« مطالعات مردم شناسی»
سلیم سلیمی موید
چکیده: مطالعه و تحقیق پیرامون فنون و روش های سنتی موجود در زمینه های اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی سنتی موجود در نقاط مختلف برای دستیابی به سوالات بی جواب تاریخی و گذشته هر منطقه از اهداف اصلی این پژوهش به شمار می رود . نگارنده در طی دو فصل حفاری علمی با گروه باستان شناسی مریان به مطالعات مردم شناسی در منطقه کوهپایه تالش مرکزی یعنی حاشیه کرگانرود جنوبی پرداخته است. هدف اصلی از این بررسی ها مطالعات مردم شناسی با بهره گیری از یافته های باستان شناسی و یافتن علل و عوامل گوناگونی است که در فقدان اسناد و مدارک مربوط به معماری و مسکن موثر بوده اند. دستاوردهای فعلی باستان شناسی در حوزه تالش مرکزی نشان می دهد که هیچ گونه آثار و نشانه ای از مسکن ، معماری یا بنای مربوط به ادوار پیش از تاریخ در منطقه وجود ندارد ، و تنها آثاری که از این حفاری ها بدست می آید مربوط به قبور پیش از تاریخ است. نگارنده با مطالعات گسترده ای که درسی نقطه مسکونی کوهپایه تالش مرکزی پیرامون مساکن ساکنان اولیه این نقاط از نوع پوری بوده است. اجزای اصلی این مساکن از چوب و شاخ و برگ درختان محلی است که به مرور زمان در اثر فرسایش از بین می رود . همین امر باعث شده تا ما امروزه نشانه و آثاری از مساکن ساکنین اولیه منطقه در دست نداشته باشیم. در کنار مطالعات مربوط به پوری ها به دیگر مساکن موجود نیز اشاره شده است که در نوع خود جدید و تازه هستن. مساکن جدید معمولاً از دیگر نقاط به این منطقه وارد شده و بومی شده اند. در این مختصر سعی شده تا بناها به دسته بندی اصلی تقسیم و فنون واژه ها و اصطلاحات مربوط به هر یک آورده شود.
مقدمه :
بخش غربی سواحل پهناور دریای مازندران متعلق به قوم تالش با مرکزیت شهر هشتپر می باشد . گرداگرد شهر هشتپر را رویتای کوچک و بزرگ همانند تار عنکبوتی فراگرفته اند. تالش مرکزی ناحیه کوهستانی و پرآب با دره ها و پوشش گیاهی مناسب است که در دیواره عظیم و مرتفع ارتفاعات البرز قرار گرفته اند و از ارتفاعات اصلی آن می توان به تیلار و کلاهونی اشاره کرد.در این پژوهش منطقه جنگلی و کوهستانی تالش که شامل حاشیه رودخانه کرگانرود جنوبی یعنی نوار باریکی که از مرز بین گیلان و اردبیل شروع و تا نزدیکی شهر هشتپر ادامه می یابد مدنظر نگارنده بوده است.
از نظر پراکندگی انسانی در این حوزه اقوام تالش و تالش ترک زبان به طور دایم و موقت سکونت دارند. بیشترین ساکنان روستاهای گاودول ، سینه هونی ، مریان آق اولر ناوان ، داش دیبی ، وسله یوردی تالش تبار و تعدادی نیز مهاجرین ترک زبان هستند . هر یک از نقاط ییلاقی و قشلاقی منطقه مخصوص استقرار تعداد معینی از تالش ها ، می باشد.
گاهی این افراد هر یک در یک نقطه و گاهی در یک محل اقدام به احداث پوری می کنند. گاهی ساکنان قشلاقی یک روستا در دو نقطه ییلاق می کنند. برای نمونه برخی از ساکنان روستاهای ماشین خانه و کیش دیبی که فصل زمستان را در همانجا سپری می کنند ولی از اواخر فروردین ماه هر سال به سمت شیله وشت رفته و تا دو ماه در آنجا اطراق می کنند. بعد از دو ماه تقریباً اوایل تابستان به ییلاق دران می روند و بین دو تا سه ماه در آنجا باقی مانده و مجدداً ۲۰ شهریور ماه تا ۲۰ مهر ماه به طرف شیله وشت برمی گردند.
