مردی که بدون شک یکی از تاثیر گذارترین چهره های تاریخ فوتبال انزلی است و یکی از سه مربی تاریخ باشگاه ملوان . مردی که وقتی دلتنگ میشود باید او را در کنار موج شکن پیر شهر انزلی جستجو کرد . این بار ما مزاحم خلوت آنها شدیم تا به پای درد و دل های محمد احمدزاده بنشینیم . در جمعی صمیمی کنار هم نشستیم و سراپا گوش شدیم در کنار صحبتهای مردی که دیروز پا طلایی فوتبال انزلی بود و امروز سکان هدایت ملوان را عهده دار است . آنچه در زیر میخوانید زندگی نامه محمد احمدزاده سرمربی باشگاه ملوان بندر انزلی است
من اولین مقامی که در فوتبال بدست آوردم بر می گردد به سال ۵۷ که به همراه تیم جوانان منتخب گیلان قهرمان کشور شدیم اتفاقا مسابقات در استان گیلان و شهر رشت برگزار شد و همان سال به تیم ملی نوجوانان دعوت شدم که مربی تیم آقای رضوی بود و یکی از کمک های ایشان آقای اردشیر لاوردی سردبیرحال حاضر روزنامه بود که برای مسابقات کان و تاشکند آسیا آماده میشد که مصادف شد با انقلاب ایران .
شروع حضور من در ملوان بر می گردد به سال ۵۴ که در تیم نوجوانان حضور یافتم و اولین سالی که اسمم به عنوان بازیکن به فدراسیون فوتبال ارسال شد باز هم بر می گردد به قبل از انقلاب در لیگ هفتم جام تخت جمشید که آخرین دوره ی آن جام نیز بود . ولی در آن دوره بازی انجام ندادم ، سال ۵۸ به خدمت سربازی رفتم و در نیروی هوایی خدمت کردم وهمزمان به تیم ملی جوانان نیز دعوت شدم . مربی تیم جوانان گیلان در سال ۵۷ آقای فریدون عسگرزاده بود و کمکش آقای احمد صومی و آقای ایراندوست هم یکی از کمک های تیم بود . همزمان با شروع خدمتم پس از ۵ ، ۶ ماه جنگ تحمیلی هم آغاز شد و در منطقه جنگی بودم در منطقه آبدانه یکی از مناطق مرزی ایلام خدمت کردم .
۱۶ ماه در ایلام بودم و اواخر خدمتم به تهران اعزام شدم و در ۵ ماه خدمتم درتهران در تهرانجوان توپ زدم و در کنار بازیکنان بسیار بزرگی از جمله کامل انجیلی ، اکبر مالکی ، بابک خرم و مجید توتونچی که جملگی از بازیکنان خوب لیگ تخت جمشید بودند مربی مان هم استاد حسین فکری بود کمکش هم آفای جمشید وطن دوست بود بازی کردم .
بعد از آنکه خدمتم تمام شد برگشتم انزلی و دوباره به ملوان رفتم و سال ۶۱ را هم با ملوان بودم ولی اواخر فصل به دلایلی که فکر کنم ذکرش لزومتی نداشته باشد به مدت ۳سال از فوتبال دور بودم و در این مدت سه سال به ورزش اول خودم که بسکتبال بود پرداختم . حضورم در بسکتبال همزمان با زمان حضورم در تیم نوجوانان ملوان بود و دو رشته را به طور همزمان انجام میدادم .
