سال۵۱ بود،برف شدیدی باریده بود ،اصلا یادم نمیاد درآن روزها به خاطر برف مدارس را تعطیل کنند شاید باور کردنش سخت باشد که در شمال هم سالی که فکر میکنم اواخر دهه ۴۰ بود آنچنان برفی آمده باشد که ارتفاع حدودی آن ۱.۵ متر بوده باشد.
در سال ۵۱ کلاس پنجم بودم و مدرسه ما در اوایل جاده آبکنار سر پیچ بعد از کپورچال بود،مدرسه ای که در زمینهای جد پدری ام توسط آموزش و پرورش غصب شده بودو توسط یک مدرسه ساز خیر به اسم طالب پورو به همان نام چند کلاس ساخته شد.
برای رفتن به مدرسه می بایستی از کنار شالیزار رد می شدم که در آن روزهای برفی شاهد صید پرنده های مهاجربودم.پرنده هائی که به دلیل سرمای شدید سیبری به این مناطق که گرمتر بودند می آمدند از جمله مرغابی ، چنگر، خوتکه و پرنده های دیگر که در آن سال بیش از اندازه سالهای پیشین بودند.شکار آنها توسط صیادان حرفه ای توسط تور هائی با دهانه های مختلف که هر کدام مخصوص پرنده ای خاص باتوجه به اندازه شان با دو چوب بلند که داخل زمین نصب میشد وصل می گردید صورت می گرفت .
در مسیر مدرسه صیادان پرنده ها را می دیدم که به سرعت و حرفه ای با چاقو پرنده ها را سر می برند و داخل گونی می کردند تا به انزلی برای فروش ببرند.
آنقدر صید همه گیر شده بود که کسانی هم که این کاره نبودند مثل پدرم که کارمند بود با خریدن تور و نصب آن در گوشه ای از مزرعه توانسته بود چندتائی مرغابی بگیردو چون آنها را زنده به خانه می آورد چند ساعتی با آنها بازی می کردیم. قیمت مرغابی دانه ای ۴۰ ریال و چنگر ۲۰ ریال شده بود.آنقدر پرنده ها و ماهی ها را بیرحمانه صید کردند که نسلشان کم شده وبه این حجم کم صید رسیده ایم.
ما بچه ها همدر سالهای مختلف روشهای دیگری برای صید پرنده های گرسنه در زمستان داشتیم که ساده ترین ودر عین حال بی رحمانه ترین آن گرفتن گنجشک با تله موش بود.
یک روش صید توسط وسیله ای بود به اسم کلکم(با او روی هر دو ک) که یک تکه طناب حدود یک تا یک و نیم متری بود که به فواصل با دم اسب حلقه هایی به آن نصب می شد و روی زمین برفها را کنار زده و طناب فوق را با دو عددچوب روی زمین می کاشتند و حلقه ها را کاملا باز کرده وروی زمین برنج و نان و گندم می ریختند و وقتی پرنده ها می آمدند برای خوردن و وارد آن حلقه می شدند و وقتی می خواستند بلند شوند یا از حلقه رد شوند حلقه جمع و گره می خورد و پرنده در آن گرفتار می شد.
یک روش دیگر استفاده از تشت و لگن بود ،به این شکل که باز مثل قبل زمین را از برف پاک می کردند و رویش نان و برنج می ریختند و بعد لگن را روی یک چوب باریک و روی خوراکی های ریخته شده تکیه می دادند ضمن آنکه یک طناب به چوب بسته شده بود با طولی که بتوان در فاصله ای دور از دید پنهان شد و وقتی پرنده ها زیر لگن یا تشت مشغول دانه خوردن بودند طناب کشیده می شد و لگن روی پرنده می افتاد این تنها روشی بود که پرنده آسیبی نمی دید.
این روزها گاها در شنبه بازار مرغابی ،چنگر یا خوتکه می بینم .نمی دانم آلان چگونه شکار می شوند هر چند احتمال می دهم با تفنگهای شکاری این کار را بکنند،البته در آن زمانها شکارچیان اندکی بودند که با تفنگ شکار می کردند عمدتا صید های صنتی روال بود.
ارسالی : آقای رحیم احمدجوی کپورچالی
ایمیل نویسنده : rak40ea@yahoo.com
منبع: سایت کرکان بندرانزلی (www.karkan.ir)
سلام آقای احمد جو
خسته نباشید . تازه سایتتون رو دیدم ، اطلاعاتی از کپورچال ، خیلی جالب است .
منم در کپورچال متولد شدم .
موفق باشید