در برخی از نقاط ییلاقی بدون توجه به نوع خویشاوندی ساکنان یا محل قشلاقی مشترک آنها ، تعدادی را در خود جای می دهد. این گروه صرفاً براساس دام و مرتع مشترک در کنار همدیگر زندگی می کنند. این افراد علاوه بر همسایگی ، گوسفندان خود را با همدیگر مخلوط نموده و به نوبت گله را به چرا می برند و محلی را که در آن پوری ها را بنا نموده اند با عنوان « پشی ئیره» (۱)می نامند. وجود مجموعه ای به نام پشتی ئیر باعث گردیده تا بسیاری از دامداران به طور مستمر در ییلاق باقی نمانند و پس از بهره برداری کردن از مراتع و چراگاههای پشتی ئیر به نقاط پایین دست سرازیر شوند. در بعضی نقاط همانند سینه هونی در طول سال نحوه سکونت کوهپایه نشینان متفاوت از دیگر نقاط است به این شکل که ییلاق نشینان سینه هونی برای ییلاق به فاصله اندکی از روستا می روند. محل ییلاق بیشتر در ارتفاعات و تپه های مجاور روستا است.
ساکن ییلاق معمولاً برای خرید آذوقه و دیگر مایحتاج روزمره یا مراسم خاص مذهبی و …. به روستای سینه هونی باز می گردند. نوع سکونت در این نقاط براساس سه محور اصلی شکل گرفته است . یعنی شرایط اقلیمی و جغرافیایی ، نوع معیشت و ارتزاق اهالی و از همه مهمتر نحوه سکونت ساکنین از لحاظ زمانی در که نوع و جنس مسکن تاثیر بسزایی گذاشته است. براساس نوع سکونت و شغل ساکنین نقاط کوهپایه تالش را می توان در گروههای زیر تقسیم بندی نمود.
الف – کسانیکه فقط به شغل دامداری اشتغال دارند و حالت کوچ رو را دارند اصطلاحاً « چوبان»(۲) گفته می شود . این گروه از اردیبهشت ماه تا دهم مهر ماه در ارتفاعات به چرای دام مشغولند و بعد از آن به نقاط پایین دست سرازیر شده و دام ها را در آغل نگهداری می کنند و گاهاً به کارگری مشغول می شوند.
ب- گروه دیگری از ساکنان هستند که در نقاط کوهپایه تالش مسکن دایم دارند.
این گروه هم به کار دامداری و هم به کشاورزی اندک اشتغال دارند و تمام فصول را در کوهپایه ها به سر می برند . این عده را اصطلاحاً « داغچی » (۳)می نامند.
پ- گروه دیگری که تعداد آنها از دو گروه فوق کمتر است از ییلاقات کوهپایه تالش مرکزی فقط به عنوان تفرجگاه و استراحتگاه بهره می گیرند. این عده در سواحل دریای مازندران به شغل برنج کاری و کارهای دیگر اشتغال دارند و در نقاط کوهپایه به کشاورزی یا دامداری نمی پردازند این عده را کوهپایه نشینان « تالش» (۴)می نامند.
دامداران متحرک در این منطقه نیمی از سال ( بهار و تابستان) را در نواحی کوهپایه و کوهستانی سپری می کنند و نیم دیگر سال( زمستان و پاییز) را در نواحی پایین تر و پست تر و دشت و جلگه تالش جابجا می شوند .
این جابجایی در نقاط مشخص صورت می گیرد و جنبه اقتصادی دارد. بیشتر جابجایی به منظور تامین علوفه دام و استفاده از مراتع طبیعی است که با نظم خاص طی سالیان متمادی استمرار یافته است.
جابجایی و تردد دامداران حوزه تالش در طول سال چنان نظم خاصی دارد که انسان را مبهوت می کند و به این فکر وا می دارد که طبیعت و داده های آن تالش نشینان را همانند برده ای به دنبال خود می کشاند . در حالیکه این نوع زندگی را به دامداران تحمیل نمی کند.
