نحوه ی نامگذاری روستای آهندان:
آن طور که من اطلاع دارم ۴۰ نفر از مردم مدینه به رهبری سید جلال الدین اشرف در شهر مدینه تحت تعقیب قرار گرفتند و از این شهر فرار کردند تا اینکه وارد ساختمانی شدند و در آنجا محاصره شدند شب هنگام همه ی آنها خوابی دیدند که شرح آن به این صورت است : در آن شب حضرت علی (ع) به خواب آنها آمد و به آنها فرمود : صبح هنگام از میان افرادی که شما را محاصره کردند عبور کنید که آنها شما را نمی بینند پس از آن به سمت قم حرکت کنید و هنگامی که به آنجا رسیدید به خانه ی شخصی به نام محمد باقر بروید و از او درخواست کمک کنید . وقتی از خواب بیدار شدند و متوجه شدند که همه ی آنها این خواب را دیدند بر صحت این خواب اطمینان حاصل کردند و آنچه را که در خواب به آنها امر شده بود انجام دادند ، پس از آنکه به قم رسیدند شخص آب فروشی را دیدند و از او نشانی خانه ی محمد باقر را جویا شدند . شخص آب فروش به آنها گفت که دنبالم بیایید و هرگاه من دست خود را بر روی در خانه ای گذاشتم بدانید که آن خانه ی مورد نظر شماست . آنها به دنبال آب فروش حرکت کردند تا اینکه خانه ی محمد باقر را پیدا کردند وارد خانه شدند و متوجه شدند که اهالی آن خانه انتظارشان را می کشیدند زیرا آنها نیز دقیقاً شبیه آن خواب را دیده بودند . پس از چند روزی استراحت در آن خانه به سمت قزوین حرکت کردند در قزوین حسن بیک ترک به همراه ۵ برادرش و هر برادر به همراه ۱۰۰۰ سوار به آنها رسیدند و با آنها بیعت کردند پس از قزوین به سمت تارم زنجان و از آنجا به سمت گردکوه رهسپار شدند و سپس وارد لاهیجان شدند ، لاهیجان را فتح کردند ، نام کیائیان را برای خود برگزیدند و همچنین لاهیجان را به عنوان مرکز حکومت خود انتخاب کردند ، پس از آن تمام شهرهای کناره ی دریای مازندران تا مشهد را فتح کردند و دوباره به لاهیجان برگشتند و در حدود ۴.۵ سال در این شهر حکومت کردند . دلیل نامگذاری این روستا نیز این بود که در زمان کیائیان روستای آهندان محل ساخت وسایل جنگی آنان مانند شمشیر ، زره ، کلاه خود ، سپر و … بود. در آن زمان در قسمت شرقی این روستا در بالای کوه سنگی قرار داشت که بسیار براق و شفاف بود و مانند آینه نور خورشید را تابش می داد به همین دلیل نام این روستا در ابتدا آینه بندان بود که در گذر زمان این اسم تغییر کرد تا اینکه امروزه به آهندان شهرت یافت .
در مورد رسم و رسوم آهندان
پس از تحویل سال مردم در ابتدا به صورت گروهی برای دید و بازدید به منزل کدخدا می رفتند و بعد به همراه کدخدا از ابتدا تاانتهای محل به خانه ی تمامی اهالی محل در مدت یک تا دو روز سر می زدند و از آنها دید و بازدید به عمل می آوردند . از جمله شیرینی جاتی که در ایام عید نوروز برای پذیرایی استفاده می کردند نان برنجی ، سنگ بزه حلوا ( نوعی شیرینی محلی که مخلوطی از مغز گردو ، آرد برنج ، شکر و … است ) و در شب عید نیز ماهی پخته را به عنوان غذا مصرف می کردند . البته این نکته را نیز بگویم که در سال هایی که محرم به عید برخورد می کرد مردم دید و بازدید نمی کردند و فقط شب ها برای عزاداری به مسجد می رفتند .
در روز سیزده بدر مردم بیشتر به کنار رودخانه ها و یا با پای پیاده به استخر لاهیجان می رفتند و این روز را در این نوع مکان ها به تفریح و خوش گذرانی می پرداختند .
آداب و رسوم و سنت های قبل از عروسی آهندان:
برای ازدواج ابتدا چند نفر خانم از طرف پسر به خانه ی دختر می رفتندو از مادر دختر اجازه می گرفتند تا برای زن قاضی ( خواستگاری ) به خانه ی ایشان بیایند . پس از آن چند نفر از بزرگان فامیل برای خواستگاری به خانه ی دختر می رفتند و دختر را برای پسر خواستگاری می کردند . پدر دختر با دخترش مشورت می کرد و اگر نتیجه ی این مشورت مثبت بود قول و قرار ازدواج گذاشته می شد . پس از آن دو مرد ، یکی از طرف پدر داماد و دیگری از طرف پدر عروس بود در میان محل می گشتند و مردم را برای عقد و عروسی دعوت می کردند و در واقع همان کاری را که امروزه کارت عروسی انجام می دهد این دو نفر انجام می دادند ، بعد از آن دو زن یکی از طرف مادر داماد و دیگری از طرف مادر عروس نیز عیناَ همان کاری را که آن دو مرد انجام داده بودند انجام می دادند .پس از آن در روز عقد ۳۰ تا ۴۰ نفر از اهالی که کارشان هیزم شکنی بود هرکدام مقداری هیزم می شکستند و آن را به خانه ی عروس می بردند و نهار را در خانه ی عروس می گذراندند و در روز عروسی نیز دقیقاَ شبیه همین کار ولی برای خانه ی داماد انجام می شد و با همان هیزمی که هیزم شکنان می آوردند غذای لازم برای شب عقد یا عروسی تهیه می شد چون بیشتر عروسی ها در آن زمان شب انجام می شد . برای عقد هم ابتدا عروس را در داخل محل عقد محلی می کردند و پس از مدتی برای خواندن خطبه ی ازدواج به لاهیجان می بردند ، پس از عقد ، عروس و داماد به مدت دو تا سه سال با هم نامزد بودند و حق دیدن هم را نداشتند و نمی توانستند به خانه همدیگر بروند . پس از این مدت نیز نوعی عروسی که آداب و رسوم جالبی داشت برگزار می شد و در طی آن عروس به خانه ی داماد می رفت . تمام این آداب و رسوم تا قبل از انقلاب وجود داشت و پس از آن کم کم منسوخ و به باد فراموشی سپرده شد .
منبع:وبلاگ خبرهایی از آهندان
خوب بود