بعید میدونم که کسی از اهالی قدیمی انزلی و یا کسانی که تا دهه ۶۰ به اینجا سفر کردن و اهل دل و یا قهوه باشند، مادام رو به خاطرنیارند.
مغازه ای قدیمی با چند میز کوچک و صندلی های لهستانی و دستگاه لیمونادسازی آنتیکی که یادگار همسر مرحومش بود- که برای اولین بار لیموناد در این شهر تولید کرده بود- به عنوان مظهر این شهر میدان اصلی رو مزین میکرد.
مادام با مهر فراوان و لبخند شیرین و مادرانه برای مهمانانش قهوه ی ترک بار میگذاشت و اگر خواهش میکردی که برایم فال بگیر و کف فنجان را بخوان، با اکراه قبول میکرد. مادام به شدت از خرافات نفرت داشت و فالگیری را مسخره میکرد اما برای از دست ندادن همان چند تا مشتری ” این خفت” رو قبول میکرد!
امروزه جوانان انزلی کمتر مادام را میشناسند و یا حتی او و مغازه کهنه و قدیمی اش را به خاطر می آورند. مغازه ای فوق العاده قدیمی با درب های چوبی زرد رنگ. مغازه ای که دیگر الان وجود ندارد.
متاسفانه تحقیقات در زمینه پیشینه مادام ما را به جایی نبرد و تنها عکسی از او بدست آوردم که مشاهده میکنید.
منبع:وارش