در سطح کلی و آموزشگاه ها بسکتبال بازی میکردم بین سال ۶۱ تا ۶۴ جدی بسکتبال را دنبال کردم و عناوینی هم در سطح استان و کشور بدست آوردم . من هم سرمربی و هم کاپیتان تیم بسکتبال انزلی بودم و به مسابقات قهرمانی کشوری نیز راه یافتیم و با تیم استان گیلان و بسکتبال هم کم مقام نیاوردم و ۲ ، ۳ سال قهرمان تنیس روی میز انزلی شدم و به ماسبقات قهرمانی استان و کشور هم رفتم ، خلاصه هر جا که ورزش بود حضور داشتم از جمله والیبال ، شطرنج و بیلیارد …
سال ۶۴ از نو به ملوان برگشتم و به دلایلی غیر ورزشی از ملوان جدا شدم . سال ۶۴ به ملوان بازگشتم و خیلی سریع در ترکیب ثابت ملوان جای گرفتم و جز نفرات منتخب گیلان و برای شرکت در لیگ قدس انتخاب شدم و همین حضور در لیگ های دوم ، سوم و چهارم لیگ قدس هم تداوم داشت ما دو بار دوم کشور شدیم یک بار چهارم و یک بار هم حذف شدیم ، در کل خاطره های خیلی خوبی از منتخب گیلان داشتیم و در سال ۶۵ با ملوان قهرمان ایران شدیم و در فینال خیبر را بردیم ، در همان سال ۶۵ به مسابقات قهرمانی آسیا در منطقه ۴ آسیا رفتیم انجا هم قهرمان منطقه ۴آسیا شدیم و هم آقای گل بازی ها شدم با ۱۰ گل که ۹ گلش را در یک بازی زدم .
اولین بازی با پاکستان بود که ۷ بر ۰ بردیم و یکی از گلها را من به ثمر رساندم و بازی دوم به مصاف نماینده سریلانکا رفتیم و ۱ _ ۱ متوقف شدیم ، گل ما را مرحوم سیروس قایقران زد و در بازی سوم که تعداد گل زده خیلی اهمیت داشت و ما حتما باید با گل زیاد میبردیم که در مقابل مالدیو بود را با نتیجه ی ۱۲ بر ۰ بردیم که ۹ گلش را من زدم که فکر کنم این رکورد همچنان در فوتبال دنیا ماندگار بماند و فکر نکنم کسی این تعداد گل را زده باشد و از ایران کریم باقری بود که در یک بازی ۷ گل به ثمر رساند .
در سال ۶۵ هم با ملوان قهرمان گیلان شدیم در آن موقع لیگ استان در سطح بالایی برگزار میشد . ما در آن سال باز هم قهرمانی جام حذفی شدیم و موفق شدم آقای گل لیگ ایران شوم .
در سال ۶۶ هم فینالیست جام حذفی کشور شدیم با پرسپولیس که بلاجبار دو بازی در تهران انجام دادیم و ۱ بر ۰ با یک گل از روی نقطه پنالتی باختیم .
مجددا در سال ۶۶ قهرمان گیلان شدیم و باز آقای گل گیلان و سال ۶۷ هم همینطور و در جام حذفی ایران در فینال به شاهین اهواز خوردیم در انزلی ۳ بر ۱ بردیم و در اهواز ۴ بر ۰ باختیم و نایب قهرمان شدیم .
سال ۶۸ اولین دوره لیگ آزادگان بود که ما مشترکا با تیم دارایی مقام سوم را کسب کردیم و در اولین دوره با ۱۶ گل آقای گل ایران شدم . قهرمانی در لیگ گیلان و آقای گلی من نیز تداوم داشت .
سال ۶۹ قهرمان حذفی کشور شدیم که در آن سال هم پرسپولیس را با دو گل بیاد ماندنی سیروس شکست دادیم و هم استقلال را در تک بازی که در تهران برگزار شد در ضربات پنالتی مغلوب کردیم و قهرمان شدیم و باز هم قهرمانی در گیلان و آقای گلی تکرار شد .
سال ۷۰ در سن ۳۱ سالگی به تهران رفتم و ۲ سال با بانک نجارت قرارداد بستم و ۲سال آخر فوتبالم را آنجا گذراندم و همان جا بعد از اتمام فوتبالم اولین دوره مربیگری خودم در فوتبال را گذراندم .
