حرفها و درد دل یک آبکناری قبل از رفتن به آبکنار
مطالب ذیل از وبلاگ خانه پدری گرفته شده ،حرفهایی که یک آبکناری قبل از رفتن به آبکنار از زبان خودش بیان میکند جهت آشنایی بیشتر شما خوانندگان محترم آدرس وبلاگ را نیز در زیر همین مطلب قراردادیم
سلام دوستان ! جمعه دارم میرم آبکنار ولی کمتراز یه هفته بر میگردم ! آبکنار تو تیر ماه زیاد آب و هوای خوبی نداره ولی طبیعتش فکر کنم جالب باشه ، حداقل باغ هندوانه و شالیزار ها که دیدن داره ! بلیط را که گرفتم یاد اون سالهایی افتادم که تلنبار و نوغان داری هنوز تو آبکنار رواج داست ! چه ایامی بود همه اهل فامیل برای برپایی تلنبار یکی از اقوام دور و هم جمع میشدند و شروع به کار میکردند ، وقت ناهار که میشد همه تو همون تلنبار نهارشون رو که صاحب تلنبار تهیه کرده بود میخوردن ! یادمه وقت ناهار که میشد از برگ یه گلی به جای مواد شوینده برای شستن دستاشون استفاده میکردند ! حیف که همه گذشتند (دریغ) ! عرض به حضورتون کرم های ابریشم قیل از اینکه دور خودشون پیله ببندند از برگ های درخت توت تغذیه میکنند ! که تو عکس زیر میتونین ببینین !
البته این درخت توت با توت وحشی که تو حاشیه جاده های استان گیلان ، مازندران و یا منطقه شاندیز خراسان میبینیم خیلی فرق نداره (به لحاظ طعم) ، از لحاظ شکل هم تقریبا شبیه هم هستند که تو عکسهای زیر میتونین ببینید !
منبع: وبلاگ خانه پدری http://khanehyepedari.blogfa.com/
salam be dehe pedaream
hamishe be anja fekr mikonam
shayad rozi, beh zadgahe pedaram ,bargashtam
miyan mahale1306
heidari abkenari
köln