گروهی که از نقاط شهری و سواحل به منطقه کوهپایه می آیند دارای خانه های مدرن و جدید هستند. مساکن این عده شکیل تر و از مواد و مصالح مرغوب تر انتخاب می شود . هم اکنون در برخی از روستاهایی که دارای زمین و مرتع مرغوب همراه با چشم انداز زیبای طبیعی می باشند ، خانه هایی با مصالح سیمانی همراه با شیروانی فلزی به چشم می خورد که این امر نشان دهنده جایگاه مالی سازنده بنا می باشد. تعداد این گونه بناها در نقاط نزدیک به جلگه بیش از بقیه نقاط می باشد. در حالیکه هر چه به سوی ارتفاعات پیش برویم از تعداد آنها کاسته می شود تا آنجا که در نقاط مرتفع و محل هایی که از درختان جنگلی خبری نیست و هیچ نوع بنا و ساختمانی که مربوط به افراد متمول باشد به چشم نمی خورد. از موضوعات جالب توجه نام روستاهای منطقه است هر یک از آنها به نوعی با مسکن و معماری ارتباط دارند ، همانند مریان ( جایگاهی که کنار راه احداث شده ) ، آق اولر( خانه های سفید ) ، کاروانسرا ، تخته پوری و ….. هر کدام از آنها نوعی به مسکن مربوط می شوند.
ترکیب و شکل روستاها
در حوزه مورد پژوهش به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و اقلیمی نقاط مورد سکونت از لحاظ پراکندگی خانه ها تقریباً متفاوت از همدیگر هستند از جمله مسائل تاثیر گذار در پراکندگی خانه ها وجود رودخانه ، دره ، نقاط جلگه ای و مراتع و چشمه ها را می توان نام برد. در تالش مرکزی به دلیل تکه تکه بودن زمین های قابل کشت و مشاع بودن چراگاهها با حداکثر پراکندگی مسکن نوعی هماهنگی بین آنها وجود دارد. وقتی که از مسیرهای منتهی به کوهپایه پیش می رویم دهکده توده ای دیده نمی شود ، بلکه در نهایت به چند خانه که در کنار هم یا به طور پراکنده احداث شده اند برخورد می کنیم . بعضی اوقات نیز کوره راههایی از مسیر اصلی جدا شده به دو یا سه خانه که در بالادست و پایین دست جاده قرار گرفته اند منتهی می شود . با این شرح می توان روستاهای حوزه مورد مطالعه را به صورت زیر دسته بندی کرد:
۱- روستاهای خطی
این گونه روستاها براساس وجود عواملی چون ، رودخانه ، دره ، جاده یا نوار باریک زمین های هم سطح احداث می شوند . برای مثال روستای سینه هونی به دلیل وجود جاده به صورت خطی است زمین این روستا تقریباً در نوار باریکی که هم سطح است و از طرف جنوب به ارتفاعات از شمال به دره و از وسط آن جاده روستاهای ییلاق نشین طی مسیر می کند. روستای ناوان نیز تقریباً از نوع روستاهای خطی محسوب می شود ، شکل روستا متاثر از رودخانه ضلع شمالی آن می باشد . روستاهای صله یوردی و تخته پوری به دلیل قرارگیری در کنار رودخانه و زمین های هم سطح حاشیه رودخانه و وجود دره ای عظیم باعث خطی شدن این دو روستا شده است.
سرشاخه های اصلی رودخانه کرگانرود جنوبی چنین حالتی را برای روستای حسن دیرمانی پدید آورده است . این روستا نیز به صورت دو نوار باریک در دو طرف رودخانه نمایان است.