* بازی خداحافظی محمد احمدزاده کی برگزار شد ؟
بازی خداحافظی که نداشتیم . برای من بازی خدا حافظی برگزار نشد ، هر چند من در ملوان نبودم ، اما در ملوان هم برای هیچ یک از پیشکسوتان بازی خداحافظی برگزار نشد به جز آقای صالح نیا که برای خودش شرایط را محیا کرد و آقای قدیر بحری که مراسمی که برای قدیر بحری برگزار شد که حقیرانه ودر حد و اندازه های او نبود .
*اولین دوره ی مربیگری را کجا گذراندید ؟
اولین دوره مربیگریم در فوتبال را در سن ۳۳ سالگی انجام دادم در سال ۷۲ یک دوره کلاس مربیگری در اصفهان زیر نظر آقای بیلی بینگهام برگزار شد و از سطح بالایی برخوردار بود که تمامی بازیکنان ملی پوش نیز حضور داشتند .
* از تیم ملی بگویید ؟
_ من در سال ۶۵ تا ۶۸ بارها به تیم ملی دعوت شدم چندین بازی غیر رسمی هم انجام دادم ۸یا ۹ تا گل هم برای تیم ملی زدم و همش غیر رسمی بود مثلا با تیم ب لهستان بلغارستان …
* از دوران مربی گری محمد احمدزاده بگویید و از بهترین و سخت ترین خاطره ی ورزشی تان ؟
_در سال ۷۲ اولین دوره مربیگری را با تیم جوانان بانک تجارت گذراندم ، بعد از یک سال به انزلی برگشتم ودر سال ۷۴ یکی از کمک های آفای صالح نیا در ملوان شدم و همینطور در سال ۷۵ و با ترک آقای صالح نیا و در اواخر سال ۷۵ من هم از ملوان جدا شدم و با ایشان به تیم مس کرمان رفتیم و یکسال در آنجا دستیار ایشان بودم و بعد از آن تصمیم گرفتم که مستقل کار کنم و اولین سال را با یک تیم بسیار کوچک ولی خیلی جالب و خاطر انگیز گذراندم . آن تیم صنعت صومعه سرا بود در واقع فوتبال در آنجا خیلی جایگاه بالایی نداشت و من هم هدایت تیم جوانان و هم بزرگسالان را بر عهده داشتم و هر دو تیم نیز به لیگ گیلان صعود کردند و در سال ۷۸ به ملوان آمدم و اولین سالی بود که مسئولیت اول ملوان را بدست گرفتم و کار جدی من به عنوان فرد اول کادر فنی از آنجا آغاز شد
سال ۷۸ تیم دسته ۲ بود ولی نتوانستیم تیم را به دسته ۱ ببریم و در سال ۷۹ در دومین حضورمان در لیگ دسته ۲ موفق به صعود به دسته یک شدیم که خوشبختانه همزمان با شروع اولین دوره لیگ حرفه ای بود و با بازیکنان کاملا جوان و کم تجربه که کسی باور نداشت بتوانند در لیگ دوام بیاورند تیم را در لیگ حفظ کردیم ، سال بسیار جالبی بود و خاطرات بسیار زیادی از آن سال دارم و به عنوان یکی از بهترین خاطرات ورزشی من محسوب میشود .
یک تیم کاملا جوان و بومی را از دسته ۲ آورده بودیم و حتی یک بازیکن هم به تیم اضافه نکردیم و تیم بدون تقویت از دسته ۲ به لیگ حرفه ای پا گذاشت و آن تیم در آخر سرنوشت ساز شد و قهرمان لیگ را تعیین کرد و خودش هم با اقتدار در لیگ ماند و با تیم های سایپا و فجر هم امتیاز بودیم و به خاطر تفاضل گل پایین تر قرار گرفتیم با اختلاف ۱۴ امتیاز با تیم پایین تر از خود که تیم تراکتور و استقلال رشت بودند در لیگ ماندیم ، آن هم با تیمی بسیار جوان که پژمان نوری در آن ۲۰سال سن داشت و از بزرگان تیم ما به حساب می آمد .
