سوال: متول چه سالی هستی
مریم حیدرزاده: متولد ۲۹ آبان سال ۱۳۵۶ در بیمارستان شهدای تهران به دنیا آمدم
سوال: از خودت بگو؟
مریم حیدرزاده: فرزند اولم و دو تا خواهر کوچک تر از خودم دارم, نرگس دانشجوی سال آخر برق الکترونیک و مرضیه دانشجوی سال سوم نمایش, خودم هم فارغ التحصیل حقوق قضایی از دانشگاه تهران هستم. پدرم بازنشسته ارتش و مادرم هم کارمند بودند. ولی به خاطر نگهداری از من مدت هاست که فعالیت بیرون از منزل ندارد و ساکن سعادت آباد هستیم.
سوال: از چه سنی شعر می گفتی؟
مریم حیدرزاده: همیشه مادرم تعریف می کند که از سه , چهار سالگی جملاتی را که می گفتم آخرشان یک شباهتی به هم داشت الته خودم که یادم نمی آید. ولی از ۸ سالگی یادم هست که شعر می گفتم و شعرهایم را به کمک معلم هایم تصحیح می کردم.
سوال: شروع کار حرفه ایت از کجا بود؟
مریم حیدرزاده: شروع کار حرفه ای من درسال ۷۵ با یک برنامه تلوزیونی به نام با طراوت به کارگردانی آقای کاشانی بود که خیلی به ایشان سلام میرسانم و تشکر می کنم چون برای من زحمات زیادی کشیدند. اجرا بخش عربی این برنامه با من بود بعد اولین کتابم به نام پروانه ات خواهم ماند در اردیبهشت ۷۷ منتشر کردم. سال ۷۸ کتاب مال تمام من, سال ۷۹ تقصیر من نبود, سال ۸۰ مجموعه نامه های عاشقانه , سال ۸۱ با تو یا هیچ کس, سال ۸۲ دیگر میذارمت کنار, سال ۸۳ مجموعه نثر این نامه هایی که پاره کردی و پاییز ۸۳ کتاب اون یکی رو جز من.
سوال: اولین کاستی را که دکلمه کردی کدام بود؟
مریم حیدرزاده: انتشارات کتاب به پیشنهاد آقای کاشانی کارگردان برنامه با طراوت بود. وقتی استقبال از این برنامه را دیدند خیلی اصرار کردند که کتاب منتشر کنم. بعد از آن هم پیشنهاد کردند چون سبک خواندنت با سبک های دیگر متفاوت است بهتر است اشعارت را بخوانی این طوری مخاطب بیشتری پیدا می کنی من هم اشعارم را در (( مثل هیچ کس)) اولین کاستی بود که دکلمه کردم و سال ۸۰ دومین کاستم به خاطر تولدت با آهنگسازی فریبرز لاچینی بود که فقط دکلمه من بود.
سوال: دوست داری کدام خواننده اشعارت را بخواند؟
مریم حیدرزاده: روی این مسئله تعصب ندارم که کدام خواننده اشعار من را بخواند. ولی هر کس صدایش قشنگتر باشد و با اشعار من ارتباط برقرار کند من با او همکاری می کنم, ولی خواننده ای که خیلی محبوب من است و بیشتر از همه در کار کردن با ایشان راحت تر هستم آقای عصار است, چون به صدایشان علاقه مند هستم ولی تا به حال پیش نیامده با هم همکاری کنیم شاید به دلیل متقاوت بودن سبک خواندنشان باشه و شعرهایی که انتخاب می کنه با شعرهای من فرق می کنه, ولی خب خودشان می دانند که من صدایشان را خیلی دوست دارم و حتما هم نباید که شعرهای من را بخوانند.!!
سوال: آیا ناراحت نیستی کسانی بدون اجازه تو شعرهایت را خواندند؟
مریم حیدرزاده: اکثر خواننده های لس آنجلسی اشعار من را بدون اجازه می خوانند و من باید این مسئله را خودم دنبال کنم, چون در ایران حق کپی رایت وجود ندارد, خودم باید وکیل بگیرم و به آنجا بروم که آن هم مستلزم هزینه های زیادی است مثل ویزا و خیلی چیزهای دیگر.
