چند روز مانده به عید مثلا” ۱۰تا۱۲روز٬همه برای تحول سال نو مهیا می شودند اگر می گویم ۱۰تا۱۲روز برای این است که زودتر از این امکانپذیر نبوده چون درابادی ما هنوز برف سرما کولاک میکند.
واز ۱۵اسفند به بعد که نزد اهالی وتقویم گالشی ( یا چوپانی)به افتاب بهود معروف است شروع به خانه تکانی برای سال جدید میکنندچون هوا رو به گرمی میرود.ودیوارهای کاه گلی رامجددا” با کاه گل تمیز می کردن که به ان بهزبان محلی (گِل کار)می گویند و سبزه که معمولا” گندم بوده راسبز می کردند. چون عقیده داشتن که گندم نشانه نان برکت و رزق وروزی آنها در سال جدید است وبرای آنهاخوش یمن است. همچنین اگر کسی پوست ماهی خوشکیده داشت باآن خانه را دود می دادن تا درتابستان مار نیفتد حال این رسم چقدر درست است وآیاتاثیری دارد یا نه نمی دانم این از رسوم گذشتگانبه جا مانده بود.
اهای روستای من ویا بیشتر مناطق گیلان زمین یک رسم بسیار زیبا دارن و داشته اند بنام (( پا گذاشتن)) در خانه برای سال جدید که بسیار به این رسم اعتقاد دارند که ما نسل سومیها الان به این رسم عمل می کنیم وآن اینچنین است ….
چنید روز قبل از عید مثلا”یک یا دو روز برای استخاره : که چه کسی در سال جدید برای اولین بار وارد خانه شود مثلا” پا بگذارد پیش روحانی ده یا آنهای که با قران آشنایی بیشتری داشته می رفتن و استخاره می کردند بعضی هم چنین کاری نمی کردن واز روی شناختی که از شخص در مورد خوش قدم بودن او داشتن اورا انتخاب میکردند تا با ورود او به خانیشان درسال جدید برای انها خوش یمن باشد در بیشتر مواقع بچه هارا انتخاب می کردن چون معتقید بودند که آنها معصوم اند وهنوز به کارها وگناه دنیوی آلوده نشده اند وخداوندبخاطر پاکی آنها روزی فراوان می دهد وسال خوبی خواهند داشت.واما شب یا روز تحویل سال نو شخص مورد نظر باآ ب وآینه وسبزه واز مهمتر قران که قبلا”همهٴ اینها رو در سینی گذاشته بودندودر صحن مسجد می گذاشتن تا تبرک شودرا برمی داشتن و با دستی سینی را نگه می داشتن وبا دست دیگر مقداری آب به معنی روشنایی وصافی و زلالی و پای راست وگفتن بسم الله….. وارد خانه میشد البته این را بگوئیم که اگر شخص مورد نظر بچه بود یکی از اعضا ٕ خانه اورا همراهی می کرد٬ ولی اول باید بچه وارد می شد بعد کسانی دیگر .در بعضی از خانه ها هم رسم براین بود که بعد از وارد شدن شخص مورد نظر یک بره کوچک را وارد خانه می کردند که آنهم اعتقاداتی بوده که من زیاد از آن اطلاع ندارم که چرا چنین کاری می کردن البته حرف وحدیث بسیار است من نمی دانم کدام رابنویسم.
این راهم بگویم که گاهی که تحویل سال در شب یا صبح زود بود شخصی که قرار بود پا بگذارد می بایستی برای خواب به خانه کسی دیگر می رفت و صبح زود از آنجا به خانه می آمد تا پا بگذارد گاهی این شخص خانه چند نفر دیگر از اهالی آبادی را هم پا می گذاشت وانها هم برای تشکر یک تخم مرغ رنگ شده یا گاهی سفید را به او عیدی می دادن یا نان و یا اگر کسی پولی داشت بعنوان عیدی داده می شد
۩ راستی یادم رفت این را بگوییم که چند روز قبل از عید که خانه تکانی تمام می شود زنان آبادی برای پختن شیرینی محلی یا نان تابه ای که به زبان محلی به (( کلِبیج کماج)) معروف است درست می کردند تا در ایام عید با آن از دیگران پذیرای کنند چون در آن موقع راه ارتباطی برای رسیدن به شهر وجود نداشت و چند روز طول می کشید تا شخصی به شهر برود و یا برگردد بنابراین خیلی کم افراد می توانستن با میوه و شیرینی از مهمانانشان پذیرای کنند وتنها چیزهایی که از شهر برای پذیرای می آوردند که بتوانند چندین روز نگهداری کنند کشمش ونخود بود که با چای وکلبیج کماج (نان) از مهمانان پذیرای می کردند
► یکی دیگر از رسومات روزها این بود که بعد از تحویل سال همهٴ اهالی ده با رفتن به خانه بزرگان ده شروع به عید دیدنی می کردن واین کار تا آخر ین خانه ده ادامه داشت و خانه همه اهالی عید دیدنی می کردند دراین بین اگر کسانیاز اهالی باهم قهر بودند آشتی می کردند و شادی این جشن دوبرابر می شد .
در این بین بچه های کوچک عیدی که بیشتر تخم مرغ رنگی بود داده می شد مردم آبادی من روز سیزده به –در که امروز به روز طبیعت معروف است را گرامی می داشتن و همهٴ اهالی ده یعنی بیشتر شون باهم به سیزده به در می رفتن که معمو لترین جای که جمع می شدن لردی چاک بود.که درخت گردوه بزرگ داشت اونجا تاب می بستنو با شوخی خنده وتاب بازی روز را به پایان می رساندن .
در بین روزهای که از تحویل سال تا سیزده به در یک روز همه اهالی ده باهم به لاردشت که امامزاده ده در آنجا قرار دارد مرفتن تا هم زیارت کنند و هم برایداشتن سال جدید از خداوند مدد بیگیرند.//
منبع: کاری از: مهدی و ف.کیا >> وبلاگ vishki1322.blogfa.com