۲- روستاهای پراکنده
از اینگونه روستاها در نقاط ییلاقی به فراوانی مشاهده می شود . این گروه از روستاها بیش از همه در فصل تابستان مورد استفاده دامداران قرار می گیرد . وجود روستاهای پراکنده نشاندهنده دامدار بودن ساکنان آنها می باشد . وجود آغل و چیزهای مخصوص نگهداری دام باعث شده تا خانه ها به فاصله کم و زیاد از همدیگر احداث شوند. خانه های موجود در یک روستا در نهایت بی نظمی از لحاظ قرارگیری در بافت کلی روستا دارای نظم خاصی هستند و در نهایت علت یا عوامل انسانی و طبیعی باعث پراکندگی آنها شده است . از این نوع روستاها می توان به ییلاق آق سو با دوازده پوری ، ییلاق آلاکش با چهارده پوری، و روستای زنبوره چول با تفاوت در نوع قرارگیری بناها از این گونه هستند . روستاهی زنبوره چول دارای چهارمحله است، در هر محله نزدیک به سه تا چهار خانوار منزل دارند و فاصله هر محله بین ۶۰ تا ۲۰۰ متر است و در نهایت روستای زنبوره چول را تشکیل می دهند. روستای تندبین که از نوع روستاهای دایمی بشمار می رود نیز دارای چنین حالتی است. خانه های روستای تندبین در یک قطعه زمینی نسبتاً هموار به صورت خانه باغ احداث شده اند.
روستای دران از نوع روستاهای پراکنده بشمار می رود با این تفاوت که دران در داخل دره ای بزرگ قرار دارد که از چهار طرف به کوههای همجوار محدود شده است و هر قطعه یا محله از زمین های داخل دره نیز در بین اهالی دارای عناوین خاص هستند و جمعاً در حدود چهارده محله مشخص است که بزرگترین آن محله « دران»(۱) و کوچکترین محله « کتاهل»(۲) است. در مجموع حدود ۳۰۰ خانوار در فصل تابستان جمعیت دارد. کل دران بین ۴ تا ۲۰ خانوار ساکن هستند. بادید یادآور شد که فاصله محله ها نیز از ۵۰ تا ۳۰ متر متغییر است.
۳- روستاهای توده ای یا مجتمع
منظور از روستاهای مجتمع یا توده ای روستاهایی می باشند که خانه های روستا بدون فاصله در کنار هم احداث شده اند. البته شکل روستا و ترکیب قرارگیری در کنار همدیگر گاهی به صورت دایره ، خوشه ای ، اشکال توده ای مانند و …. است . در این نوع روستاها خانه های اصلی و ثابت یعنی خانوارهایی که به طور دائم در روستا ساکن هستند ، گرداگرد مساجد یا امامزاده جمع می شوند . از روستاهای توده ای می توان به روستای آق اولر اشاره کرد که دو موضوع اصلی یعنی بازار قدیمی(۳) و مسجد آق اولر باعث گردیده این روستا به صورت توده ای شکل گیرد.
روستای مریان نیز به دلیل وجود چشمه ای با آب گوارا و مسجد جامع به صورت مجتمع است. البته قطعه زمین مرغوب محوطه روستا نیز در این مورد موثر بوده است . روستای کره پیشت نیز به علت وجود چند قطعه چشمه و صفه ای بلند که به زمین های اطراف احاطه دارد، در شکل گیری این روستا موثر بوده اند .
روستای گل جعفر نیز به صورت مجتمع شکل گرفته این نقاط علاوه بر وجود مراتع خوب از لحاظ احاطه داشتن به دیگر نقاط از موقعیت خاصی برخوردار است . همچنین از عوامل تاثیرگذار در شکل گیری روستا می توان به ارتباط خویشاوندی ساکنان اشاره کرد. مجموعه پوری کومه یا خانه های یک پشی ئیر در کنار خانه ریش سفید برپا می شود. و خانه ها به نوعی در ارتباط نزدیک با خانه ریش سفید هستند.
روستای شیله وشت نیز به دلیل وجود بقعه باباجلی(۱) به صورت توده ای شکل گرفته همچنین روستای طول گیلان نیز بدلیل وجود زمین های مرغوب اطراف روستا و چشمه ای پرآب به شکل مجتمع است.
۴- روستاهای تپه ای
با وجود زمین های فراوان و مراتع مرغوب در این منطقه ساکنان تمایلی به احداث خانه بر روی تپه ها یا نقاط صعب العبور ندارند. تنها روستایی که در بالای تپه ای مشرف به کل منطقه قرار گرفته روستای دیزگاه می باشد. این روستا بدلیل محل خاص از موقعیت ممتازی نسبت به دیگر روستاها برخوردار است. ارتفاع خانه های بالادست و پایین دست نزدیک به پانزده تا بیست متر است .