سوال: کدام اشعارت را بیشتر دوست داری؟
مریم حیدرزاده: همه شعرهایم را دوست دارم, ولی قشنگترین شعری که گفتم یک نامه بی جواب و سلام بهونه قشنگم برای زندگی بود که از همه بیشتر دوستش دارم و از بین ترانه ها(نفرین ) آقای چاووشی را دوست دارم. شعر من را خیلی زیبا خواندند و من از اینجا از ایشان نتشکر می کنم کار آقای اعتمادی هم خوب است.
سوال: تنهایی را دوست داری؟
مریم حیدرزاده: آره , تنهایی را دوست دارم همان طور که می دانید اکثر شعرا عاشق تنها هستند عاشق تنهایی ام , چون هر چیزی که خلوت آدم را به هم بزند و من را اذیت کند از آن بیزارم. تنها نعمت بزرگی است و اکثر شبها شعر می گویم, چون با سکوتش سازگارتر هستم.
سوال: موضوعات شعرهایت را چگونه انتخاب می کنی؟
مریم حیدرزاده: ترجیح می دهم موضوعی را که در خلوت خودم و در تنهایی ام به ذهنم می رسد را بنویشم تا اینکه در مورد چیزی که به من گفته می شود, چون هر موضوعی که به آدم پیشنهاد شود راحت می شود نوشت ولی چیزی که به ذهن آدم بیاید دلنشین تر است.
سوال: چه شعرای ایرانی را دوست داری؟
مریم حیدرزاده: حافظ از آن شاعرهایی است که من خیلی دوستش دارم و خیلی هم به فال حافظ اعتقاد دارم. همیشه برای کوچکترین کاری که بخواهم انجام بدهم فال حافظ می گیرم. ما شبی دست بر آریم و دعایی می کنیم/ غم هجران تو را چاره به جایی می کنیم.
اشعار نیما, فروغ و مولانا را هم هر روز می خوانم.
سوال: از روحیات خودت بگو؟
مریم حیدرزاده: برعکس همه از فصل بهار بدم می آید. عاشق پاییزم اما ماه اردیبهشت را خیلی دوست دارم. گل سرخ و رنگ قرمز را دوست دارم از رنگ آبی متنفرم. از سفر کردن خوشم نمی اید مگر قصدم کره ماه باشد. خیلی احساساتی و هیجانی هستم و به عشقی که دارم خیلی حسود و انحصار طلبم و در بدترین شرایط , نوشتن آرومم می کند.
سوال: از چه ورزشی خوشت می اید؟
مریم حیدرزاده: فوتبال و اسکی ورزشهای مورد علاقه من است. شدیدا طرفدار پرسپلیسی هستم و پرسپولیسی ها را دوست دارم, ولی متعصب ترین آنها علی انصاریان است. علاقه ام به پرسپولیس به حدی است که در بازی های مهم من به اردوی آنها می روم .
از خارجی ها هم منچستر و رئال مادرید و میلان ایتالیا تیم های خوبی هستند و بازی هایشان را دنبال می کنم.
سوال: ازدواج کردی؟
مریم حیدرزاده: خوشبختانه ازدواج نکردم و اصلا هم به ازدواج فکر نمی کنم, چون انتخاب کردن کار خیلی سختی است من زیاد ایراد می گیرم و شاید یکی از دلایلی که تا به حال ازدواج نکردم این باشد که کسی که من در تصورم هست اصلا وجود خارجی ندارد.
سوال: رشته ای را که انتخاب کردی دوست داری؟
مریم حیدرزاده: کلاس پنجم ابتدایی که بودم دوست داشتم پزشک بشوم ولی در دوره دبیرستان تصمیمم عوض شد . در دانشگاه رشته حقوق خواندم ولی رشته ام را اصلا دوست ندارم.
سوال: از چه فیلمی خوشت می آید؟
مریم حیدرزاده: بهترین فیلم من لیلا ساخته داریوش مهرجویی است . بیشتر فیلم هایی که ساخته می شود فیلم های خوبی نیستند. بازیگرهای مورد علاقه ام : لیلا حاتمی , علی مصفا, محمد رضا فروتن و عربنیا هستند.
سوال: در آخر حرفی داری بگویید؟
مریم حیدرزاده: آرزو می کنم همه به آرزوهایی که نرسیدند برسند.