در بازی آخر هم که استقلال را در انزلی بردیم و قهرمان را تعیین کردیم ، بعد از ۲۰روز یکسری مشکلات را کاملا حس کردیم و شرایط را برای ماندن در ملوان مهیا ندیدیم و من ملوان را در وضعیتی بد تحویل گرفته بودم . تیم ما در سال ۷۸ که در دسته ۲ بود و من سرمربی اش بودم نه بازیکنی داشت و نه تماشاگر زیادی برای دیدن بازی ها می آمد و مطبوعات هم به تیم نمی پرداختند و ۱۳ بازیکن ملوان به تاراج رفت و بازیکنی هم نداشتیم و در واقع با تیمی که رویش پارچه سفید کشیده بودند به لیگ برتر آمدیم وهمه ی ویرانی ها را آباد کردیم .
در سال ۸۶ و در شرایط سخت تیم را حفظ کردیم و بعد در سال ۸۷ نیم فصل بسیار خوب و نیم فصل بسیار بسیار بد را تجربه کردم که فکر کنم سخت ترین دوران ورزشی من نیم فصل دوم سال ۸۷ بود این شرایط در یک مقطع کوتاه دستیار آقای دایی در تیم ملی شدم و بعد هم عذز خواهی کردم از ایشان چون می خواستم با ملوان باشم و تمام تمرکزم روی ملوان باشد .
* تاثیر گذارترین مربی محمد احمدزاده ؟
آقای صالح نیا بدون هرگونه غرض ورزی شاید در اولین مصاحبه ای باشد که دارم اعلام می کنم که ایشان در فوتبال من تاثیر گذاشتند و همین طور از کار مربیگری هم چیز های زیادی یاد گرفتم بدون اغراق گفتم ، هر چند … اما با تمام این اوصاف نمیتوانستم بازگو نکنم .
بهترین بازیکنی که با شما هم دوره بود ؟
بهترین بازیکنانی که همیشه دوستشان داشتم محمود فکری (بازیکن ملوان) و سیروس قایقران بودند و تاثیر گذار ترین بودند و بازی کردن در کنار آنان را خیلی دوست داشتم .
از مربیان و بازیکنان خارجی چه کسانی را میپسندید ؟
متاسفانه ما شناخت فنی و کاملی از مربیان خارجی نداریم و صرفا به قیافه و حرکات آنان توجه میکنیم . به هر حال بهتر از همه مربی سابق اینتر مانچینی را میپسندم و همیشه دوست داشتم موفق باشد .
بازیکنان زیادی زمان ما بودند ولی ماریو کمپس آرژانتینی را که خیلی خوب هم چارچوب دروازه را میشناخت خیلی دوست داشتم و حرکاتش برایم جالب بود و مارادونا و کرایف رات را هم که قلبا دوست داشتیم اما هم پست نبودیم که بخواهم چیز های فنی را از آنها کسب کنیم ولی ماریو کمپس بازیکن مورد علاقه من بود .
یه خاطره بازگو نشده از سیروس قایقران از زبان هم بازی وی؟
خاطره که چه عرض کنم میخوام درباره وجودش صحبت کنم که چه تاثیری داشت وجود فیزیکی و غیر فیزیکی ، ملوان از سال ۶۵ تا ۷۰هر سال به فینال میرفت اما فقط در ۲ سالی که سیروس حضور داشت توانستیم مقام قهرمانی را بدست آوریم ما نشان دادیم میتوانیم هر سال تیم رو به فینال برسونیم اما تو بازی فینال برای قهرمانی نیاز به یک بزرگتر داشتیم که اون سیروس بود و یکی هم حضور غیر فیزیکی که ایشون نبودند اما تاثیرش را بعد از مرگ هم دیدیم که هیچ ورزشکاری ویا آدم سیاسی و غیر سیاسی در هر قشری با گذشت این سالها این همه آدم دور هم جمع نخواهند شد و بزرگترین افتخار این بود که در میان آن همه بازیکن سرخ و آبی در تیم ملی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازو میبست …
منبع: ملوان کلاب.نت