براساس سند چشم انداز توسعه (ایران ۱۴۰۴)که به توصیه مقام معظم رهبری توسط مسئولین ذیربط طراحی و به تصویب معظم له ،مجتمع تشخیص مصلحت نظام ، قوه مقننه و سایر مقامات ذیربط رسیده و از اسناد استراتژیک و راهبردی نظام محسوب و در آن به وضوع اوضاع اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی ایران در افق ۱۴۰۴و جایگاه کشور در منطقه و جهان در آن ترسیم و تبیین شده است . مبنا و معیار روشنی است برای تشخیص وضعیت کنونی و افقهای مورد نظر سند چشم انداز. بر اساس این اسناد و شاخصهای تعریف شده میتوان میزان موفقیت و پیشرفت را در سطوح مختلف محلی و ملی ارزیابی کرده و تحقق و یا عدم تحقق اهداف پیش بینی شده را تعیین نمود.
نگارنده در این سطور سعی بر قضاوت در خصوص تحقق و عدم تحقق اهداف پیش بینی شده سند چشم انداز در سطح ملی را ندارد بلکه غرض نگارنده بررسی وضع اجتماعی و اقتصادی استان خودمان گیلان و احتمال تحقق اهداف سند در استان را دارد. نویسنده با توجه به مقتضیات شغلی خود به اقصی نقاط کشور حتی شهرهای کوچکی که شاید خوانندگان عزیز کمتر اسم آنها را شنیده باشند مانند: خوسف، سرایان، فردوس، سربیشه، نهبندان و… در خراسان جنوبی، زهک، دوست محمد، زابلی، بمپور، بزمان، خاش، سراوان، سیب سوران وایرانشهر….در سیستان بلوچستان ، سرابله، آبدانان، مهران، شیروان چرداول وچوار…در ایلام. مینودشت، کلاله، خان ببین، گنبد، آزاد شهروبندرگز…در گلستان ومیامی،دامغان،گرمسار،بسطام و بیارجمند در استان سمنان وسی سخت،پاتاوه، دیشموک، گچساران، ممبی و…در کهکیلویه بویر احمد وایذه، باغملک،سوسنگرد، شوشتر، دزفول، ملاثانی وگتوند واندیمشک…در استان خوزستان و تقریبا”تمامی استانهای کشورمان را بیش از یک بارسفر کرده ام، به جرات میتوانم بگویم که استان گیلان با همه تواناییهای بالقوه و قابل دسترس خود در بسیاری جهات عقب مانده تر از دیگر مناطق یادشده کشور است. شاید برای خوانندگان عزیز قابل تصور نباشد که وضعیت ظاهری استان ما از شهرهای جنوب استان فارس مانند لار، اشکنان، لامرد، مهر که از لحاظ امکانات طبیعی بالقوه هیچ تناسبی با گیلان ندارند عقب افتاده تر و از امکانات کمتری بهره مند است . از لحاظ زیر ساختها ، راه ، صنایع مادرتخصصی، امکانات آموزشی و ورزشی گرفته تا هر محوری را که تصورش بکنید گیلان به نسبت سایر نقاط کشورمحروم تر است . گیلانی که تا سی سال پیش در حالیکه خیلی از نقاط کشور از داشتن یک راه ارتباطی معمولی محروم بودند. قطب گردشگری و جلب توریست بود. گیلانی که از لحاظ درصد باسوادی سرآمد مناطق و استانهای کشور بوده. گیلانی که نیروهای متخصص و توانمند آن در سطوح مختلف مدیریتی کشور و حتی خارج از کشور موثر و راهکشا بوده و شهره خاص و عام هستند. گیلانی که منابع خدادی مانند دریا و زمینهای حاصل خیز دارد چرا باید امروز نسبت به سایر مناطق کشور عقب افتاده و محروم باشد.؟ چرا باید شهرستانهای مانند سیاهکل، تالش، دیلمان وحتی رودبار و طارم … در فهرست مناطق محروم کشورقرار بگیرند؟ این چیزی غیر از کم کاری و ناتوانی مدیران اجرایی استان است؟ مدیرانی که غالبا” از نیروهای غیر بومی دیگر استانها(علیرغم وجود نیروهای توانمند وبا دانش بومی) و بر اساس روابط حزبی و گروهی به کار گرفته شده اند . و حاصل عدم توجه به معیارها و ضوابط شایسته سالاریمنجر به عقب افتادن استان از قطر توسعه و سازندگی کشور شده است.
با این اوصاف تصور اینکه گیلان در افق ۱۴۰۴همگام با سایر نقاط کشور حایز مشخصات و معیاریک منطقه توسعه یافته منطبق با آنچه در سند چشم انداز تعریف شده گردد خوش خیالی نیست؟ به امید روزی که مسئولین محلی همپای مسئولین ملی بر تلاش خود افزوده و گیلانی در خور گیلانیها بسازند.
.
ارسالی: نادر وطنخواه تربه بر
با سلام خدمت دوست عزیزم
بنده هم در نیمه دوم دهه ۶۰ به خاطر شغل آن زمانم به اغلب نقاط ایران سفر می کردم که با توجه به مقایسه از نظر منابع و فرهنگی که از خیلی از آنها جلوتر بودیم متاسفانه در حال حاضر وقتی به بعضی از آن مناطق گذرم می افتد می بینم وضعیت بهتری نسبت به استان ما پیدا کرده اند.متاسفانه ساکن استان نیستم و نمی دانم دقیقا مشکل کار از کجاست اما امیدوارم هر چه زودتر وضعیت بهبود پیدا کند.