زندگی نامه شهید

در فضای سبز یکی از روزهای بهاری در سال ۱۳۳۸ در روستای کپورچال در یک خانواده مستضعف مسلمان فرزندی زاده شد که او را احمد نامیدند. احمد در یک خانواده ای که از نظر مالی ضعیف بودند اما پاک و مخلص بزرگ شد تا اینکه روانه  مدرسه جهت فراگیری علم گردید تا بتواند بداند که چه کسانی حق ضعیفان را میگیرند و آنان چرا بی بضاعت می کنند شهید جهان بخش دوم دبستان بود که پدرش را از دست داد و از سر پرستی پدر محروم گردید و تا سال ششم دبستان در کپور چال مشغول بود اما پس از آن بر اساس فقر مالی که در این خانواده مسلمان حاکم بود مادرش به او را برای ادامه تحصیل به پرورشگاه  فرستاد  احمد درمیان عشق و صفا اما فقر و تنگدستی درس میخواند و در همان ایام خدای را سجده کرد و نماز و روزه فراموش نکرده بود تا این که پس از اخذ مدرک سوم متوسطه راهی ارتش  شد تا بتواند روی پای خویش و از نظر مادی خانواده اش را تقویت کند در این زمان بود که انقلاب اسلامی صورت گرفت واحمد که با تمام وجود خواستار چنین محیطی بود همواره با صف تظاهرات همراه بود و بدون استثناء در راهپیمایی ها شرکت می کرد. تا این که در سال ۵۸ احمد تصمیم گرفت زندگی جدیدی آغاز کند وبا دختری که از نظراخلاقی و عقیدتی با او آشنا بود ازدواج  کرد هنوز  مدت زمانی از زندگی آنان نگذشته بود که بدنبال فعالیتهای ضد انقلابیون در کردستان درگیری شدت یافت شهید جهان بخش داوطلبانه بمدت ۳ ماه در آنجا برعلیه کفر جنگید و همواره آمادگی برای شهادت داشت و یکی از حرفهای همیشگی او این بود که بالاخره باید این جان تسلیم خدا شود چه بهتر که در راه خدا کشته شوم شهید جهانبخش هیچ ترسی و اندوهی در خود راه نمیداد بلکه بسیار مشتاق بود تا در جبهه های جنوب خدمت کند تا این که در سال ۱۳۶۰ راهی جنوب کشور شهر عاشقان و شهادت سوسنگرد شد و از این بابت بسیار خوشحال بود و در ماموریت  بود که نامه ها و پیغامهایی را برای همسر و دخترش سمیه و پسرش احد می فرستد که به آرزویش رسیده است و در حملات شرکت دارد. بالاخره در عملیات افتخار آفرین بستان در آذر ماه سال  ۱۳۶۰ با ترکش  خمپاره به درجه رفیع شهادت رسید و افتخاری شد از برای انقلاب اسلامی ایران و همچنین روستائیان مسلمان کپور چال.

منبع: سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان