حبیبب سبحانی
در مقوله ی آداب، سنن و فرهنگ مذهبی مباحث متعددی در زمینه ایران شناسی جلب توجه می کند از جمله آنها می توان احترام و تقدس برخی از درختان را نام برد. که کم و بیش در برخی از مناطق کشورمان وجود دارد. وجود درختان قابل احترام در جوار قبور و زیارت گاهها و یا خود به تنهایی مورد احترام باشند بسیار زیاد است. امروزه بارزترین شکل اعتقادها و باورهای مردم به اینگونه درختان، درمان بخشی آن است. چه بسا مردان و زنانی که انواع و اقسام نخها را به شاخه یا تنه این درختان می بندند ونذر می کنند تا بیماری آنان مداوا گردد. یا آرزوها و خواستهایشان برآورده شود. گاهی به تنه اینگونه درختان میخ هایی می زنند تا درد دندان آنان کاهش یابد. برخی از عشایر غرب کشور برای برخی از درختان احترام خاصی قائل هستند. بطوریکه از چوب آن درختان مهره های ساخته و بر گردن دام خود می بندند و باورشان بر این است که احشام را حفظ و تعدادشان را زیاد خواهد نمود. در برخی از استانها از جمله استان گیلان تا چند دهه قبل نود درصد از وسایل زندگی با چوب درختان ارتباط مستقیم داشت. ساخت خانه ، پل ، انبار ، محل پرورش ابریشم ، قاشق های چوبی همه از چوب درختان ساخته می شد. وابستگی شدید مردم به درختان موجب پیدایش برخی باور داشتها در مورد درختان گردید و به برخی از درختان مورد احترام عناوینی چون مزار ، شخص ، …اطلاق گردید و حتی محلی برای دخیل بستن و زیارت شد. چنین جایگاهی که درختان در اعتقاد مردم دارند. سبب شکل گیری و پابرجایی آداب و مراسم مذهبی شده است به قدری که اغلب سیاحان و محققین بیگانه نیز از آن یاد کرده اند. از جمله رابینو می نویسید: «درختهای زیادی از طرف مردم مورد احترام هستند که به آنها پیر و بزرگوار می گویند»۱ مارسل بازن نیز می نویسد: « تقدس پدیده های طبیعی از جمله درخت بسیار زیاد می باشد. رهگذران یا افرادی که در مجاورت آن هستند به آن تکه های پارچه آویزان کرده و در اطرافشان چراغ روشن می کنند.»
منشأ باورها
سوالی که می تواند مطرح باشد این است که منشأ این باورها کجاست؟ به چه جهت برخی از درختان از احترام خاصی برخور دارند. بدون شک چنین باورهایی در یک مقطع از زمان پدید نیامده اند. بلکه ریشه در گذشته دارد و شناخت گذشته می تواند از قدمت و علل نشو و نما آن پرده بردارد. نقشی که گیاهان و درختان در حدود ۱۵۰۰۰ سال قبل از میلاد برای انسان داشته قابل تأمل می باشد. در این دوره عامل اصلی ارتباط و توجه انسان گیاهان و درختان نیازهای معیشتی و زیستی بود. انسان در این عهد سوراخهایی را که حفر می کرد، به وسیله شاخه های درختان آن را می پوشاند و از ریشه های خوردنی نباتات برای تغذیه استفاده می نمود.۳
در هزاره پنجم قبل از میلاد گروه های انسانی که در جلگه های جنگلی و پر درخت بسر می بردند. نخستین وسایل لازم را برای استفاده از چوب اختراع کردند.۴ برخی گروه ها که اقتصاد آنان مبتنی بر استفاده از میوه درختان بود و با میوه درختان روزگار می گذراندند. در کلبه هایی از چوب و تنه درخت، و شاخه های درخت ها بسر می بردند.۵
در این دوره به جای ظروف، سبدهایی را که از شاخ و برگ درختان بافته بود، روی آنها را گل اندود می کرد و بکار می برد.۵ با گذشت زمان روابط پیچیده و زیادی بین انسان و عناصر طبیعی پیرامون او ایجاد شد.۶ انسان ها در این عصر در محیط اطراف خود تغییراتی دادند اما از تأثیر عوامل طبیعی بدور نماندند. بویژه عناصر طبیعی مثل آب، گیاه، خورشید که دیر زمانی دوام داشتند.۷ در چگونگی بینش و باورهای انسان مؤثر واقع شدند. از این رو نوعی برداشت و باور برای انسان حاصل شد. اما تأثیر عناصر طبیعی به معنی تأثیر همه جانبه و بی چون و چرای محیط بر انسان نیست بلکه محیط در دوره خاصی از حیات بشری تأثیر تعیین کننده و غالب بر انسان داشت در دوره های بعد انسان توانست محیط را دگرگون نماید، جنگل ها را برچیند، مسیر رودها را تغییر دهد و جنگل و دریاچه و باران مصنوعی به وجود آورد.۸ شاید بتوان ارتباط انسان و محیط اطراف او را به سه دوره تقسیم نمود تا بحث را از هرگونه جانبداری پیراست.
