نوشته شده توسط سل تی تی
نخجیر گراز یا چاه نخجیر از ورزشهای قدیم گیلان بوده که مرعشی در کتاب تاریخ گیلان و دیلمستان از آن یاد کرده است .این ورزش در واقع نوعی شکار حیوانات بوده است و شکار نیز جزو آیین های کهن بشری می باشد،به همین خاطر نوع برگزاری آن در این منطقه بسیار جالب و حائز اهمیت می باشد.
نکته جالب در این میان این است که شکار در ایام قدیم در ایران زمین و چه بسا در تمام جهان جزوی از تفرج و تفریح شاهان و شاهزادگان و بزرگان و افراد ثروتمند بوده است که غالبا با خدم وحشم فراوان صورت می گرفته است .در حالی که در این منطقه ،تفریحی مشترک بین شاهان و بزرگان و عموم مردم بوده است و در واقع همه در آن و لذتهای آن سهیم بوده اند و در هنگام نخجیر گراز مردم را خبر می کرده اند تا به تماشا آیند.
نکته دیگر شباهت بسیار نوع برگزاری آن با آیین هایی مانند گاو بازی در اسپانیا می باشد.جمع شدن مردم برای تماشا،استفاده از جانوری وحشی و سعی در شکست آن جانور و….شباهت هایی است که توجه انسان را جلب می نماید.
اما خلاصه ای از این ورزش (مرعشی در کتاب از آن به رسم قدیم یاد می کند):
در میان جنگلی که گراز و گوزن و حیوانات وحشی در آن فراوان بود مسافتی طولانی را با چوبهای محکم پرچین می زدند به صورتی که حیوان نتواند از این پرچین عبور کند و در بخشی از این پرچین میدانی دایره ای شکل و بزرگ با دیواره های چوبی درست می کردند.در داخل این میدان اتاقکهای کوچکی با در هایی چوبی می ساختند که در آن با طنابی از بالا باز و بسته می شد.
آنگاه روز مراسم مردم گیل و دیلم(توجه شود که هم از گیل و هم از دیلم نام برده شده است )با آواز بلند ونقاره و سرنا از دو طرف پرچین آهسته آهسته در صفی منظم جلو می آمدند و حیوانات رابه سمت میدان می راندند در انتها که دو گروه مردم به هم می رسیدند حیوانات وحشی چون راهی برای فرار نداشتند به میان میدان می رفتند و برای فرار وارد اتاقکهای داخل میدان می شدند که در این هنگام در اتاقک بسته می شد و حیوان در آن اسیر می شد.آنگاه مردم را برای تماشا خبر می کردند و جای نشستن وایستادن در اطراف میدان می ساختند و حاکم و سلطان عصر هم در جای بلند به تماشا می نشستند.
سپس جوانانی که ادعای شجاعت داشتند به وسط میدان می رفتند و در این هنگام یکی از گرازها را از داخل اتاقک رها می کردند و آن فرد باید با وسیله ای که پیشدار می نامیدند با حیوان مبارزه کرده و آن را می کشت.
شرح کامل این ورزش از کتاب گیلان و دیلمستان در زیر آمده است:
…و در گیلان رسمیست قدیمی که جنگل وسیعی را که گرازان و گوزنان و سایر وحوش در آنجا باشند،در میان همان جنگل چند فرسخ در چند فرسخ را در حیطه ی پرچین آرند و چوبهای محکم تراشیده در زمین استوار سازند که جانوران وحشی را عبور نماند و شکافتن و به دور رفتن آن مسیر نشود.و آن پرچین را که از دو طرف بنیاد کنند اولا فیمابین آن مقدار یک فرسخ یا دو فرسخ باشد.و بعد از آن اندک اندک نزیک تر گردانند.چندانکه چنان بهم رسد که فیمابین آن دو پرچین،یک حیوان به ضرورت تواند گذشتن و بر سر آن دو پرچین حایط مدوری مقدار بیست ارش کما بیش بنیاد نهند و باز از چوبهای تراشیده ی محکم آن را به اتمام رسانند و به اطراف آن حایط مدور حجره های کوچک چند بسازند و مجموع را استوار گردانند و در آن حجره ها فرو زنند و چنان تعبیه کنند که به وقت حاجت به بالا کشند و هرگاه که خواهند فرو گذارند.و آن راهها را مسدود گردانند و آن جمله راچاه خوانند ونخجیر که آنجاکنند آن را« چاه نخجیر» گویند.
و چون روز نخجیر باشد ، تمامی گیل و دیلم را آنجا جمع گردانند و از سر آن دو پرچین مردم را بازدارند ،چنانکه مور را مجال عبور نماند و به آواز بلند نقاره و سرنا در آن جنگل در آیند و آهسته آهسته قدم پیشتر نهند و قطعا پس و پیش همدیگر نروند تا جانور از میانه به در نرود.فلهذا جانورانی که در آن میان باشند بطرف آن حایط روند و چون دیگر هیچ راهی نیابند ، بالضروره در آن حایط جمع شوند و در جستجوی راهی که به در روند قیام نمایند.چون به جز آن راه راهی نیابند.در آنجا روند و چند نفر بر آن بالای حایط پنهان نشسته باشند و تخته های آن حجره ها را بالا کشیده و منتظر آن گردند که چون نخجیر در آن حجره ها در روند,،آن تختها را فرو زنند و آنها را بدانجا محفوظ گردانند ،چندان که تمامی جانوران مثل گراز و گرگ و شغال و مثل هذا که در آن حجره ها توانند بود آنجا جمع گردانند و گوزنان را که در میان باشد به ضرب تیر و تبر و پیشدار صید کنند .حاکم و سلطان عصر با بزرگان چند بر بالای آن حایط که در آنجا جای نشستن و استادن بر گرداگرد آن کرده باشند بروند و بنشینند.و بعد از آن بفرمایند تا تخته ی یکی از آن حجره ها را بالا کشند و گرازهائی که در آنجا باشد بیرون حایط مدور یکی را باز دارند و دیگران را به هر حیله که باشد،باز در آن حجره فرستند.و از جوانان شجاعت آثار با حربه ی که پیشدار می خوانند ، یکی را انتخاب نموده ،در آن حایط فرستند.چون گراز آن جوان را آنجا بیند چون شیر ژیان از هول جان ،بر آن جوان حمله نماید و آن جوان به ضرب پیشدار که بر پیشانی آن گرا رساند ،باشد که به همان یک ضرب به قتل آرد و باشد که به یک دو ضرب باید کار آنرا آخر کرد که حربه به موضع مرگ نرسد.
و آن روز که چنان نخجیر کنند،خلق انبوه بر حوالی آن حایط جمع شوند و بر شاخ هر درختی که در آن حوالی باشد،متعدد بالا روند و تفرج کنند.و گاه باشد که از کثرت آدمی که بر بالای یک درخت روند درخت از بن بر آید و بیفتد و چند نفر را دست و پا بشکنند و بعضی هم باشد که بمیرند…
منبع: سایت سل تی تی