اردیبهشت بود و نزدیک امتحانات و من کنار مصطفی که مشغول ماهیگیری بود کنار ساحل به این طرف و آن طرف می رفتم.دختری نزدیک شد . مسافر زود رس بود شاید ، پرسید ماهی می گیرید . گفتم دوستم در حال ماهیگیریست و من هم دارم قدم می زنم . شروع کرد به حرف […]

  شرشر عرق می ریختم بدون آنکه در حال انجام کار سختی باشم . هوا به طرز وحشتناکی گرم و شرجی بود، ذل تابستان و وسط گرمای روز و زمانی که پدر و مادر در حال استراحت و خواب بعداظهر بودند به دنبال جیر جیرک ها زیر درختان به و ازگیل ژاپنی و انجیر با […]

  اول فروردین ۱۳۳۲ خورشیدی در روستای آبکنار / بندر انزلی به دنیا آمده ام . نشو و نمایم در مسجد محله صورت گرفته ا ست . این محله را از آن جهت که میعادگاه کودکان عزازیل است . شیطان بازار هم می نامند . پدرم ” جهان بخش شکوری ” اهل ماسوله بود . […]

این گالری شامل عکسهایی از روستاهای سنگاچین و آبکنار میباشد که توسط خانم سنگاچینی تهیه و برایمان ارسال گردیده روستای سنگاچین روستای سنگاچین روستای سنگاچین روستای آبکنار روستای آبکنار روستای آبکنار ارسالی : خانم سنگاچینی از روستای سنگاچین بندرانزلی

  عکس یادگاری عکس دانش آموزان کلاس سوم دبیرستان خاقانی کپورچال در سال ۱۳۴۱ میباشد. در ردیف پایین شخص نشسته در وسط رییس دبیرستان است که حدود هشت سال بعد از زمان عکس در اثرتصادف به رحمت ایزدی پیوست و حق به گردن ما داشت خدایش بیامرزد. یک نفر ازدبیران سیاخاله سری دو نفر رود […]

    قبل از اینکه مصالح ساختمانی مثل آجر،بلوک،شن و ماسه و سیمان واز این دست مصالح امروزی ساخت و ساز ساختمان در دسترس باشد،روستائییان نواحی جنگل نشین شمال کشور (املش،اشکورات رودسر و تالش و ماسال) از شاخه نرم وقابل انعطاف برخی از درختان مثل شرم،تی و …منازل مسکونی و مخصوصاً طویله حیوانات را درست […]

      انسانها از قدیم الایام جهت ارتباط با یکدیگر و اعلام وجود خوداز روشهای مختلفی استفاده کرده اند.در کنار وسایل ارتباطی امروزی از قبیل موبایل،تلفن،اینترنت و …جنگل نشینان(گالشها)گیلانی در مناطق جنگلی مخصوصاً شهرستانهای املش و رودسر و تالش و آستارا و ماسال جهت پیدا کردن یکدیگر در جنگل ازنوعی لحن آوازی به نام […]

  وقتی سیکل اول دبیرستان را درکپورچال تمام کردم، باید برای ادامه تحصیل به تهران یا رشت یا بندر انزلی ویا به رضوانشهر ( که آنوقت رضوانده میگفتند ) می رفتم چون در کپورجال سیکل دوم نداشتیم. هرکدام از دوستان و همکلاسی ها به تناسب وضع خانوادگی ویا وضع مالی خود برای ادامه تحصیل به […]

  در زمانی نه چندان دور که نه تلوزیونی بود و نه رادیویی و نه پلی استیشن و از اینجور چیزای جادویی که بچه ها رو سرگرم خودش بکنه تا مادر و پدرا بتونن به کارشون برسن ،درروستاهای گیلان مادران زحمتکش بچه هاشونو موقع کارکردن یا با چادر شب(چاشو) به پشتشون می بستند و یا […]

  به یاد همه آنهایی که روزی در کنارمان بودند.یادشان گرامی  روی ایوان خانه پدری با پاهای آویزون نشسته بودم و دو کف دستم تکیه گاهم بود و پاهایم جلو عقب می شدند و صدای شغالها به گوش می رسید که می گفتند فردا آفتاب خواهد بود .هواشناسیشان بهتر از کارشناسان هواشناسیمان بود که می […]