دوره اول: که غلبه محیط و طبیعت بر انسان بیشتر و تعیین کننده بود.
دوره دوم: در این دوره انسان محیط را شناخت. تعادلی در تأثیر گذاری و تأثیر پذیری محیط و انسان بوجود درآمد.
دوره سوم: انسان توانست بر طبیعت و محیط غلبه نماید.
مسلماً در دوره اول که انسان تحت تأثیر عناصر گوناگون طبیعی بود. روابطی بوجود آمد که زندگی انسان بیش از هر چیز شرایط طبیعی و اقلیمی و عناصر طبیعی خود متأثر شد.
تقسیم مظاهر طبیعی به عناصر خیر و شر
در دوره های بعد و با گذشت زمان در اندیشه و باور انسان مظاهر طبیعی به دو بخش تقسیم شدند. برخی نیکو، خیر رسان و سود رسان. برخی دیگر شر، زیان رسان و اهریمنی.
انسان در این زمان به علت اینکه قادر به شناخت عناصر و مظاهر هستی نبود، به پرستش عناصر طبیعی روی آورد.۱۱ عناصر طبیعی سود رسان چون آب، باد، زمین، درخت و گیاهان و آتش و … در ردیف ایزدان سود رسان و یاری رسان قرار گرفتند و عناصری مثل سرما، زلزله، سیل، یخبندان و … که هرساله موجب از بین رفتن گیاهان، حیوانات و انسان ها می شد، در ردیف ایزدان و مظاهر شر و اهریمنی قرار گرفتند.
در دوران اعتقاد چند خدایی برخی از عناصر طبیعی به وسیله یک رشته از باورهای انسانی در اندیشه بشر جایگاه والا و مقدس یافت برای برخی از آنان نیایش های خاصی شکل گرفت و برخی نیز در انجام مراسم مذهبی بکار گرفته شد. درخت و گیاه از عناصر سودرسان، اگرچه به اندازه آتش در اندیشه مذهبی انسان مؤثر نبود اما خود به عنوان پدیده ای مقدس در انجام مراسم مذهبی نقشی با اهمیت ایفا نمود. همچنین با توجه به خواص طبی و دارویی برخی از گیاهان، نمادهای دیگری مثل شفابخشی، خیر و برکت، بی مرگی و جاودانگی نیز به آن افزوده شد. همه این موارد زمینه ساز حضور دائمی و مستمر در فرهنگ ایران باستان شد. تا جایی که بعد از ظهور زرتشت گیاهان و نباتات اطراف آتشگاه را تقدیس می کردند و جانوری را که قربانی می کرده اند با برسم که عبارت بود از چند شاخه از گیاهان و درختان مقدس که در برابر صورت می گرفتند و در مقابل آتش به عبادت می پرداختند.۱۴ علاوه بر این شاخه های چیده شده درختان بعنوان مظهر برکت خانواده نیز محسوب می شد که بصورت دسته های کوچکی هنگام نیایش و غذا خوردن بدست گرفته می شد.۱۵ در رأس این گیاهان از حیث تقدس گیاه هوم قرار داشت گرفتن شیره گیاه مقدس هوم در نزد آریاییهای ایرانی و هندی معمول بود. برای کسب برکت و خیر بشر حتی شربتی سکرآور از فشرده این گیاه مقدس می گرفتند و می نوشیدند.۱۶ نوشابه هوم به تصور آنان نیروی شفابخش، و با پدیده های آسمانی در ارتباط بود و در مراسم دینی روزانه هم تقدیس می گردید.۱۷ هوم در دنیای مینوی ایزد و در دنیای گیتی بشکل گیاه، دشمنان را دور و درمانبخش می بود. این گیاه سرور گیاهان به شمار می آید. فشرده این گیاه نوعی قربانی غیر خونین محسوب می شد. قربانی شدن هوم موجب شکست شر می گردید. هوم نمادی از هوم سپید بود که موجب جاودانگی و بیمرگی می شد و در بازسازی جهان به کار می آمد. هوم قربانی می شد تا انسانها زندگی بیابند. حضور ایزدی او بشکل گیاه در کوهها می روید. این گیاه را امروزه با افدرا یکی می دانند.
