ﯾﺎﺩﺕ ﻫﺴﺖ ﻣﺎﺩﺭ؟؟؟
ﺍﺳﻢ ﻗﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ
ﻗﻄﺎﺭ،ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ، کشتی . ..
ﺗﺎ ﯾﮏ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﻮﺭﻡ
ﺷﺪﯼ ﺧﻠﺒﺎﻥ، ﻣﻠﻮﺍﻥ،
ﻟﻮکوموتیوﺭﺍﻥ . …
ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﺑﺨﻮﺭ ﺗﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﯽ،
ﺁﻗﺎ ﺷﯿﺮه ﺑﺸﯽ،ﺧﺎﻧﻢ ﻃﻼ ﺑﺸﯽ … .
حالا من بزرگ شده ام تو بزرگتر
حالا من قوی شده ام و تو ضعیف
کاش من هیچوقت بزرگ نمیشدم تا
تو همانطور جوان بمانی کاش هیچوقت
قوی نمیشدم که الان ضعف را در صورت
زیبایت نبینم دست هایت را نوازش میکنم تا
تمام خاطرات خوب زندگی ام را بیاد بیاورم
تمام وجودم از آن توست مادرم. .
منوی اصلی
نویسندگان
- مدیر سایت (1788)
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME
بازدید:3,410بار , ارسال شده در : 18ام شهریور, 1394; ساعت : 6:00 ق.ظ
تعداد نظرات : ۱
دسته : گالری عمومی، مطالب جالب و خواندنی
مطالب مرتبط
عکس فوق گواهی از تمام سختیهای مادرانی میده که فقط برای بزرگ کردن ما کشیدن اما ما بدرستی قدردانی نمیکنیم . مادر من به تنهایی شش بچه بزرگ کرد و مارو تر و خشک کرد اما الان بعضا نگهداری از یک مادر برای ما شش نفر سخته !!! البته من همیشه خاک پاش بودم و هر وقت موقعیت زیارت ایشونو داشته باشم دست و پاهاشو میبوسم . لازم به ذکه که بنده ۱۳ ساله که جنوب زندگی میکنم . سپاسگزارم ازینکه این مهم رو یادآور شدید