ضرب المثل های روستا :
۱- سگ سفید در بازار پنبه فروش ضرر دارِه ، یعنی رقابت درکاسبی را می گویند.
۲- خر اگر شاخ دَر ناواره همیشه خو را جوان دَانه، کسی که پیر است و خودش را به جوانی می زند.
۳- تی دُم خروسَ بیدینم یا تی قسم حضرت عباسَ، به آدم های دروغگو و لاف زن گفته می شود.
۴- چوم به آقوز بَبده خو تیره دباخته، به آدم های طماع و حریص می گویند.
۵- آدم پاتیل بازی اسو، به آدم های زرنگ می گویند.
۶- سری که مو ناره شانو لازم ناره، انجام دادن کار بی جهت که معادل “سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند” است.
۷- تالشی سگ مانه، به اشخاص شرور می گویند.
۸- آب نیده خو تُومان فُوره، به آدم ترسو می گویند.
۹- چو چیلا مانه، به آدم هایی که مدعی هوش و ذکاوتند می گویند.
۱۰- حَجم بند، به آدم شایعه ساز می گویند.
۱۱- ته سَر درد کُنه بَزن به دیوار، به آدم شاکی می گویند.
۱۲- سگَ اگر به زور شکار بَبَرن واگرده خو صاحب پایَ گاز گیره، کسی را بی میل و علاقه خودش به کاری گماردن.
۱۳- فلانی تی مویَ از کَره ویگیره، درباره گرفتن حق می گویند.
۱۴- شب سیاه گاو سیاه، یعنی کسی از موضوع سر در نمی آورد.
اعتقادات محلی و سنتی روستاهای آبکنار
۱_اگر شب سگ عو عو کند و شغالها جواب بدهند معتقدند که، فردا هوا آفتابی است و بر عکس، اگر شغالهها جواب ندهند معتقدند که هوای فردا خراب است.
۲_اگر حیواناتی مانند گنجشک و کلاغ و مرغان آسمان خودشان را به آب بزنند یا گربه پنجه بر درخت بکشد معتقدند که هوا خراب خواهد شد.
۳_ اگر مرغ خانگی بخواند معتقدند که برای صاحب خانه شومی و بد شگونی دارد و باید سر حیوان را برید و با مغزگردو خورشت درست کرد.
۴_ پشت پای کسی اگر به پای دیگرش بخورد معتقدند که بین آنها اختلاف و درگیری پیش خواهد آمد.
۵_ بارانی که زود بند می آید و بلافاصله بعد از آن آفتاب می شود معتقدند که عروسی بچه شغال است.
۶_ زمانی که کفش را از پا در می آوردند اگر کفش واژگون شود معتقدند که کسی پشت سرش بد گوئی می کند.
۷_ اگر زاغ در هنگام روز بر سر درخت خانه یا روی بام خانه آواز بخواند معتقدند که مسافری و یا مهمانی در راه صاحب خانه است. زاغ را پرنده خوش خبر و جغد را پرنده بد فال و شوم می دانند.
۸ _ اگر در خواب سگ ببینند معتقدند که دشمن بی شرمی به او حمله خواهد کرد.
۹_ اگر مار را در خواب ببینند معتقدند که پولی گیرشان خواهد آمد.
۱۰_ اگر کف دست کسی بخارد معتقدند که پول بدست می آورد و اگر دست چپ باشد می گویند کتک خواهد خورد.
۱۱_ اگردر خواب ببیند کسی مرده است معتقدند که آن شخص عمر طولانی می کند.
۱۲_ اگر در خواب ببیند که موی سرش ریخته معتقدند که مرگش نزدیک است.
۱۳_ اگر در خواب ببیند که دندانش افتاده است معتقدند که یکی از عزیزانش خواهد مرد.
۱۴_ اگر در خواب ببیند که دیوار شمالی خانه اش افتاده است معتقدند که سرپرست خانه خواهد مرد.
۱۵_اگر در خواب ببیند که دیوارهای دیگر خانه افتاده است افراد ساکن خانه اش خواهند مرد.
۱۶ _ اگر در خواب ببیند که مرده نان به او داده است معتقدند که رزق و روزی نصیب او خواهد شد.
۱۷ _ اگر در خواب ببیند که او از مرده غذا مطالبه می کند معتقدند که باید برای مرده خیرات داد.
۱۸ _ اگر کته برنج در کف دست کسی چسبیده باشد معتقدند که همسرش او را بی حد دوست دارد.
سال نو و دید و بازدید عید
در سال نو و روزهای اول سال بچه ها دسته به دسته به صورت چند نفری به خانه های مردم محل می روند و نوروزی خوانی می کنند و فرا رسیدن عید نوروز را به صاحب خانه بشارت می دهند و از او به عنوان عیدی، پول، تخم مرغ، برنج و … هدیه می گیرند.