استفاده از گیاهان در مراسم مذهبی زرتشت
با ظهور زرتشت تحول عظیمی در بینش انسان بوجود آمد برخی مناسک قدیم آریاییها توسط او ناروا دانسته شد برای نخستین بار تفکر آفریننده یگانه و یگانه پرستی را مطرح نمود. آیین های مربوط به چند خدایی را نفی کرد. از جمله نوشیدن شیره گیاه هوم مقدس را منع نمود.۱۹ اما باورهای آریایی و سابقه نیایش آنها به اندازه ای بود که در شکلهای جدید همچنان باقی ماندند و با منطق تازه سازگار گردید. تقدیس شربت هوم دیگر بار رواج پیدا کرد.
در آیین زرتشتی برای هر یک از آفریده ها سرور و سرداری قرار داده شد. از جمله گیاه هوم سرور گیاهان گردید. علاوه بر این گیاهان دیگری نیز در مراسم و تشریفات مذهبی بکار گرفته شد. یا به تصور اینکه شفابخش و درمان کننده بوده اند از تقدس برخوردار گشتند. در ذیل نمونه هایی از این گیاهان آورده شده است.
برسم: شاخه های باریک و دسته شده درخت انار که موبد هنگام برگزاری آیینهای مذهبی بدست می گرفت.
آویشن : گیاهی که در بین زرتشتیان در مراسم آیینی بسیار بکار می رود.
اشتک : گیاهی است که از آن صمغی به نام اشترک می گیرند و در مراسم دینی بخور می دهند و چوب این گیاه را در مراسم آیینی می سوزانند.
ریشه کالا : ریشه گیاهی است که با پیه حیوان قربانی شده برای شخصی که در مرده است می کوبند و صبح چهارم از درگذشت او بر آتش می گذارند.
سدو : گیاهی که در مراسم دینی مصرف می شود.
ویسپوبیش : این درخت در باورهای اساطیر ما در همه داروها و رستنیها شمرده می شده و تخم همه گیاهان از این درخت بوده. علاوه بر آن این درخت دور کننده دردهاست و برای بازداشتن پیری و یاری رساندن به همه جهان آفریده شده است.
بلادر : درختی است که برای درمان به کار برده می شود. که در زبان یونانی به آن انقریا گفته می شود.
