخته است . تنها در نظر ۲۵ درصد مردم ، محیط شهری محیط سرو صداها ، ازدحام ها و آشفتگی های روانی است .
رابطه بین شهر و روستا چگونه است ؟
رابطه بین شهر و روستا پیچیده و غالباً مبهم است و تار و پود آن می تواند از عدم درکی متقابل شکل گرفته باشد . رابطه قدرت میان شهرها و روستاها به سرعت تغییر می یابد . بنابراین مناسبت تیره میان شهرها و روستاها در جهان ( و همچنین میان روستاهای کشاورزی و روستاهای شهری شده ) به سرعت دگرگون می شود و حرکات مهاجری در این میان موتور اصلی تحولات به حساب می آید . درحقیقت اگر که جامعه های روستایی به ارزش های استوار مبتنی بر سنت و اقتدار تکیه می کنند در مقابل جامعه های شهری به ارزش های دیگر گونه باور دارند و آنان بیشتر به آزادی دل بسته اند .
نگرش روستایی به شهر و شهری چگونه است ؟
سنت گرایان هوادار زندگی در روستاها بر غیر اخلاقی بودن معیشت شهری تاکید می کنند. این موضوع ازعصر کاتون دانسن (۲۴ تا ۱۴۹ق.م) قاضی عالی رتبه و معلم اخلاق روم به بعد همچنان موضوع روز مانده است و مارکس به روزگار جوانی تا انجا پیش می رود که از یک طبقه شهری و یک طبقه روستایی سخن به میان می آورد . اما به طور کلی می توان گفت که روستاییان دستخوش عقده ی حقارتی هستند که مدت های درازی اسیت که با آن مواجه هستند .
فرهنگ به مانند ثروت به شکل ابزار قدرت در میان شهریان برعلیه روستاییان در آمده است . دهقان در برابر انسان شهرنشین دستخوش عقده حقارت است . از نظر روستاییان ساکنان شهر به دلیل رفاه زندگی ، سلامت گفتار و جلادت و چیره دستی در رفتار خود فریبنده و خواستنی و به جهت نکته سنجی ها و طبع ریشخند پرداز خود هراس انگیز به نظر می رسند .
نگرش شهرنشین به روستا و روستا نشین چگونه است ؟
شهرنشین ، روستا را در معنی محدود کلمه و در برابر دریا و کوهستان به کار می گیرد . عوامل جذب کننده معمولاً از نوع زیست محیطی یا ورزشی است . روستا محیطی مناسب برای استراحت و تمدد اعصاب ، برای پیاده روی و گردش با اسب و با دوچرخه و برای فعالیت های وابسته به آب نظیر صید ، راندن قایق های بادبانی و اکتشاف محیط های دست نخورده و طبیعی است . از جهتیب دیگر هوا همواره مناسب و آفتابی نیست و زمان سرگرمی ها معمولاً محدود است . بنابراین گذراندن تعطیلات در روستاها از دید بسیاری دارای اعتبار چندانی نیست بسیاری به فضای روستایی به عنوان فضایی فقیر می نگرند که برای تعطیلات فقرا مناسب تر است . گذراندن تعطیلات در روستا ها غالب اوقات از سر بی میلی و در صورت عدم امکان عزیمت به کنار دریا و یا به خارج کشور اختیار می شود . از نظر نگرش شهرنشین به روستانشین باید گفت : فرهنگ روستایی و فرهنگ شهری تا روزگاری نزدیگ به ما چنان از هم بیگانه و با یک دیگر مغایر بوده اند که رسیدن مسافرانی که برای گذراندن ایام تعطیلی به روستاها آمده اند به مثابه یک تهاجم فرهنگی تلقی می شده است و از طرفی دیگر شهرنشینان به روستانشینان به چشم انسان های بی فرهنگ نگاه می کرده اند که از امکانات شهر دور هستند.
هیچ یک از این نگرش ها در نوع خود کامل نبوه بلکه تکمیل کننده نظرات دیگران است و ما نمی توانیم تمام مطلب و موضوعات گوناگونی که تحت عنوان مناطق روستایی را در هر بررسی و تعریفی درنظربگیریم . اگر چه این الگو کامل نیست ولی تا حدودی جامع است و در بسیاری از مطالب این نوشته به مستنداتی اشاره شد که به تواتر رسیده بود . بنابراین ما می توانیم به جرات بگوییم تا زمانی این نگرشها به تعاریف چه در بعد شهر و چه در بعد روستا درست ارائه نگردد هر گونه برنامه ریزی در آن بلا استفاده خواهد بود .
