روایت می کنند سرگالشی به نام هادی در منطقه اشکورات بود که در فصل زمستان براحتی راه های کوهستانی صعب العبور اشکور را در سرمای شدید و طاقت فرسای آن پشت سر می گذاشت و در گیلان در زمینی که ملک اربابی بود سکونت داشت . کار اصلی وی دامداری بود . در ییلاق(اشکور) در مرتعی زیبا به نام لزر که در تصرف و مالکیت شخصی به نام مختار خان بود سکونت داشت ، همراه دام ها و کارگران ییلاق-قشلاق می کرد . مرتع لزر در روستای لشکان اشکور در کنار رودخانه پلورود واقع شده است . لشکان کدخدایی به نام کربلایی عاشور داشت و این کدخدا فرزندی پسر به نام نوروز داشت که رعنا شخصیت اصلی داستان همسر وی بوده است . سرگالش هادی در منزل کربلایی عاشور در هنگام کوچ تابستانه استراحت می کند . زیبایی رعنا که زبانزد خاص و عام بود و در منطقه تاکنون کسی به زیبایی او دیده نشده بود از معروفیت خاصی برخوردار بود . ماهی بود تابان و خورشیدی بود فروزان . تمامی حرکات و رفت و آمد های او و دیگران مورد توجه مردم بود و از طرفی حضور مداوم سرگالش هادی به خانه پدر رعناباعث ایجاد ظن جدیدی مبنی بر عاشقی سرگالش هادی و رعنا شد و سر انجام کربلایی عاشور و اقوام او سرگالش هادی را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند . ارباب سرگالش هادی از او می خواهد که نگران نباشد ، انتقام وی را از آنها می گیرد . بعد از ۴۰ روز استراحت و مداوا در منزل ارباب به گیلان عزیمت می کند و در آنجا با کرد آقاجان آشنا می شود . سرگالش هادی به اتفاق کرد آقاجان و چند تن دیگر به روستای کلورود اشکور می روند . و در کلورود با دو نفر به نام سلطان علی و علی آقا هم پیمان شده که انتقام سرگالش هادی را از کربلایی عاشور و اقوامش بگیرند .
کردآقاجان گندم ها و علوفه های اهالی لشکان را به آتش می کشد و سپس در غاری مخفی می شود . کربلایی عاشور که خود را عاجز از مبارزه با کردآقاجان و دار و دسته اش می بیند با همشتی اربابان معروف به قوای دولتی نامه می نویسد و خواستار دستگیری کرد آقاجان میشود . نائب علی خان به همراه قزاق ها به رحیم آباد آمده و منطقه را قرق می کند . نائب علی خان با ۱۵۰ نفر مجهز به سلاح سرد و گرم در روستایی به نام نیاسن نزدیک کلورود مستقر می شوند . از دو طرف به محل اختفای کرد آقاجان حمله می برند و کرد آقاجان را در روی تخته با تفنگ مجروح کرده و به قتل می رسانند . نائب علی خان علت مهاجرت کرد آقاجان را از منطقه رودبار به این منطقه جویا می شود و مردم سرگالش هادی را عامل این مهاجرت معرفی می کنند . آنها به دنبال سرگالش هادی به طرف لشکان حرکت می کنند . مردم لشکان که دل پری از سرگالش هادی داشتند او را با دسیسه به منزل رعیتی به نام عبدا… در محله سوگل سر می کشانند . و چون می دانستند از پس او نمی توانند بر بیایند با نیرنگ او را در درون خانه مورد حمله قرار داده و توسط کربلایی عاشور و پسرش به قتل می رسانند .
اربابان نیز با پرداخت رشوه ماجرای قتل سرگالش هادی را به نائب علی خان اطلاع داده و او را از تحقیقات بیشتر باز می دارند . ماجرای عاشقانه سرگالش هادی و رعنا و قتل دو شخصیت اصلی داستان که حقیقت دارد موجب پیدایش اشعار و ترانه های عاشقانه فراوانی شده است . ثمره ازدواج رعنا با نوروز دختری است به نام صغری که در روستای امیر گوابرِ دهستان طول لات در محلی به نام گوسفند گویه زندگی می کند .
تو که گوتی مو ناخوشم رعنا مختار خان سرگالشم رعنا
بهار شونم آی لزر نیشم رعنا سالی سیصد من روغن کشم رعنا
راه پلورود سر به جیرای رعنا قزاق بومای دست به تیرای رعنا
بزا آقاجان چپیرای رعنا تی آقاجان گول امشب میرای رعنا
اونه هفتم کی بگیرای رعنا رعنا گله رعنا ، گل سمبلای رعنا
رعنا تی تومان گِله کِشه ،رعنا
تی غصه آخر مَره کوشه ،رعنا
دیل دَبَسی کُردآجانه،رعنا
حنا بَنَی تی دَستانه،رعنا
آی رو سیا ،رعنا !برگرد بیا رعنای
رعنای می شِی رعنا، سیاه کیشمیشه رعنا
آخه پارسال بوشوی امسال نِمَی ،رعنا
تی بوشو راه واش دَر بِمَی، رعنا
تی لِنگانِ خاش در بِمَی ،رعنا
آی رو سیا ،رعنا !برگرد بیا رعنای
رعنای می شِی رعنا، سیاه کیشمیشه رعنا
امسالِ سالِ چاییه ،رعنا
تی پِِر ،مِه داییه ،رعنا
جان من بوگو، مرگ من بگو رعنا
رعنای گُله رعنای! گل سنبله رعنای
رعنای بوشو تا لنگرود رعنای،
خیاط بِدِی هیشکی نُدوت ،رعنای
خیاط وَچَی تَر کُت بُدوت ،رعنا
و ترجمه اش:
رعنا، دامنت رو زمین می کشه،رعنا!