چهارشنبه سوری
در شب چهارشنبه سوری که آخرین چهارشنبه سال می باشد حتماً در خانه سبزی خورشت (تره) درست می شود و برنج سرخ می کنند. بچه ها باید لباس نو بپوشند و دستهایشان را حنا ببندند و حنا بسته بخوابند. زیرا آبکناری ها معتقدند که در شب چهارشنبه، چهارشنبه خاتون که مامور سرنوشت بچه ها می باشد به همه خانه ها سـر می زند و اگر بچه ها لباس نو پوشیده باشند به ایشان تبریک می گوید و همه ساله لباس نو نصیب شان خواهد شد. درغیر این صورت چهارشنبه خاتون فال بد برایشـان می نویسد. همچنین معتقدند که اگر کسی حاجتی دارد باید نیمه شب بر سر یک چاه قدیمی برود و سرش را درون چاه نگه دارد و با صدای بلند فریاد بزند که حاجت را بده و ۳ الی ۷ مرتبه چهارشنبه خاتون را صدا بزند. دختران دم بخت هم از چهارشنبه خاتون می خواهند که شوهر خوبی نصیبشان شود و در زندگی خوشبخت گردند.
چهارشنبه خاتون کیست؟
مردم آبکنار معقدند که چهارشنبه خاتون یکی از زنان روحانی است که از طرف خداوند مامور است در شب چهارشنبه سوری سرنوشت مردم را رقم بزند.
مراسم عزاداری ماه محرم
هر سال در ماه محرم به مدت ۱۰ شبانه روز روزه خوانی، مرثیه خوانی، سینه زنی و تعزیه خوانی می کنند. مراسم روزها در مسجد جامع سجادیه و شب ها در مسجد مولا علی در میرمحله برپا می شود و دسته های سـینه زن از میرمحله به سمت مسجد محله حرکت می کنند.
رسم است که زنان دختران عقب صفوف سینه زنان حرکت نمایند در روز و شب تاسوعا و عاشورای حسینی در سه محل سینه زنی عظیمی تشکیل می شود و در روز عاشورا قمه زنی راه می اندازند. در شب دهم محرم از مسجد جامع ذوالجناح تشکیل می دهند و تا میر محله می آیند و با تعزیه خوانی وضعیت اسرای کربلا نشان می دهند و مرثیه خوانان با صدای حزن انگیز می خوانند: ((ای صبح تیره روز، از چه می کنی طلوع در دشت کربلا)) سپس به صورت دسته جمعی به سوی میرمحله که محله سادات می باشد می آیند و صبحانه نزد مردم میرمحله می مانند و تا ساعت ۱۱ هم در خانه سادات مرثیه خوانی و روضه خانی برپاست و این یادبود و سنت اقوام سادات است که برای جد خودشان عزادار بوده و صاحب عزا می باشند.
روز شهادت سیدالشهداء مردم میرمحله آش نذری درست می نمایند. آبکناری ها در امور مذهبی و انجام فرایض دینی مردمانی روشنگر و مقید و پایبند می باشند.
عید قربان
در عید قربان آبکناری هایی که استطاعت مالی دارند گوسفند قربانی می کنند و برای مرده های خود نان و خرما خیرات می نمایند. شب های جمعه برای خواندن فاتحه به گورستان عمومی خودشان در مسجد جامع می روند و روی قبر آقا سید خرم کیا و بقعه شمع روشن می کنند و حاجت می طلبند و در ماه رمضان برای مردگانشـان قرآن ختم می کنند.
عروس گله
در نزدیکی های عید نوروز دسته های با تشکیلات خنده آور به نام ” عروس گله” به خانه مردم می روند و دسته عروس گله را راه می اندازند و متشکل از افرادی است که شامل یک نفر نوازنده نی و یک نفر نوازنده تنبک و یک نفر به نام غول و یک نفر به نام کوسه و یک نفر که خودش را مانند زنان درست می کند و ” نازخانمه ” نام دارد. ناز خانمه خود را مانند زنان آرایش کرده و لباس های زنانه می پوشد و دور لباس خود سکه هائی را که سوراخ کرده آویزان می کند و در ابتدا که نوازنده نی آهنگی می نوازد نازخانومه می رقصد و سپس در میان جمعیت گم می شود. بعد کوسه که مرد است با لباس های پاره پاره و مندرس با کلاه شاپو و کراوات که کراوات کوسه از بوته برنج به نام “فرس” می باشد، وارد می شود. کوسه با حالت موقرانه و با قیافه مضحک خود با ناز خانمه حرف های عاشقانه می زند، ناگهان غول که یک آدم خشن سیه چرده است و لباس هایش که از کاه برنج ساخته شده مملو از اشیاء صدا دار است و چوب بزرگی در دست دارد با هیات و هیبتی ترسناک وارد میدان می شود و به زبان ترکی و گیلکی ادعا می نماید که نازخانمه مال من است ولی کوسه با غرور می گوید نازخانمه مال منه.