۵- روستاهای هرمی
پراکندگی خانه های یک روستا به صورت هرم از دیگر اشکال روستاها به شمار می رود. تنها روستایی که به این شکل مشاهده شده روستای « داش دیبی» است . این روستا زمین هایی دارد که در انتهای دره ای عظیم قرار گرفته اند . خانه ها نیز در انتهای دره ساخته شده و شکل آنها حالت هرم به خود گرفته است.
انواع مساکن
در حوزه مورد مطالعه مساکن متنوع و گوناگونی از لحاظ ساختار ، مواد و مصالح ، شکل و فضاهای داخلی به چشم می خورد. آنچه مسلم است هر چه به سوی نقاط پست و سواحل پیش می رویم ، بیش از همه ساختمانهایی با سقف شیروانی و دیوارهایی از چوب و تخته خودنمایی می کنند . علاوه بر آن در برخی نقاط ما بین ییلاق و قشلاق خانه هایی با دیواره های تیر و تخته وجود دارد که روی آنها را بوسیله کاهگل اندود نموده اند. در روستاهایی همانند شیله وشت که بین این دو ناحیه قرار دارند، ساختمانها چند گونه اند. و هم می توان ساختمان زمستانی ، صفا و پوری(۲) یافت نمود. در ارتفاعات قبل از رسیدن به سرحد همانند مریان ، آق اولر، تندبین ، گاودول ، دیزگاه و داش دیبی خانه ها دارای دیوارهایی از خشت ، سنگ چین و قلوه سنگ هستند. گاهی دیوارها از الوار یا چوب و تخته هستند که دور تا دور دیوارها را با کاهگل اندود نموده اند.
در برخی از نقاط این حوزه علاوه بر خانه های پوری که مخصوص تابستان است چندین نوع خانه دیگر نیز به چشم می خورد. همچنین خانه هایی وجود دارد که با مواد و مصالح امروزین ساخته شده یا در حال احداث هستند. تعداد این خانه ها هم اکنون در حال افزایش است . با این حال در یک تقسیم بندی کلی می توان بناهای موجود در کوهپایه تالش مرکزی را به شش گروه دسته بندی کرد. در این تقسیم بندی سعی بر آن بوده براساس سابقه تاریخی به وجود آمدن بناها و مساکن به تعریف و توصیف هر یک از آنها پرداخته شود.
۱- خانه های نوع اول
خانه هایی که عموماً با شاخ و برگ درختان درست می شوند و حالت کلبه مانند دارند. دیوارهای این نوع خانه ها از شاخه های نرم درختان جنگلی و سقف آن ، عموماً حالت گهواره ای یا مدور است. پوشش سقف ها نیز به وسیله شاخ و برگ ، نایلون و چادر یافته شده از موی بز پوشیده شده اند. در حالت کلی این نوع خانه ها به پوری(۱) معروفند پوری از لحاظ تعداد بیشتر در ارتفاعات و نقاط ییلاقی به چشم می خورد ، برپا کردن پوری نیازمند مهارت و تبحر خاص است . هنگام ساخت پوری هرگاه یکی از پایه های پوری را اشتباه نصب نمایند، تمامی چهارچوب پوری به هم می ریزد و برپایی مجدد آن نیازمند وقت زیادی است . علاوه بر آن چون پوری براساس نیازمندی ساکنان تعبیه و طراحی شده است ، تمام فضاهای آن نیازمندیهای اعضای خانواده را فراهم کرده و هر یک از فضاهای موجود به منظور خاصی بکار می رود. پوری هم در فصل سرد سال و هم در ایام خنک سال می تواند مامن خوبی برای دامداران و ییلاق نشینان باشد. پوری دارای انواع گوناگون با کارکردهای متفاوت است از جمله معروفترین آنها می توان به : کومه ، آوولا ، ورل ، گوچ ، آلاچیق و قزیل اشاره کرد.
منبع:پایگاه مرجع و تخصصی تالش شناسی – نگاه عبدلی