تاثیر شهرها بر نواحی روستایی متاثر ازروابط شهر و روستا
توسعه فضاهای شهری و افزایش تعامل میان روستا و شهر در سال های اخیر ، تاثیراتی به این شرح در نواحی پیرامون شهرها ، بویژه نواحی روستایی بر جای نهاده است :
۱-کاهش مالکیت های روستایی
۲-کاهش اراضی زیر کشت
۳-تجدید روند مهاجرت های روستایی
۴-تبدیل شدن بسیاری از روستا ها به شهر
۵-تغییر در کاربری زمین ها
۶-افزایش قیمت زمین در نواحی روستایی
۷-ترویج الگوهای مصرف شهری در روستاها
۸-ایجاد تنوع در اقتصاد روستایی
۹-ایجاد تنوع در فرصت های شغلی
۱۰-انتقال آلودگی ها از شهرها به روستاها
جمع بندی
مطابعه روابط شهر و روستا از مهم ترین مباحث در برنامه ریزی های ناحیه ای و روستایی است زیرا با مطالعه و شناخت کلی و همه جانبه از یک ناحیه و با کشف استعداد ها و تواناییهای بالقوه موجود در محل ، می توان راه حلهای مناسبی برای رفع تناقضات و اختلافات ناحیه ای و خصوصاً تضادهای آشکاربین شهرها و روستا ها پیدا کرد .
مساله روابط شهر وروستا که از دوران باستان بدان پرداخته شده است ، از سده نوزدهم موضوع تعاملات بسیاری بویژه درمورد مهاجرت جمعی از روستاییان به شهرها شده است . این موضوع با فشار بی سابقه ای که شهرها پس از انقلاب صنعتی بر نواحی پیرامونی خود وارد می کنند ، تناسب منطقی دارد . تعاملات بین شهر و روستا پیچیده و غالباً مبهم است و نبود درک درست از تارو پود این روابط مشکلات فراوانی را به وجود می آورد .
اگرچه شهرنشینان با ثروت و فرهنگ خود غالباً به بهره کشی از روستاییان می پردازند و آنان را به شهروند درجه دوم تبدیل می کنند ، اما شهرها تاثیرات مثبتی به بار می آورند ، فضای روستایی را به جنب و جوش وا می دارند و آن را ساختار بندی می کنند ، امکانات و اشتغال به کارهای غیر کشاورزی را در روستا فزونی می بخشند و با کندی و درنگ یافته های اقتصادی و فرهنگی خود را وارد روستا می کنند . هر چند که شهر و روستا دو عنصر اصلی در چشم انداز یک ناحیه به شمار می روند ، اما روابط متقابل آنها در ارتباط با راهبردهای توسعه ی ناحیه ای ، کم تر مورد توجه جغرافی دانان و برنامه ریزان قرار گرفته است .
در بیش تر مطالعات جغرافیایی ایران ، در آنچه به عنوان برنامه ریزی به انجام رسیده است ، شهر را بدون توجه به روستا و روستاها را جدای از شهر مورد بررسی قرار داده اند ، در حالی که بیشتر تئوری های توسعه ، با روابط شهر و روستا که مانند حلقه های زنجیر به هم متصل هستند ، تاکید می کنند .
مطالعه و بررسی روابط شهر و روستا به منظور درک مسایل شهر گرایی و پیدایش راه حل های مناسب برای برقراری روند توسعه ی متعال شهری و روستایی ،متناسب با امکانات مالی و دیگر امکانات موجود ناحیه ای واقعی و کشوری و حل مساله مهاجرت روستاییان به شهرها ، ضروری به نظر میرسد .
انجام پژوهش هایی در این زمینه ، چه در مناطق شهری و چه در مناطق روستایی ما را در درک و هم پدیده ای واقعی که امروز با آن مواجه هستیم ، کمک خواهد کرد و از اختلافات شدید امکانات اقتصادی و اجتماعی در شهر وروستا که در حال حاضر رو به افزایش است ، خواهد کاست .
منبع مطلب:وبلاگ اینی
خیلی مسخره بود