نقش گیاهان در اساطیر
در باب آفرینش انسان در اساطیر، انسان ابتدا حیات گیاهی داشت بعداً حیات انسانی پیدا کرده است. وقتی کیومرث (اولین انسان) درگذشت نطفه او چهل سال در زمین باقی ماند بعد بصورت گیاهی رویید که عاقبت بصورت زوج نخستین مشی و مشیانه همه انسانها از نسل آنها هستند درآمدند. سپس هر دو از گیاه پیکری به انسان پیکری تغییر یافتند و نژادهای گوناگون از آنان بوجود آمدند.۲۸
نیکی در حق گیاهان و ایزد نگهبان آن
مذهب زرتشت برای همه آفرینش، ایزد و نگهبانی قائل بودند که دائماً حافظ و نگهبان آن می باشند. یکی از امشاسپندان اهوارمزدا ، امرداد از آفرینش مادی، گیاه را برای خود انتخاب کرد. او همواره مواظب و نگهبان گیاهان است تا آسیب و صدمه ای به آنها نرسد. از این رو در اساطیر برای هر نوع نیکی در حق گیاهان پاداش به او داده شده است، بطوریکه از زبان زرتشت از هوم پرسیده شد، ای هوم کسی نخستین بار تو را بفشرد و چه پاداشی به او داده شد؟ : هوم گفت: مرا نخستین بار ویونگهان بفشرد، این پاداش به او رسید که از او پسری آمد چون جمشید دارنده رمه خوب. در تاریخ روایی جمشید چهارمین پادشاه پیشدادی به مدت صد سال در بیشه پنهان بود. ضحاک که تاج و تخت از او گرفته بود او را در بیشه دید. جمشید از خدا یاری خواست. در آنجا درختی بود که بخواست خدا دهن باز کرد و جمشید را در بر گرفت.
همانگونه که هر نوع نیکی در حق گیاهان پاداش در برداشت هر نوع بی احترامی و آسیبی که از طرف کسی به گیاهان می رسید گناه محسوب می گردید. چنانکه (اوروروستریه) گناهی است که نسبت به گیاهان از کسی سر می زد. یا آنکه شاخه درخت خرما اگر بعلت ضربه یا لطمه ای پایین کشیده شود و در خود فرو رود، صاحب درخت عاقبت شومی خواهد داشت.
اثرات فرهنگ مذهبی
تأثیر عمیق مذهب در هاله ای از تقدس نسبت به گیاهان و درختان در گذر تاریخ و دوره های بعد موجب شد تا ارزش درخت در ایران بصورتی درآید که اگر کسی درختی را می شکست مجبور بود بجرم گناه مبلغی بپردازد. یا چندین درخت بکارد، تا گناه او بخشیده شود.۳۵ به این دلیل در تاریخ ایران سلسله های مختلف توجه خاصی به این امر داشتند، از جمله پادشاهان هخامنشی در اطراف کاخهای خود باغهای بزرگ و پر درخت ایجاد می کردند که به آنها پردیس (فردوس) یا بهشت می گفتند.۳۶ داریوش پادشاه هخامنشی شخصاً به کاشت درختان علاقه مند بود. بطوریکه به حاکم گداتس نامه می نویسد و دستور می دهد که در آسیای صغیر و روسیه ، گیاهان و درختان شرقی را بکارند. شاه می نویسد: من نیت شما را در بهبود کشورم بوسیله انتقال و کاشت درختان تقدیر می کنم.۳۷ اریانوس مورخ یونانی در قرن دوم میلادی در رابطه با گور کوروش هخامنشی در پاسارگارد می نویسید: گور کورش در پاسارگارد در میان باغی است و اطراف آن بیشه ای از درختهاست.۳۸ در مُهر داریوش نیز درخت خرما بعنوان مظهر شهریاری در پشت سر شاه دیده می شود.۳۹ فرهنگ مذهبی در گذر زمان و تحول در دوره های مختلف با وجود تغییراتی جزئی که حاصل نفوذ و تبادل فرهنگها می باشد، از شکل دیرینه خود جدا نشد. حتی با قبول دین اسلام، اگر چه نظام دینی کهن برچیده شد و در اندیشه ایرانیان تحول عمیقی صورت گرفت، اما آن بخش از فرهنگ و آداب ایرانی که با دین اسلام اصطحکاک نداشت توانست همچنان باقی بماند و به حیات خود ادامه دهد. تقدس و احترام برخی درختان نیز نمونه ای از این دست می باشد که علی رغم دگرگونیها تا به امروز پا برجا مانده است
منبع : .tarikho-farhang.blogfa.com