غصه ات آخرش منو میکشه،رعنا!
به کردآقا جان دل بستی ،رعنا!
دستاتو حنا گذاشتی ،رعنا!
آی روسیاه،رعنا! برگرد بیا ،رعنا!
رعنا مال منه! کشمشِ سیاهه رعنا!
آخه راهی رو که پارسال رفته بودی هنوز برنگشتی
راهی رو که رفته بودی علف در اومده توش
استخونای پات زده بیرون
امسال، سال چاییه ،رعنا!
پدرت ،دایی منه!
جان من بگو رعنا، مرگ من بگو رعنا!
رعنا تا لنگرود رفتی ،اما هیچ خیاطی برات چیزی ندوخت!
اما پسرک خیاط واست کت دوخت
منبع:وبلاگ انارکول
ترانه رعنا خیلی زیباست از قدیم گفتن انچه از دل براید بر دل نشیند
خیلی جالب بود مرسی
من عاشق داستانشم چون درباره اسم من گفته و چون محلی هست دوسش دارم مرسی که این مطلبو به اشتراک گذاشتین
لطفا داستان و شعر دسکاری نکنید چون ماجرای اصلی یه چیز دیگست
ماجرا به این صورت نیست
سلام من گیلانی هستم ساکن تهران مایلم فیلمنامه رعناروبنویسم لطفا راهنمایی کنین
با بنده تماس بگیرید در خدمتم
سلام دوستان توی این داستان ما نفهمیدیم رعنا عاشق کرد آقاجان شده بوده یا هادی چون در شعرها هیچ نامی از سرگالش هادی برده نشده،ان شالله در آینده نزدیک داستان کامل کرداقاجانو از اقوام نزدیکش جویا میشوم و برای دوستان در همین سایت به اشتراک خواهم گذاشت
این داستانهایی که درباره رعنا گفته میشه با شخصیت اسطوره ای رعنا متفاوته. رعنا در گیلان، اسطوره و نماد غیرت و صلابت و ظلم ستیری بوده و این داستانها که رعنا را متاهل نشان داده و سپس او را عاشقِ شخصِ دیگری میکند و با یک مردِ دیگر (معشوقه اش) فرار میکند و… اندکی با اسطوره بودنِ رعنا مغایره. چند وقت پیش توی اخبار هنری شنیدم که آقای حسام نامی در حال نوشتن نمایشنامه رعنا است که بر اساس آیین ها و فرهنگ گیلانی اجرا شود. امیدوارم ایشون بتونن واقعا رعنا رو طوری نشون بده که حق این بانوی اسطوره گیلان، ادا بشه.
مردم پیر و مسن منطقه ی املش و کلاچای و اشکورات نظرشان نسبت به این خانم همان طور که واقعا بوده است. با عرض معذرت هر دفعه یک سر گالش مدتی او را با خود می برده. و نظر پدربزرگها و مادربزرگها ی این منطقه که هنوز در قید حیات هستند را شما بهتر می توانید بپرسید. که او را خانم محترمی نمی دانستند. خدا خودش بهتر می داند. من کاری به این مطالب ندارم ولی این که این ترانه که تقریبا همه ی گیلانی ها کم و بیش بلدند را به شکل دیگری دراورده اند درست نیست. البته آن هم به خاطر یکی از منسوبان رعنا است که در صدا و سیما پستی دارد و به این ترتیب می خواهد این بدنامی را از دامن او پاک کند. منظورم توهین به زنان سرزمینم نیست. برای تمامی زمان و دختران شیر زن سرزمینم که پابه پای و دوشادوش مردان در مزارع و شالیزارها و ادارات و سازمانها کار می کنند احترام قائلم. منظور من پوشاندن عیوب رعنا و تبدیل کردنش به بک قدیسه نیست تغییر اشعار چندین دهه است به همین راحتی. خوب چرا یک شعر دیگر درست نگویند.
سلام میتونید اطلاعات بیشتری بدهید . من می خواهم از قصه واقعی رعنا باخ بر بشم . یکبار هم رفتن منطقه و پرسو جو کردم که به من گفتند اقوام رعنا زنده هستند ولی از پیگیری این موضوع خوششان نمی آید و مصاحبه نمی کنند . اینکه برام سواله ؟
باسلام از محل دفن رعنا و کردآقاجان و هادی اطلاعاتی و عکس دارید ؟
رعنا با هادی بوده یا کردآقجان ؟ ما که نفهمیدیم
www.kargan.ir
نیز در دسترس می باشد.
روستای کرکان در منطقه جلگه ای و در کنار جاده کپورچال-آبکنار واقع شده دارای نسق 85 ساله (تاتاریخ 1363 شمسی)بوده و از نظر ثبتی جزء بخش 7 حومه انزلی و سنگ شماره 6 میباشد و مسافتش تا کپورچال 7 کیلومتر و تا انزلی 27 کیلومتر است . . .
اين مجموعه درساماندهي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ثبت گرديده است.
آدرس :استان گيلان -بندرانزلي-جاده آبکنار-روستاي"کرکان"بندرانزلي