غول و کوسه زمان زیادی باهم بحث و مشاجره می نمایند که غول ترکی صحبت کرده و کوسه هم دست و پا شکسته فارسی حرف می زند. سرانجام بین آنها دعوا می شود و غول کوسه را می کشد و نازخانمه را به دوش می کشد و رقص کنان و آواز خوانان دور میدان می گردد و پایکوبی می کند و می خواند: ” نازخانمه باوردما، گل خانمه باوردما” سپس صاحب خانه به عنوان هدیه پولی به آنها می دهد. این یک بازی بسیار قدیمی است که جنبه سیاسی هم دارد. می گویند نازخانمه کشور ایران است، کوسه دولت انگلیس است که می خواهد ایران را همیشه در چنگال استعمار خود نگه دارد و غول هم دولت شوروی است، که این دو همیشه برای ایران گرگ هائی در لباس گوسفند بوده اند.
شب نشینی ها
در قدیم رسم بر این بود که بعد از شام عده ای به خانه یکی از معتمدین محل و روستا می رفتند و آن پیرمرد از تاریخ و یا سرگذشت پهلوانان محل و یا از وضعیت مملکت و امور سیاسی و حکومت برای ایشان صحبت می کرد و در صورت داشتن سواد برای ایشان کتاب مختار نامه و اسکندرنامه و امیرارسلان و روضه سیدالشهداء را می خواند و در مورد مقوله های مختلف صحبت می کردند. حتی در رفع گرفتاری ها هم در این شب نشینی ها به حل مشکلات یکدیگر پرداخته و چه بسیار صحبت های ازدواج که در این شب نشینی ها صورت می گرفت.
بازی های محلی آبکنار
کولنگ بازی : عده ای از بچه ها که چوب های نازکی دراختیار دارند و با داس نوکش را تیز کرده اند چاله ای نرم درست می کنند، ابتدا یکی به نام استادکولنگی با زور در زمین فرو می کند، اگر نفر بعدی با کولنگی خودش آن چوب را بزند و آن چوب بر زمین بیافتد برنده خواهد شد در غیر این صورت بازی ادامه می یابد.
چاله بازی: دراین بازی یک چاله حفر می گردد که یک نفر درون آن قرار گرفته و بقیه درکنار چاله او را مورد حمله قرار می دهند. اگر یکی از افراد گرفته شود و داخل چاله بیافتد باید جای خود را با شخصی که درون چاله است تعویض نموده و به همین ترتیب بازی ادامه می یابد.
قاب بازی : یک استخوان گوسفند و یا یک کبریت را مهره قرار می دهند، بعداً قاب می اندازند و هر کس ۷ مرتبه یک سرقاب را آورده باشد، شاه شده و هر کس ۵ بار سر دیگر بیاورد وزیر می شود. دیگری سرباز است و دزد به نام هر کسی که آمد شاه دستور به مجازات می دهد و وزیر و سرباز موظف به اجرای آن است.
خیل بازی : پاپا پولیکا، اتیک ماتیک، لینگا لینگا، کتک بازی، عروسکه باز، ملارمه بازی، لیسکی بازی و اتیل بازی، همگی بازی های محلی آبکنار می باشد که با اشعاری همراه هستند.
مراسم نامزدی و عروسی در قدیم
این مراسم اینگونه آغاز می شد که ابتدا عده ای از زنان و خانوم های مسن تر برای خواستگاری به خانه پدر عروس می رفتند و موضوع را با مادر و خانواده عروس درمیان می گذاشتند که این کار را آمدن قاصدی می گفتند پس از رضایت خانواده عروس مراسم انعقاد صداقیه انجام می گرفته است. بعد از تنظیم صورت نامه صداقیه، رفت و آمد دو خانواده شروع می شد. هر ماه از خانه داماد وسایلی خریداری می شد که “زوبلکوبار” نامیده می شده است. پس از مدتی شیرینی خوران شروع می شد، یعنی از طرف خانواده داماد ۱۵ کیلو شرینی، ۵ کیلو شکر و ۵ کیلو قند خریداری می شد. با پخت چای و شیرینی، جشن کوچکی راه می انداختند. پس از انجام مراسم و سنتها، عقد و ازدواج صورت می گرفت و پای داماد به خانه پدر عروس باز شده و رفت و آمد آزاد بود. بعد از مدتی جشن عروسی برگزار شده و عروس از خانواده اش خداحافظی کرده به خانه داماد می رفت.
تاریخچه کامل روستای آبکنار بندرانزلی در صفحات [ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ]
منبع:آبکنار دات نت